جام جم آنلاین: افشارپناه یک تئاتری اصیل است و تجربه حضور در صحنههای تئاتر را در دوران دانشجوییاش دارد. از جمله کارهایش در این عرصه میتوان به نمایشهای باغ آلبالو، مروارید و حسین بنمنصور حلاج، تبرئه شده، روز والنتاین، در اعماق و چشماندازی از پل اشاره کرد.
افشارپناه سالهاست در سینما و تلویزیون فعال است. از کارهای تلویزیونی او میتوان به مجموعههای خانه در انتظار و این خانه دور است اشاره کرد. او در سینما در فیلمهایی مانند بهخاطر هانیه و زینت بازی کرده است. با مهوش افشارپناه درباره فعالیتهای بازیگریاش گفتوگویی انجام دادهایم. یکی از کارهای موفق بازیگری شما در تلویزیون سریال خانه در انتظار بود که فیلمنامه خوبی داشت... سریال خانه در انتظار جزو کارهای ماندگار تلویزیون در دهه 60 بود و کار با دقت و وسواس خاصی ساخته شد. متن خوب و کارگردانی پخته منوچهر عسگرینسب باعث موفقیت سریال شد. در این سریال نقش یک مادر مهربان و صبور ایرانی را به شایستگی ایفا کردید... این زن به مفهوم کامل یک مادر بود. در کنار مادر بودن یک همسر نمونه هم محسوب میشد که در بحبوبه جنگ و شرایط سختش خانواده را مدیریت میکرد. این زن بعد از اینکه همسرش را از دست داد، جای پدر را هم بدرستی برای بچهها پر کرد. شما معمولا نقشهای جنوبی را بخوبی بازی میکنید. چگونه سراغ ایفای نقش زنان جنوبی رفتید؟ اصالتم آذری است و اهل ارومیه هستم و در کردستان به دنیا آمدهام و در تهران بزرگ شدم. البته علاقه خاصی
به ایفای نقش زنان جنوبی ندارم. شاید چون فیزیک چهرهام به زنان جنوبی نزدیک است، دوستان کارگردان به من این نقشها را پیشنهاد میدهند. برای اولینبار منوچهر عسگرینسب به من پیشنهاد بازی در این جنس از زنان را داد و چون با ایشان همدانشگاهی بودم و ایشان تواناییهای کاری من را میدانستند، از من خواستند نقشی دور از خودم را بازی کنم. البته شما در اواخر دهه 40 در دانشگاه هنرهای دراماتیک با خیلی از بزرگان فعلی سینما و تلویزیون همدانشگاهی بودید... بله، نهتنها در سینما بلکه در ادبیات، موسیقی و نقاشی هم بزرگان دیگری در آن دوران در دانشگاه هنرهای دراماتیک تحصیل میکردند. قبل از بازی در سریال خانه در انتظار از لهجه جنوبی شناخت داشتید؟ نه، با راهنمایی کارگردان و تحقیقاتی که درباره لهجه جنوبی انجام دادم، نقش را ایفا کردم. اصغر عبداللهی، فیلمنامهنویس چون جنوبی بود اطلاعات خوبی درباره لهجه جنوبی به من ارائه کرد. به نظرم بخش مهمی از لوکیشن سریال در اقامتگاه آوارگان جنگ در تهران انجام شد؟ بله، این قضیه هم به من کمک کرد بیشتر در مجاورت فضای جنوب و نوع رفتار و سکنات زنان جنوبی قرار بگیرم. در سریال خانه در انتظار بازیگران
خوب و باتجربهای نظیر مرحوم رضا خندان و مریم معترف بازی داشتند. بله، این فرصت را داشتم که با این دوستان همکاری داشته باشم. همکاری بسیار خوب و خاطرهانگیزی بود. خاطرهای از بازی در این سریال هم دارید. زمان فیلمبرداری سال 66 بود و همانطور که اشاره کردم، بخش عمدهای از زمان فیلمبرداری در اقامتگاه آوارگان جنگ بود. در زمان بیکاری پای صحبتهای این زنان خاموش و مقاوم مینشستم که چه سختیهایی را در زمان شروع جنگ و آوارگی تحمل کردهاند. واکنش مردم هم در زمان پخش سریال خیلی خوب بود و هنوز هم برخی جوانها که دوران کودکیشان را در اواخر دهه 60 تجربه میکردند و من را میبینند، با خوشحالی و شعف میگویند هر روز بعد از آمدن از مدرسه این سریال را میدیدند و بعد از 30 سال من را میشناسند و این برایم مایه مباهات و غرور است که با این کار خوب برای مردم شناخته میشوم. در سریال این خانه دور است هم توانستید نقش متفاوتی را تجربه کنید... بله، این سریال را مرحوم مسعود رسام و بیژن بیرنگ کارگردانی کرده بودند و یک کار ارزشمند داستانی بود که به جایگاه سالمندان در جامعه و اجتماع پرداخته میشد و برایم حضور در این سریال ارزشمند بود. در
آن دوران تلاش میکردم خودم را در قالب نقشهای مشابه و تکراری کلیشه نکنم و به همین دلیل گزینهکار بودم.
دیدگاه تان را بنویسید