روزنامه اعتماد: سالهاست كه روزي با عنوان «روز كتاب، كتابخوانى و كتابدار» در تقويمها به چشم ميخورد، اين سوال اساسي به ذهن ميرسد كه دليل و مبناي اين نامگذارى چيست؟ آيا جامعه ايران هنوز به اهميت و جايگاه كتاب پي نبرده است كه فعاليتي خاص و فشرده براي متوجه كردن آحاد جامعه به اين مقوله لازم ميآيد؟ آيا كتاب، به مثابه مخزن علوم و هنر و ادبيات، جايگاه ويژه اجتماعي خود را نيافته است؟ و آيا فرهنگ كتابخواني به عنوان يكي از ويژگيهاي جامعهاي فرهيخته هنوز هم نيازمند تبيين و توجيه است؟ اينها پرسشهايي است كه پاسخ آنها متضمن بازنگري مهمي در سطح فرهنگ جامعه است.
حقيقت اين است كه امروزه برگزاري روز كتاب و كتابخوانى نه فقط براي يادآوري اهميت كتاب و ترغيب مردم به كتابخواني، بلكه براي فراهم آوردن زمينههاي توليد و بهرهگيري بيشتر و بهتر از اين مقوله سرنوشتساز فرهنگي است. هماكنون ديگر تمام آحاد جامعه ايران بر اهميت كتاب و كتابخواني واقفند و ترديدي دراين نكته ندارند كه بدون تعميم كتابخواني، جامعه ما راه توسعه فرهنگي را نخواهد پيمود. ديگر سوال اصلي اين نيست كه چرا بايد كتاب بخوانيم. پاسخ اين پرسش براي همگان روشن است و جامعه ايران به آن حد از رشد فرهنگي دست يافته است كه ديگر بر اهميت كتاب آگاه باشد. در حال حاضر، مساله اصلي اين است كه چگونه زمينههاي توليد هرچه بيشتر كتاب را فراهم كنيم و چگونه راه را براي توليد و ارايه كتابهاي جديد، عميق و پرمحتوايي كه برآمده از انديشه متفكران بزرگ جامعه اسلامي ايران است، فراهم آوريم و چگونه كتابهاي گرانقدر توليد شده را بهطور مناسب، در اختيار علاقهمندان و كتابخوانان قرار دهيم.
مسلم است كه بخشي از اين امر، به انجام دادن حركتي عمومي و بنيادين در جامعه فرهنگي كشور نياز دارد. اگر ميخواهيم متفكران و دانشمندان ما در عرصه انديشه و ارايه آثار و كتابهاي جديد دست به كار شوند، لازم است نحوه نگرش جامعه، به ويژه مسوولان فرهنگي كشور نسبت به اين مقوله متكامل شود. بيگمان، حقوق مولفان و پديدآورندگان كتاب از مسائلي است كه بايد به آن توجه شود، زيرا امروزه هيچ صاحب انديشه و قلمي نيست كه بتواند از طريق تدوين كتاب زندگي خود را اداره كند.
كتاب، حاصل عمر و عصاره سالها تحقيق يا خلاقيت و هنر نويسندهاي است كه از موهبت الهي تفكر و توان نويسندگي برخوردار است. هنگامي كه كتابي تدوين و ارايه ميشود، جهان انديشه، وسعت بيشتري مييابد و گامي در راه تعالي فرهنگي جامعه برداشته ميشود. با توجه به اين نكته، آيا نبايد مولف يك كتاب بتواند از طريق درآمد تاليف، مخارج درخور زندگي خود را تامين كند؟ اين سوالي است كه سالهاست براي مولفان، نويسندگان و مترجمان جامعه ما مطرح بوده است. آيا در شرايط كنوني، كه بسياري از فعاليتهاي فرهنگي مانند سينما و تئاتر با استفاده از كمك و حمايت مالي دولت به حيات خود ادامه ميدهند، نميتوان يارانه درخور توجهي را به تقويت و حمايت از پديدآورندگان كتاب و اهل هنر و ادب و انديشه اختصاص داد؟ اين هم پرسشي است كه به نظر ميرسد لازم است براي تصميمگيران فرهنگي كشور مطرح شود و در دستوركارشان قرار گيرد. زيرا تنها هنگامي كه صاحبان قلم و انديشه، جز به كار گرانقدر تهيه كتاب نينديشند و از مشكلات طاقتفرساي روزمره رهايي نيابند، امكان گسترش امر توليد كتاب فراهم نخواهد شد.
بديهي است كه در صورت وجود حمايت دولت، امكان هدايت نيز فراهم ميشود و راه براي پويايي در عرصههاي موثر انديشه فراهم ميشود. همين امر در عرصه فراهمسازي امكانات فني و مواد خام توليد كتاب، توزيع كتاب در سطح ملي و گسترش كتابخانههاي عمومي نيز به چشم ميخورد. در حال حاضر، به نظر ميرسد كه عزم ملي براي گسترش امكانات پيشرفته سختافزارى و نرمافزارى توسعه صنعت نشر و مطالعه و كتابخوانى در سرتاسر كشور بايد جزم شود. همچنين ضروري است با اراده ملي حركتي گسترده براي ساخت و تجهيز كتابخانهها و نظامهاي نوين اطلاعرساني تدارك ديده شود. جامعه اسلامي ايران در شرايط كنوني، بيش از هر زمان، تشنه دانايي و آماده انديشه آفريني است و اين جز با چند برابر كردن امكانات و لوازم توليدي و بهرهبرداري از كتاب فراهم نميشود. در ايران امروز همگان خواهان اعتلاي فرهنگ اسلامي و زمينهسازي براي تشكيل مدنيت پيشرفته اسلامي هستند. ترديدي نيست كه در اين مسير بايد حركتي عمومي و گسترده صورت گيرد، حركتي كه جايگاه كتاب را كه تبلور علم و انديشه و محور و پايه توسعه فرهنگي كشور است، بيش از هر زمان، در جامعه مستحكمتر خواهد ساخت.
دیدگاه تان را بنویسید