مهمترین گل زندگی پسر طلایی ستره

کد خبر: 147893

حبیل کم‌کم داشت در فوتبال فراموش می‌شد که خبر از راه رسید، پسر طلایی مهمترین گل زندگی‌اش را زد، گلی که دوباره نامش را مطرح کرد، علاحبیل «گل تعهد» را وارد دروازه سیاست کرد.

مشرق: حبیل داشت در فوتبال فراموش می‌شد که خبر از راه رسید؛ پسر طلایی مهمترین گل زندگی‌اش را زد، علا حبیل «گل تعهد» را وارد دروازه سیاست کرد. افشین خماند «Hubail» را با کدامیک باید نوشت؟ آن روزها، دقیقش را بخواهید می‌شود، جام ملت‌های 2004، این سئوال در نوع خودش سئوال مهمی بود. نام «علا» داشت به خاطر علی کریمی وارد لغتنامه فوتبال ایران می‌شد و مانده بودیم چگونه ثبتش کنیم. بازی رده‌بندی بود. فینال را با شاهکار داور و پنالتی چیپ یحیی گل‌محمدی از دست رفته می‌دیدیم و تنها دلخوشی‌مان شده بود، آقای گلی آن که جادوگرش می‌خواندیم. رقیبش همین بود؛ بازیکنی شماره سی بحرین. او گل نزد و کریمی زد تا بالاخره لااقل شماره هشتمان مشترکاً با او آقای گل شود، این H لعنتی را باید چه نوشت جیمی یا دو چشم؟ اختلاف تا تورق یک روزنامه عربی ادامه داشت. عاقبت املای صحیح فامیل، علا پیدا شد، با جیمی است، «حبیل» اما انگار همیشه یک چیز غلط است با دو چشم است، آن هم با دو چشم کاملاً باز، دو چشمی که به خود حق نمی‌داد نبیند و شاید که نه، به همین خاطر است که اکنون در زندان است. علاجیل در زندان است چون ندیدن را بلد نبود. * فرزند ستره ستره جزیره است. دور تا دورش را آب گرفته، ساحل زیبایش، زیر آن همه درخت نخل جان می‌دهد برای فوتبال و بعدش شنا. بچه‌های هر هفت روستا، هفت روستایی که تاریخ ستره را می‌سازند، از پالایشگاه نفت عبور می‌کنند، لوله‌های انتقال گاز را پشت سر می‌گذارند تا به ساحل برسند، یک توپ فوتبال و آرزوی رسیدن به تیم الستره ... بچه‌های مدرسه نور، بچه‌های مدرسه هندی‌ها، همه و همه هستند. این بچه‌ها حالا وقتی به توپ ‌ضربه می‌زنند یک الگوی خوب دارند، همان که عکسش را در اتاقشان نصب کرده‌اند؛ «علاحبیل» یا حداقل برادرش «محمد جبیل». علا احمد حبیل در تاریخ 25 ژوئن 1982 در ستره به دنیا آمد. شانزده ساله بود که مورد توجه یکی از بزرگترین باشگاه‌های فوتبال بحرین یعنی الاهلی قرار گرفت. وقتی 22 سالش شد، بختش باز شد. در جام ملت‌های آسیایی در سال 2004 به عنوان یکی از استعدادهای فوتبال آسیا مطرح شد. حبیل پنج گل در جام ملت‌های 2004 زد، یک گل به اندونزی، دو گل به ازبکستان و دو گل به ژاپن، تا همراه علی کریمی کفش طلای مسابقات را به طور مشترک به دست آورد. علا پس از این بازی‌ها در میان هشت بازیکن برتر قاره آسیا قرار گرفت که برای یک بحرینی اتفاق بزرگی محسوب می‌شود؛ همان‌طور که عنوان چهارمی بحرین در آن بازی‌ها. در حالی که خبری از کره جنوبی و عربستان نبود، در جای خودش تکرار نشدنی می‌نماید. حبیل پس از جام ملت ها به لیگ قطر رفت. در باشگاه الغرافه یک آمار گلزنی فوق‌العاده است؛ 30 گل در 49 بازی و در کورس آقای گلی قرارداشتن؛ اما یک مصدومیت نابه‌هنگام کار را خراب کرد. رباط صلیبی پاره شد و دیگر هیچ‌گاه آن به گل‌زن قهار گرفته نشد، در الکویت و ام‌صلال خیلی گل‌زن نشان نداد تا دوباره به خانه اولش بازگردد؛ باشگاه الاهلی بحرین ... مردم بحرین به او می‌گویند «پسر طلایی». ‌او در 68 بازی ملی، 24 گل