تحریف رؤیای صادقه آیت‌الله مرعشی درباره شهریار +عکس

کد خبر: 775591

یکی از شاگردان مرحوم شهریار می‌گوید: رؤیای صادقه آیت‌الله مرعشی درباره شعرخوانی شهریار در محضرت حضرت امیر(ع) سال‌هاست که به اشتباه نقل می‌شود.

تحریف رؤیای صادقه آیت‌الله مرعشی درباره شهریار +عکس

خبرگزاری تسنیم: یکی از شاگردان مرحوم شهریار می‌گوید: رؤیای صادقه آیت‌الله مرعشی درباره شعرخوانی شهریار در محضرت حضرت امیر(ع) سال‌هاست که به اشتباه نقل می‌شود.

محمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار، در سال 1285 در تبریز به دنیا آمد. پدرش «حاج میرآقا بهجت تبریزی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. شهریار پس از پایان دوره راهنمایی در تبریز، در سال 1300 برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال 1303 و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. او شاعری با قریحه‌‌ای توانا و زبانی فاخر بود که گاه مایه رشک هم‌عصران نیز می‌شد.

اینجا بخوانید: غزل معروف شهریار در وصف امیرالمؤمنین،علی(ع) +دستخط

شهریار در شعر علاوه بر تأمل و مطالعه شاعران و سرآمدان ادب فارسی، از مطالعه اشعار سرایندگان ترک‌زبان و آذری نیز غفلت نکرد؛ همین موضوع سبب شد تا شاعری در آذبایجان ظهور کند که نه تنها در شعر فارسی که در ادبیات ترکی نیز آغازگر سبکی جدید باشد. اولین دفتر شعر او در سال 1310 با مقدمه ملک‌الشعرای بهار و پژمان بختیاری منتشر شد. شهریار پس از آن منظومه «حیدر بابایه سلام» را در سال 1330 منتشر کرد و با این اثر در ادبیات آذری ماندگار شد. هرچند کلیات شهریار در سال‌های گذشته بارها منتشر شده و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است، اما بخشی از سروده‌های او به دلایل مختلف به چاپ نرسیده‌اند؛ از جمله این موارد مجموعه اشعار انقلابی اوست که گفته می‌شود امسال برای نخستین‌بار پس از 30 سال به زیور طبع آراسته شده است. کتاب «شهریار و انقلاب ملت» چندی پیش از سوی بنیاد شهریار منتشر شد. این اثر، چنانکه از عنوان آن پیداست، دربردارنده سروده‌های شهریار با موضوع انقلاب اسلامی است.

«شهریار و انقلاب ملت» در 800 صفحه به چاپ رسیده و علاوه بر اشعار، دربردارنده دستخط‌های شاعر و همچنین تصویری از شهریار در لباس روحانی است. از دیگر ویژگی‌های این اثر، نقل رؤیای معروف آیت‌الله مرعشی نجفی طی نامه ممهور به سجع و مُهر آن مرجع فقید است. رویایی که به گفته اصغر فردی، از شاگردان شهریار در سی سال گذشته به صورت ناقص و همراه با ایراداتی نقل شده است و برای نخستین بار در این کتاب رویای اصلی بدون هیچ گونه اضافات و کاستی بیان شده است. همچنین متن نامه مهر شده به آیت‌الله مرعشی نجفی نیز آورد شده است.

فردی درباره رؤیای مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی و شعر خواندن شهریار در محضر حضرت امیر(ع) می‌گوید: اصل این رویا صحیح است،‌ اما صورت دیگری غیر از آنچه نقل شده دارد. برای نمونه اینکه می‌گویند حضرت امیر(ع) فرموده‌اند که شهریار ما را بیاورید و... صحیح نیست؛ به همین دلیل ما برای نخستین‌بار نامه آیت‌الله مرعشی نجفی را که مزین به به سجع و مُهر این مرجع فقید است، منتشر کرده‌ایم. در این نامه گفته شده که اصل رؤیا چگونه بوده است.

وی ادامه می‌دهد: آیت‌الله مرعشی نجفی خواب می‌بینند که حضرت امیر(ع) به شعرای شیعه در مسجد کوفه بار می‌دهند،. آیت‌الله مرعشی نجفی از این میان نام چند شاعر خاطرشان مانده است، از جمله میرزا کاظم ازری، محتشم کاشانی و... که نشسته‌اند و حضرت می‌فرمایند: کجاست شاعر ما؟ شهریار را می‌آورند،‌ جار می‌زنند،‌ شهریار تبریزی و واردش می‌کنند ـ البته شهریار شهره به تبریزی نبود ـ شهریار می‌نشیند و حضرت امیر(ع) می‌فرمایند که شعرت را بخوان. استاد نیز شعر می‌خواند اما نه شعر «علی ای همای رحمت» را، بلکه شعر «علی آن شیر خدا شاه عرب،‌ الفتی داشته با این دل شب...» را می‌خواند. طبقه گفته آیت‌الله مرعشی؛ این خواب همان شبی رخ داد که شهریار این شعر را در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان سروده بود. حضرت به شهریار برات می‌دهند و شهریار را مرخص می‌کنند... .

شاگرد شهریار تصریح می‌کند:‌ شهریار در توضیح این خواب به من گفت من همان شبی که این شعر را سرودم،‌ خودم نیز این خواب را دیده‌ام، عین همان رؤیا را. علاوه بر آیت الله نجفی، دو سه نفر از علمای دیگر هم این خواب را دیده‌ بودند‌. این مرجع فقید نقل می‌کند که وقتی برای نماز صبح از منزل بیرون می‌آید، در همسایگی خود آیت‌الله قاضی را می‌بیند و می‌پرسد تو شهریار را می‌شناسی؟ آیت‌الله قاضی می‌‌پرسد تو هم دیده‌ای؟... .

فردی ادامه می‌دهد:‌ ما 30 سال است که صبر کرده‌ایم. در این 30 سال بارها این رؤیا به شکل‌های دیگری نقل شده است،‌ اما ما در کتاب «شهریار و انقلاب ملت» برای نخستین‌بار این نامه ممهور به مهر آیت‌الله مرعشی نجفی را منتشر کردیم تا اصل رؤیا بر همگان روشن شود. من این نامه را در اوراق استاد دیده بودم اما استاد اجازه خواندن به من نمی‌داد. یکبار دیدند که من از اینکه اجازه نمی‌دهند ناراحت شده‌ام،‌ گفت بیا این نامه را داشته باش، اما بعد از مرگ من مجاز به خواندن هستی.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد