مخاطب با سینما قهر است/ رونسانس سینمایی ایران کی اتفاق می افتد؟
سینما امروز با بحران ورشکستگی مواجه شده است. تلاشهای دولتهای قبلی برای نجات سینما و خرج بودجههای آنچنانی برای تولید و ساخت فیلمهای به اصطلاح فاخر هنوز نتیجه نداده و سالنهای سینما بهجز اتفاقاتی اندک و استثنایی در بقیه موارد خلوت و خالی هستند
سرویس فرهنگی فردا - مهدی بوشهریان؛ سینما امروز با بحران ورشکستگی مواجه شده است. تلاشهای دولتهای قبلی برای نجات سینما و خرج بودجههای آنچنانی برای تولید و ساخت فیلمهای به اصطلاح فاخر هنوز نتیجه نداده و سالنهای سینما بهجز اتفاقاتی اندک و استثنایی در بقیه موارد خلوت و خالی هستند. فیلمها ضرر میکنند و این باعث میشود که چرخهای اقتصادی سینمایی که به عنوان یک صنعت پولساز مشاغل و حرفههای گوناگونی را دربر میگیرد از حرکت بایستد. کی بود کی بود من نبودم سینمای ایران با بحران ورشکستگی مواجه شده است و در این بین هرکسی به زعم خود راهکاری ارائه میدهد. مجتبی راعی، کارگردان فیلم «ترنج» از فیلمهای کمفروش این روزهای سینمای ایران میگوید: «مشکل سینمای ایران کمبود سالن سینماست زیرا بهدلیل کمبود سالن بسیاری از فیلمها فرصت اکران مناسب نداشته و مخاطبان انتخابهای گوناگونی برای تماشای فیلم ندارند» البته راعی فیلم خودش را از مجموعه فیلمهای بازار فیلم مبرا دانسته و آنرا به دسته فیلمهایی متعلق میداند که هدفشان چیزی جز کسب مخاطب است. حسین فرحبخش، یکی از معروفترین تهیهکنندگان سینمای ایران که به تولید و تهیه فیلمهای پرفروش معروف است مشکلات امروز سینمای ایران را دولتی بودن آن میداند. اما این تنها حرف حسین فرحبخش که از نظر تفکر سینمایی در طیفی مخالف گروهی از سینماگران حامی خانه سینما قرار دارد، نیست زیرا گروههای مختلفی معتقدند اقتصاد دولتی و پول نفت باعث شده تا سینمای ایران بازده اقتصادی نداشته باشد و خرجها بیحساب و در نهایت درآمدها بسیار پایین باشد. عدهای دیگر تورم بیش از حد اقتصادی، پایین آمدن سطح درآمد، تهاجم فرهنگی و ماهوارهها،عدم وجود قانون کپیرایت و وجود شبکه نمایش خانگی، گرانی بلیت سینماها، امکانات محدود سالنها و البته و از همه مهمتر کیفیت نازل فیلمهای سینمایی را از دلایل اصلی این ورشکستگی میدانند. اما تا امروز هیچ مجموعه دلایل ثابت و قابل استنادی در این رابطه ارائه نداده است. پول و سینما این موضوعی درگوشی و سری نیست زیرا دیگر همه در این موضوع متفقالقول هستند که اوضاع اقتصادی عمومی مردم جامعه اوضاع خوبی نیست. درحالی که مردم درگیر و دار تلاش برای رسیدن به اصلیترین مایحتاج زندگیشان هستند کسی نمیتواند توقع داشته باشد که سینما با تمام کمبودهای کیفی و کمیاش در سبد خانوادهها قرار داشته باشد.اما آیا سینما بهعنوان صنعتی بزرگ در ایران میتواند خود نقشی در بهبود وضعیت اقتصادی جامعه ایفا کند. سینما میتواند انرژی، امید و انگیزه لازم را به جامعه برای گذر از روزهای سخت تزریق کند همچنین میتواند محل ارتزاق صدها و هزاران فرد با تخصصهای گوناگون باشد. سینما میتواند به مردم ایدههای تازه اقتصادی بدهد. سینما میتواند زندگی یک انسان، یک جامعه را تحتتأثیر قرار دهد البته اگر از نظر کیفیت و کمیت توان و پتانسیلش را داشته باشد. سینمای ایران برای نجات از این بحران، از این سقوط مرگبار نیازمند رنسانس است. رنسانسی در ریشهها، افکار و توانمندیها.