زده. نکته آماری این که هیچ کدام از گل‌های ملی حبیل به تیم ‌ملی ایران نبوده است ... حبیل کم‌کم داشت در فوتبال فراموش می‌شد که خبر از راه رسید، پسر طلایی مهمترین گل زندگی‌اش را زد، گلی که دوباره نامش را مطرح کرد، علاحبیل «گل تعهد» را وارد دروازه سیاست کرد. * داستان یک قیام قصه‌ها را باید جدی گرفت. همه چیز از قصه‌ها شروع می‌شود. قصه‌ها جان می‌گیرند. آدم‌ بد‌ها و آدم خوب‌ها نقش خود را می‌پذیرند و خیلی زود نقش‌ها، دیگر نقش نیست و در هر مثل، جای مناقشه پیدا می‌شود؛ اما بعضی قصه‌ها، قصه نیستند، مثل آن چه کودکان ستره بعد از فوتبال و شنای هر روزه می‌شنیدند و همه از برداشتند. پیرمردان هر هفت روستا قصه‌های بیشماری بلد بودند از یک تاریخ ظلم و تبعیض و ... تاریخ که چه عرض کنم؛ سر جمع شما بگو چهل سال ... دقیقش را بخواهید می‌شود همان 40 سال از 1971 تا به امروز! کودکان ستره و تمام کودکان بحرین قصه‌ها را از حفظ هستند؛ قصه تبعیض، فشار و سرکوب. آنها می‌دانند آن چه که در کتاب‌های درسی نوشته را خیلی نباید جدی گرفت. حقیقت همان چیزی است که پیرمرد کنار ساحل می‌گویند. آنها می‌دانند بیش از 400 هزار نفر از جمعیت 900 هزار نفری بحرین، در شرایط فقر به سر می‌برند که 95 درصد آنها شیعه هستند؛ شیعیانی که 70 درصد جمعیت این سرزمین را دارند اما کمتر از 50 درصد نمایندگان مجلس را تشکیل می‌دهند. تازه هر چه این پارلمان تصویب می‌کند، بایستی به یک مجلس تعیین شده از سوی پادشاه بفرستد. کتاب‌های درسی نه براساس اکثریت که اتفاقاً مطابق افکار اقلیت تنظیم شده و صدا و سیما هم که میلش به سمت وهابیت است. دولت برای تغییر سمت جمعیت شیعه و سنی از پاکستان، یمن، اردن و... کسانی که دارای مذهب سنی هستند، به بحرین آورده. ملیت بحرینی به آنها می‌دهد، خانه و امکانات رفاهی در اختیارشان می‌گذارد، بعد هم همین بحرینی‌های وارداتی پست امنیتی می‌گیرند و مردم را سرکوب می‌کنند. قصه که، غصه اکثریت مردم بحرین خیلی بیشتر از این‌هاست؛ اما کودکانی که با این قصه‌ها بزرگ می‌شوند، یک روز تصمیم خودشان را می‌گیرند تا قصه جدیدی را بسازند. قصه یک قیام، قصه یک تغییر، قصه یک حماسه. حکومت آل‌خلیفه چه کوته‌بینانه فکر می‌کرد که اگر میدان لولوء را با بولدوزر تخریب کند، قیام به انتها می‌رسد. نمادها بیشمارند، قصه می‌مانند. قصه دختر شاعر، قصه مرد ماهیگیر و قصه پسر گل‌زن ... همیشه آخر قصه راست است؛ همیشه ... * قصه علاء تصاویر تلویزیونی، صحنه‌های از قیام مردم را نشان می‌داد. در این بین چهره دو نفرمشهورتر از آن بود که نادیده گرفته شود،؛ علاء و محمد حبیل. دو برادری که سال‌های سال نماد فوتبال بحرین محسوب می‌شدند، به یکباره داشت تبدیل به نماد قیام مردم می‌شد. این مسئله خشم گزارشگر تلویزیون دولتی را برانگیخت. او آنقدر خشمگین بود که یادش رفت صدایش پخش می‌شود و گفت:‌ «این تصاویر شرم‌آور است. این‌ها یک مشت ولگرد هستند.» این جمله گزارشگر تلویزیونی که به نوعی توهین به همه قیام‌کنندگان بود، خشم مردم را برانگیخت. علاء حبیل به دلیل آشنایی با مهارت‌های پزشکی، در تظاهرات مردمی نقش پرستار را بازی می‌کرد و به یاری مصدومانی که توسط حرکات وحشیانه پلیس محروم شده بودند، می‌پرداخت. همین باعث شد تا پلیس فردای آن روز در سر تمرین الاهلی بحرین حاضر شود و برادران