بیوگرافی عادل فردوسی پور
در خانوادهای متولد شد که پدرش مهندس برق بود و یک خواهر و یک برادر داشت. فضای خانه مسلما فضای فوتبالی نبود و او به دلیل علاقه اش به فوتبال، بچه سر به راه خانه محسوب نمیشد.
ورزش 11: در خانوادهای متولد شد که پدرش مهندس برق بود و یک خواهر و یک برادر داشت. فضای خانه مسلما فضای فوتبالی نبود و او به دلیل علاقه اش به فوتبال، بچه سر به راه خانه محسوب نمیشد. محمد رضا راستگو از عوامل برنامه نود، در وبلاگ شخصی اش به مناسبت تولد عادل فردوسی پور نوشت:
راستش از محلهای در غرب تهران شروع شد؛ شهرآرا. ۱۱ مهرماه سال ۱۳۵۳ بود که عادل به دنیا آمد.
در خانوادهای متولد شد که پدرش مهندس برق بود و یک خواهر و یک برادر داشت. فضای خانه مسلما فضای فوتبالی نبود و او به دلیل علاقه اش به فوتبال، بچه سر به راه خانه محسوب نمیشد. دبستان را در مدرسه ذوقی، راهنمایی را در مدرسه طالقانی و دبیرستان را در البرز گذراند. بچه درس خوانی بود؛ آن قدر درس خوان که با معدل بالای ۱۸ دیپلم گرفت، اما فوتبال هیچ وقت از سرش نیفتاد. شاید به همین خاطر هم بود که پدر با او کاری نداشت. بعد هم در دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی صنایع قبول شد و تا پایان فوق لیسانس ادامه داد.
اغلب کارهای ترجمهای را خودش انجام میدهد. زبانش آنقدر خوب بود که در دورهای در دانشگاه تدریس میکرد و البته در کلاسهای زبان. باورتان میشود عادل فردوسی پور معلم زبان تان باشد؟ اما اگر دوست داشته باشید بدانید کلاسهای زبان عادل چگونه میگذرد، یک نفر برای تان زحمتش را کشیده: "تا حالا سر کلاسهای عادل فردوسی پور رفتید یا نه؟ خوب اگر نرفتید، هیچ اشکالی نداره و چیز خاصی رو از دست ندادید؛ به جز یک سری اطلاعات فوتبالی. "
از اول جلسه که پسرا میپرسن استاد از فوتبال چه خبر و همین سوال کافیه که عادل خان شروع کنه به سخنرانی و یک مدت مدیدی پشت سر این بازیکن و اون تیم و اینا بگه و اطلاعات رو کنه. خلاصه بعد از همه این حوادث، جناب عادل خان شروع میکنن به انگلیسی صحبت کردن و درس دادن که خب صد البته طرز حرف زدنش اصلا به انگلیسی حرف زدن نمیخوره، ولی جدا از اینها، آدم ذاتا مهربونیه؛ مثلا بعد از کلاس با دقت میشینه به همه سوالا جواب میده…».
خودش هم در مورد کلاسهای زبانش میگوید: «بالطبع حرفهایی پیش مییاد، ولی اصولا از یک ساعت و نیم زمان کلاس فقط ده تا پانزده دقیقه!».
سال سوم دانشگاه تصمیم گرفت به علاقه مندی اش یعنی کار خبری بیشتر بپردازد. به دفتر روزنامه ابرار ورزشی رفت: «من علاقه دارم کار کنم؛ مطلب بنویسم». اردشیر لارودی سردبیر آن وقت ابرار ورزشی از او در مورد حیطه کاری اش پرسید: «ترجمه»! یک متن داد دستش و خداحافظی کرد؛ «فردا صبح اول وقت رفتم دفتر روزنامه. کارم رو تحویل دادم و بعد از چند روز کارم رو شروع کردم».
سال ۱۳۷۲ بود. او کارش را شروع کرد. اما بی شک بزرگترین علاقه مندی اش حضــــــــور در صداوسیما بود. او به قول خودش «n» دفعه تست داد و در نهایت قبول شد؛ «اوایل هم مثبت بود، اما میگفتن صدات جوونه؛ پخته نیست. آخرین باری که تست دادم، اواخر سال ۱۳۷۳ بود». او در تست قبول شد و کار روزنامه را رها کرد و رفت. رفت که رفت…گرچه که الان هنوز هم هر از گاهی کار مطبوعاتی را انجام میدهد…همانطور که بازدیدکنندگان پارس فوتبال هر چند وقت یک بار مطالب جادویی او را روی خروجی اولین پایگاه تخصصی فوتبال ایران میخوانند.