رنسانس هالیوود هالیوود در تاریخ زندگی نسبتا طولانی خود بارها با مشکلات و بحرانهای شدید و خفیف روبهرو شده است. با اینحال بحران بزرگ هالیوود در سالهای پس از جنگ جهانی دوم آغاز و در دهه شصت به اوج خود رسید. در این دوران و از اواخر دهه 60 تا اوایل دهه 70 میلادی بسیاری از استودیوهای قدرتمند هالیوودی در آستانه ورشکستگی قرار گرفتند. هالیوود برای فرار از بحران اقتصادی که حاصل تغییرات عمده اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تکنولوژیکی بود مجبور به تندادن به رنسانس بود و این اتفاقی بود که با تولیداتی با افکار تازه رخ داد. سیستم تولید هالیوود در این دوران به شدت آسیب دیده بود اما رنسانس با ساخت فیلمهایی با نگاه نو و با افکار و ایدههای تازه رخ داد. «بانی و کلاید»(1967)، «فارغالتحصیل»(1967) و «ایزی رایدر یا سوار آسان»(1969) آغازگر و نمادهای این انقلاب بزرگ در سینمای هالیوود هستند. سینماگران مستقل و جوانان فیلمساز خون تازهای را به رگهای سیستمهای هالیوود تزریق کردند و هالیوود از کما خارج شد. این فیلمسازان ناخودآگاه «احساسات و وجوه هنری فیلم اروپایی» را به فیلمهای آمریکایی نزدیک کرده و دوره افول و بحرانزده اواخر دهه شصت و اوایل 70 را تبدیل به نقطه تولدی دوباره برای آغاز حیات سیستم پرقدرت فیلمسازی در هالیوود کردند و آنچه امروز بهعنوان یکی از بزرگترین صنایع تجاری و هنری دنیا فعالیت میکند را پایهریزی کردند. این دوران و این فیلم ها را «رنسانس هالیوود» مینامند. انقلاب به دست جوانان آنچه میتوان بهعنوان حسن بزرگ «رنسانس» هالیوود آموخت، این است که استودیوهای بزرگ درحال ورشکستگی برای نجات راههای ورودی را بهروی استعدادهای جدید و نسل تازهای از فیلمسازان مستقل باز کردند فیلمسازانی که با ایدهها و افکار تازه و نیروی جوانی اکثرا فارغالتحصیلان دانشکدههای سینمایی و هنری بودند. استودیوها فهمیدند که با اتکا به نیروی جوانی و تفکرات تازه فیلمسازان مستقل و با کمک رسانهها میتوان زبان تازه فیلمسازی و فرهنگ لغت تازه سینمایی را برای مخاطبان در جامعه و بهخصوص نسل جوان بنیان نهاده و معرفی کنند. بسیاری از منتقدان معتقدند که فیلمهای «رنسانسهالیوود» با چشمانداز رادیکال و تازه خود نقش بسزایی در بهوجود آوردن سینمای واقعی که انعکاس کامل یا حداقل بخشی از وقایع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داشته و حتی پایهگذار تحولات تازه اجتماعی بوده است. دایان جاکوبز در مقاله جالبش باعنوان «از وود استاک تا واترگیت» بهخوبی به تحولات اجتماعی و سیاسی ایالات متحده و غرب در راستای تحولات هنری اشاره کرده است. سینمای ایران و رنسانس سینمای ایران چگونه خواهد توانست از این بحران بزرگ بگریزد. آیا «رنسانس سینمای ایران» را نیز باید بعدها در صفحات تاریخ سینمای این مملکت در فصل سالهای ابتدایی دهه 90 هجری شمسی جستوجو کرد. انقلابی که یکبار و بعد از انقلاب اسلامی 1357 سینما را دچار دگرگونی اساسی کرد اینبار میتواند با ورود نسل تازه و بازشدن راه برای ورود ایدههای نو و حمایت از فیلمسازان مستقل و با استعداد «رنسانس فرهنگی-اقتصادی»را رقم بزند. این «رنسانس» همچون رنسانسهالیوود از دانشکدههای سینما، سینماگران مستقل و استعدادهای تازهای آغاز میشود. سینمای ایران شاید با تفکرات نو و ایدههای جدید پایههای روزهای طلاییاش را در همین دوران سخت بریزد.
دیدگاه تان را بنویسید