امثال قلعهنویی دیگر حرفی برای گفتن ندارند!
نيمكت تيمهاي فوتبال ايران سالهاي سال در سلطه اندك مربياني است كه تنها از يك تيم به تيم ديگر ميروند و اجازه تغييراتي بيش از اين را نميدادند.
روزنامه جوان: نيمكت تيمهاي فوتبال ايران سالهاي سال در سلطه اندك مربياني است كه تنها از يك تيم به تيم ديگر ميروند و اجازه تغييراتي بيش از اين را نميدادند. مربيان كهنهكاري كه اگرچه نميتوان از خدمتهايي كه به فوتبال ايران كردهاند به راحتي گذشت، اما ديگر نميتوانند با تكيه بر روشهاي سنتي، پاسخگوي نياز فوتبالي باشند كه روز به روز پيشرفت ميكند. كنار زدن جريان سنتي، ايجاد تغييرات و جايگزين كردن مربياني كه به استفاده از دانش روز فوتبال دنيا اصرار داشتند، البته كار چندان آساني نبود. اما سرانجام بهرغم تمام دشواريها نتيجه داد. آن هم نتيجهاي مثبت كه امروز به وضوح ميتوان نمونههاي آن را در نتايج كسب شده توسط تيمهاي ليگ ديد. فوتبال ايران نيازمند تغييرات اصولي بود براي آنكه بتواند خود را هرچند آرام، اما با فوتبال به روز دنيا همراه و همگام كند. اين اعتقاد در چرخه مربيان سنتي فوتبال ديده نميشد. مربياني كه بر استفاده از تكنيكهاي سابق اصرار داشتند. تكنيكهايي كه ديگر جوابگوي فوتبال پيشرفته نبود و نه فقط نتيجهاي دربر نداشت، كه جذابيتي هم به تصوير نميكشيد و هواداران را هم جذب و راضي نميكرد، اما لزوم ارتقا دانش سرانجام مربيان جوان را وارد اين چرخه كرد و آنها را يكي پس از ديگري روي نيمكت تيمهاي مختلف نشاند. مربياني كه سرانجام توانستند لزوم ارتقا دانش فني در حيطه مربيگري را به اثبات رسانده و گامي بلند به سوي موفقيت بردارند. حضور در كلاسهاي مربيگري مختلف، لزوم داشتن مدرك مربيگري حرفهاي آسيا آن هم در سطوح بالا اولين گام براي ارتقا سطح دانش مربياني بود كه قرار بود نسلي جديد را به فوتبال ايران تحويل دهند و چنين هم كردند. مسئلهاي كه تأثيرات آن در كسب موفقيت و پيشرفت تيمها به اندازهاي بود كه برخي پا را حتي فراتر گذاشته و براي به روز كردن هرچه بهتر و بيشتر دانش و اطلاعات خود در كلاسهاي مربيگري كه در اروپا برگزار ميشد نيز شركت كرده و به نتبرداري از تمرينهاي تيمهاي مطرح و نامدار دنيا دست زدند تا با الگوبرداري از آن، پا جاي پاي تيمهاي موفق گذاشته و گامي بلند به سوي موفقيت بردارند. عبدالله ويسي، عليرضا منصوريان، پورموسوي و مربيان جواني از اين دست، از جمله مربيان جواني بودند كه با اصرار به حضور در كلاسهاي مربيگري در سطوح مختلف توانستند طي سالهاي گذشته، موفقيتهاي چشمگيري به دست آورند. منصوريان بعد از روزهاي خوبي كه در نفت تهران داشت، روي نيمكت استقلال، يكي از بزرگترين و پرطرفدارترين تيمهاي ايران نشست و توانست در اولين حضور خود در اين تيم به عنوان قابل توجه نايبقهرماني در ليگ برتر دست يابد. عبدالله ويسي ديگر نمونه اين مربيان است كه همواره به شركت در كلاسهاي مختلف، تماشاي تمرينات تيمهاي مطرح دنيا و الگوبرداري از آنها اصرار دارد. مربي كه فصل چهاردهم موفق شد تيم بيبضاعت استقلال خوزستان را با دست خالي به عنوان قهرمان ليگ و شگفتيساز آن معرفي كند. راهي كه بعد از او، پورموسوي در آن قدم گذاشت و ثابت كرد با تكيه بر دانش ميتوان حتي بر مشكلات مالي هم غلبه كرد و نتايجي قابل قبول به دست آورد. نتايجي كه نه فقط تيم او را با كسب رتبه هفتم جدول به پايان ليگ شانزدهم رساند كه در رقابتهاي آسيايي نيز راهي يكهشتم نهايي كرد. موفقيتهايي كه همه و همه نشانگر لزوم به روزرساني اطلاعات و دانش فني مربيان است. علاوه بر آن، اين موفقيتها را ميتوان حتي در نسل جديد فوتباليست نيز ديد، چراكه نتيجه به روزرساني دانش مربيان، تأثير مستقيمي روي عملكرد نسل جديد بازيكنان فوتبال دارد. نقطه عكس اين موفقيتها را ميتوان در عملكرد مربياني ديد كه همچنان به استفاده از روشهاي سنتي اصرار دارند و تمايلي از خود براي به روزرساني دانش فنيشان نشان نميدهند. مربياني چون امير قلعهنويي كه همچنان در راه مربيان قديمي و سنتي گام برميدارد و نتيجه اين تفكر نيز عدم نتيجهگيري و ناكامي تراكتور در فصلي بود كه به پايان رسيد. تيمي كه هزينه ميلياردي و گزافي كرده بود، اما نتوانست در ليگ و جام حذفي به عنوان و مقامي قابل توجه دست يابد، چراكه فوتبال سنتي ديگر نميتواند برابر فوتبال مدرن و رو به رشد امروز دوام آورده و حرفي براي گفتن داشته باشد. در واقع آنچه كه امثال براي تراكتور و سرمربي آن رخ داد، يكبار ديگر ثابت كرد كه فوتبال سنتي به آخر خط رسيده است.
دیدگاه تان را بنویسید