رفت؛ هیچ وقت پشت سرش رو هم نگاه نکرد. یکی از دوستانش در روزنامه ابرار ورزشی، هنوز هم ناامید نشده و هرازچندگاهی با شماره همراه او تماس میگیرد.
اتفاق جدیدی نمیافتد، منتهی او دیگر تلفنهای روزنامه ابرار را جواب نمیدهد. کسی نمیداند چه بین او و روزنامهای که فعالیتش را در آن آغاز کرد گذشت، اما او حالا دیگر جواب نمیدهد.
عادل فردوسی پور، اما هیچ وقت نمیتواند «۹۰» را دوست نداشته باشد؛ برنامهای که از ذهن او متولد شد و تا آنجا پیش رفت که کمتر علاقه مندی در فوتبال وجود دارد که ترجیح دهد دوشنبه شب را در خواب باشد تا جلوی صفحه تلویزیون. او از برنامه اش لذت میبرد؛ شاید بیش از گزارش کردن یک بازی؛ «آره! ترسناک بودنش هم جالبه. همین که یک چیزی بگیم که دعوا بشه، یک چالشی ایجاد میکنه که جالبه. به نظرم، این یک ترس لذتبخشه».
کمی هم کمتر، به گزارش کردن روی خوش نشان میدهد: «وقتی بازیها خوب باشند، گزارش میچسبه. برای من باشگاههای انگلیس از همه لذتبخش تره. از این کارم لذتی میبرم که مطمئنم تو رشتهای که درسش رو خوندم، نمیتونستم این لذت رو ببرم».
من قرمزم یا آبی؟ او گزارشگر بی طرفی است؟ بسیاری از پرسپولیسیها میگویند او استقلالی است. استقلالیها هم بر عکس. هر کدام هم برای خودشان دلیل دارند.
اگرچه به نظر میرسد او در دورهای که در دانشگاه شریف درس میخوانده پرسپولیسی بوده و آنها که از نزدیک میشناسندش میدانند که زمانی پرسپولیسی تیری بوده است، ولی امروز اصلا حاضر نیست به طرف خاصی متمایل شود؛ «واقعا اینجا فضا این قدر باز نیست که یه گزارشگر بگه من قلبا طرفدار کدوم تیم هستم. اینجا فوتبال دوقطبی است. بگی قرمزم یا آبی، نصف مملکت با تو بد میشن. البته الان دیگه اصلا برام فرقی نمیکنه. الان واقعا بی طرفم. گزارشگر، یه ذره به یک تیم گرایش داشته باشه، تو کارش تاثیر میذاره».
اما این مورد اصلا شامل حال تیم ملی نمیشود. نمیتوان گفت که او مثل یک تماشاگر میتواند به راحتی و به هر طریقی ابراز احساسات کند، اما بی طرفی هم معنایی ندارد؛ «به هر حال در این جور موارد، حتی استرس هم ایجاد میشه. اگه بگم در مورد پیروزی یا باخت تیم ملی کشورم بی احساس و بی طرف هستم حتما دروغ گفته ام. مسلما ما باید توی کار گزارش بی طرف باشیم، ولی آن احساسی که انسان در مورد کشور خودش داره، مانع اصلی کاره».
● سوتیهای عادل
بهتر است کمی هم در مورد اشتباهات عادل فردوسی پور در کار گزارش بدانیم؛ چیزی که به قول خودش «سوتی» نام دارد؛ «سوتی زیاد دارم. بهترینش هم این بود که توی برنامه، حدود ۲ساعت تموم با آقای حاج رضایی بودیم و من موقع خداحافظی گفتم خب من از آقای نصیرزاده که ۲ساعت با ما همراه بودن تشکر میکنم. اصلا اون شب، هنگ کرده بودم».
با این حال، شاید این مشکل اساسی فردوسی پور نباشد. بیشتر، از تندصحبت کردن عادل شاکی هستند تا اشتباهاتش. او هنوز هم با وجود اینکه بهتر از گذشته صحبت میکند، اما گاهی اوقات کنترل از دستش خارج میشود؛ «از بچگی این طور بودم. خیلی هم تمرین کردم و بازم دارم تمرین میکنم که این طور نباشم، ولی در کل، خیلی تند صحبت میکنم».
البته او هیچ گاه هیچ تکنیک خاصی را برای گزارش کردن نیاموخته است؛ «هنوز خیلی چیزهاست که باید یاد بگیرم، چون هیچ دوره خاصی ندیده ایم و همه هنرمون چیزهای ذاتی و بیشتر خلاقانه است. هیچ وقت به طور اصولی بهمون یاد داده نشده که باید چیکار کنیم و هیچ کلاس خاصی زیر نظر مربیهای داخلی و خارجی برامون نذاشتن».
او حتی میتواند آرزو کند که در بازیهای ملی روی سکوی تماشاگران بود؛ «… و مثل او بالا و پایین بپرم».
انتقاد نمیشودهمیشه حسرت انتقاد کردن گزارشگران خارجی را میخورد: «این قدر که گزارشگران خارجی به راحتی از بازیکنان انتقاد میکنن که ما نمیتونیم بکنیم. سه سال پیش تو بازی منچستر - رئال وقتی گری نویل دوکارته شد، گزارشگر بازی گفت: من مطمئنم خیلی از طرفداران منچستر خوشحال شدن که گری نویل دواخطاره شد. اگر شما چنین چیزی رو در مورد بازیکن x. پرسپولیس یا استقلال بگویی، پدرت رو درمی یارن؛ حتی اگه بدترین بازیکن زمین باشه».
او بارها چوب همین مساله را خورده است. ۲فصل پیش علی پروین حسابی از خجالت عادل فردوسی پور درآمد و مسلما او تا مدتی سوژه داغ شعارهای تماشاگران در ورزشگاه کارگران بود. امیر قلعه نویی هم کم، آهن داغ انتقاد را روی تن او نگذاشته و حالا و در آخرین مورد، خداداد عزیزی - مرد همیشه شاکی فوتبال - پس از کسب نتیجه ناخوشایند ابومسلم برابر مس کرمان، چنان از این گزارشگر تلویزیونی انتقاد کرد که گویی او در تمامی بدبختیهای ابومسلم نقش دارد.
با این حال، کمتر دیده میشود که او در برنامه تلویزیونی۹۰ یا حتی گزارش هایش مصحلت اندیشی پیشه کند: «خودم سعی میکنم هر چیزی به ذهنم میرسه بگم و تا جایی که نترسم میگم. بعضیها بهشون برمی خوره. بعضیها چیزهای دیگری میگن و البته خودسانسوری هم هست».
● فقط فوتبال
بی طرفی باعث نمیشود که او به فوتبال بی تفاوت باشد. یکی از علاقه مندیهای اصلی او در زندگی، پرداختن به فوتبال است؛ از فوتبال بازی کردن و تماشاکردن، تا مجلههای خارجی فوتبال و اینترنت؛ «می شه گفت: از ۲۴ساعت، ۱۲ساعت در حال دیدن فوتبال، خواندن اخبار فوتبال و کارکردن روی فیلمهای فوتبالی هستم.
اصلا فوتبال تمام زندگی منه». همسر عادل فردوسی پور شرایط را پذیرفته: «او کاملا پذیرفته که قراره با کی زندگی کنه. من کار خودم رو میکنم و برایم خیلی جدیه. هر اتفاقی بیفته من باید فوتبالم رو ببینم. همه هم میدونن وقتی فوتبال میبینم، نباید کاری به کار من داشته باشن».
● فیلم دیدن من
یکی از علاقه مندیهای سابقش سینما بوده. البته الان تنها علاقه مندی اش «۹۰» و فوتبال است و بس. شاید هم دیگر حوصله اش را ندارد که به سینما برود؛ «نه دیگر! اصلا حوصله اش رو ندارم. واقعا نمیتونم بشینم پای تلویزیون و یه فیلم رو تا آخر ببینم».
● کلاسهای زبان عادل
زبان انگلیسی! علاقه عجیبی به زبان داشت. از کلاس اول دبیرستان در کلاسهای زبان نام نویسی کرد. سال آخر دبیرستان به خاطر کنکور، زبان را رها کرد، اما بعدا وقتی برگشت، تا پایان کار را ادامه داد. سال سوم دانشگاه، زبان تمام شد: «کلاسهای استادی اش رو هم قبول شدم، اما کارم تو تلویزیون بیشتر شده بود و تصمیم گرفتم نرم».
دیدگاه تان را بنویسید