حبیل را با دستنبد به بیرون از ورزشگاه و در واقع به زندان هدایت کند. گفته می‌شود در هنگام دستگیری برادران حبیل، ماموران امنیتی از هیچ گونه بی‌حرمتی کوتاهی نکردند و حتی آنها را مجبور کردندکه در کنار زمین کلاغ‌پر بروند. باشگاه الاهلی در اولین اقدام تنبیهی این دو برادر را اخراج کردند و آنها را با جرمی که خلاصه آن می‌شود بی‌اخلاقی و پایبند نبودن به منافع ملی و تیمی، از عضویت خود خارج کردند. فدراسیون بحرین هم برای آن که از قافله عقب نماند، علاء و محمد حبیل، عباس ایاد و محمد سیدعدنان را از حضور در بازی‌های بین‌المللی محروم کرد و به طور رسمی فعالیت ورزشی آنها را به حالت تعلیق درآورد. * یاران علاء طبق اعلام رسمی دقیقاً 154 ورزشکار، مدیر، مربی و داور که در تظاهرات، همگام با مردم، به دولت بحرین اعتراض کردند،‌ از سوی مقامات از کلیه فعالیت‌های ورزشی محروم شدند. در بین این نفرات خیلی از بزرگان ورزش دیده می‌شود. اگر از علا حبیل که شرحش به تفضیل آمد بگذریم، مشهورترین چهره محمد حبیل، برادر اوست. هافبک تیم ‌ملی بحرین که 52 بازی ملی دارد و 5 گل زده است، محمد حبیل هم عضویتی تیمی که در جام ملت‌های آسیا 2004 به مقام چهارم رسید را دارد. عباس ایاد، محمد سید عدنان عباس و ... هم دیگر بازیکنان ملی‌پوشی هستند که دیگر حق حضور در میادین را ندارند. به این اسامی باید نام جعفر الخباز و محمد سید، دو داور بحرینی که در لیست فیفا حضور دارند را هم اضافه کرد. ... اما کسانی که محروم شده‌اند تنها منحصر به فوتبال نیستند. هندبال، والیبال، بسکتبال و ... همه و همه نمایندگانی از خود را در قیام مردمی می‌دیدند. نمایندگانی که حالا با مشکلات جدی مواجه هستند. از مشهورترین ورزشکاران رشته‌های دیگر باید به جعفر عبدالقادر اشاره کرد. عضو تیم ‌ملی هندبال که در سال 2011 توانست برای اولین بار جواز حضور در مسابقات جهانی را به دست آورد. طارق الفارسانی قهرمان زیبای ‌اندام آسیا هم یکی از کسانی است که با خطر تعلیق مواجه است. مشهورترین روزنامه‌نگار ورزشی بحرین یعنی فیصل هیأت صحفی هم که در برنامه‌های تلویزیونی به عنوان آنالیزور مسابقات (مفسر) شرکت می‌کرد هم وضعیتی نامشخص و حتی خطرناک دارد. * در انتظار واکنش فیفا یکی از خطوط قرمز فیفا، دخالت دولت‌ها در فوتبال است. در این سال‌ها کشورهای بسیاری به همین دلیل با خطر تعلیق و حتی اجرای حکم تعلیق مواجه شده‌اند. از اسپانیا تا ایران، از کویت تا نیجریه، همه و همه به خاطر دخالت دولت با محرومیت یا خطر آن مواجه بوده‌اند. حالا انتظار کمی نیست اگر از سپ بلاتر و بن همام خواسته شود تا وارد عمل شوند و با احکام فدراسیون بحرین که مصداق بارز دخالت سیاسی در فوتبال است، برخورد جدی کند. فیفا در اکتبر گذشته جلسه‌ای در مورد نیجریه تشکیل داد و به نظر می‌رسد که در جلسه آتی فدراسیون بین‌المللی، بحرین در دستور جلسه قرار داشته باشد. مقامات فیفا در حال حاضر به دنبال جمع‌آوری مدارک در این مورد هستند. واکنش فدراسیون بحرین به خطر تعلیق این بود: "این مسئله، یک داستان داخلی است. باشگاه‌ها طبق مقررات داخلی خود، با بازیکنانی که تحت قراردادشان بود برخورد کرده‌اند و این مسئله هیچ مسئله سیاسی ارتباط ندارد." توجیه از این احمقانه‌تر سراغ دارید؟

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد