سرویس فرهنگی « فردا »:
جشنواره فیلم فجر را می توان ماراتن بزرگ سینمای ایران دانست. ماراتنی که ماحصل تولیدات سینمایی یک سال گذشته در قالب های گوناگون جمع آوری می شود و مورد قضاوت داوران و مخصوصا تماشاگران قرار می گیرد. یکی از سیمرغ هایی که در این جشنواره به برگزیدگان اهدا می شود، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نظر آرای مردمی است که «شیار143» به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه کنندگی محمد حسین قاسمی و ابوذر پورمحمدی موفق شد این سیمرغ را به خود اختصاص دهد. البته «شیار143» حواشی زیادی در جشنواره سی و دوم براه انداخت که شاید بتوان اظهارات ابراهیم حاتمی کیا پس از تماشای این فیلم را یکی از مهمترین این حواشی دانست. حاتمی کیا در نشست خبری «شیار143»، فیلم «چ» را به عوامل شیار تقدیم و از مدیریت جشنواره و سازمان سینمایی بدلیل آنکه این فیلم برای بار اول نتواسته بود به بخش مسابقه راه پیدا کند به شدت انتقاد کرد. هر چند پس از پایان جشنواره و اقبال عمومی از یک فیلم دفاع مقدسی بارها و بارها صحبت های زیادی از عوامل اصلی فیلم نقل شده است، اما خبرنگار خط خبر با سوژه ای تازه به سراغ کارگردان و تهیه کننده «شیار143» رفته تا نظرات آنها را پیرامون فرهنگ و
نگرانی های مقام معظم رهبری در این حوزه جویا شود. متن زیر ماحصل گفت و گوی یک ساعته سعید ساداتی با نرگس آبیار و محمد حسین قاسمی است.
نرگس آبیار:
افتخارمی کنم در کشوری هستم که در برابر هجمه فرهنگی دشمن ایستادگی می کند
فرهنگ سازی باید از مدارس ما آغاز شود
جبهه فرهنگی برای مقابله با تهاجمات فرهنگی باید با قدرت وارد عمل شود
محمد حسین قاسمی:
جوانان دغدغه مند فرهنگی به هیچ ارگان و سازمانی دل نبندند
بسیاری از هنرمندان ما با الهام چرخنده و لعیا زنگنه هم عقیده هستند
برخی هنرمندان خجالت می کشند سر صحنه فیلمبرداری نماز بخوانند
سرکار خانم آبیار در مورد فیلم شیار143 زیاد صحبت شده و ما مایلیم قسمتی از صحبت هایتان را برای اکران نگه دارید. به همین خاطر می خواهیم کمی متفاوت با هم صحبت کنیم. در رابطه با سالی که از سوی رهبرمعظم انقلاب به عنوان سال فرهنگ نامگذاری شده و ایشان بنابر نگرانی و دغدغه هایشان این سال را بنام فرهنگ نام نهادند، به نظر شما برای بهود شرایط فرهنگی، اهالی سینما اعم از مدیریت حاکم بر آن و عوامل تولید فیلم ها چه وظایفی را برعهده دارند؟
نرگس آبیار: من فکر می کنم کارهایی که باید در کوتاه مدت توسط فیلمسازان یا متولیان امر صورت بگیرد شامل این می شود که به هر حال به فیلم ها و موضوعاتی بپردازند که در راستای اهداف و نگرانی های رهبری، مورد نظر است. اما اگر قرار باشد که اتفاق اساسی بیفتد این باید در سطح گسترده و زمان بر رخ بدهد و در حقیقت این اتفاق باید از دوران کودکی شکل بگیرد یعنی از سطح مدارس شروع شود و یک فرهنگ سازی در خصوص سینما، ادبیات و هنرهایی که بسیار تاثیرگذار هستند، صورت بپذیرد.در درجه اول باید یک بستر سازی خوبی تدارک دیده بشود. یعنی همه چیز باید از مدارس ما شروع شود و فکر می کنم در کنار تمام شاخه های درسی که در مدارس وجود دارد و تدریس می شود باید ساعتی به ادبیات، خارج از بحث ادبیات رسمی مدارس و مطالعه کتاب یا حتی دیدن و تحلیل فیلم اختصاص پیدا کند.
باید یک نگاه تحلیلی و عمیقی در بچه ها جا بیفتد تا زمانی که بزرگتر شدند مثل الان نشوند که بیشتر سینمای طنز یا عامه پسند و یا در حقیقت سینمای بازاری یا گیشه ای را می پسندند. این نگاه تحلیلی در حقیقت باید از آموزش و پرورش و مدارس آغاز شود تا زمانی که بچه ها بزرگ شدند خودشان تشخیص دهند برای چه فیلم هایی باید وقت گذاشت و دیگر یک فیلم سخیف طنز و عامه پسند به آن معنا که حرفی برای گفتن ندارد و یا سریال های ماهواره ای آنها را راضی نکند و واقعا دلشان بخواهد با مفاهیم عمیق تری مواجه بشوند.
جناب آقای قاسمی شما در حال حاضر وضعیت سینمای انقلاب را چگونه ارزیابی می کنید؟
قاسمی: من اول بگویم چه باید کرد. بهترین راهکار برای رسیدن به نقطه مطلوب این است که کسی که دغدغه سینمای انقلاب را دارد (انقلاب مفهومش این نیست که فیلم فقط در مورد انقلاب ساخته شود. شما بهتر می دانید که انقلاب پیام های زیادی برای خانواده، جامعه و زندگی داشت) به هیچ ارگانی دل نبندد. یعنی یک سینماگر اگر دغدغه دارد به هیچ تشکیلاتی دل نبندد. اینها تجربیاتی است که حداقل به شخصه در محدود تجربیاتم به آن رسیده ام. سینماگران ما اگر دغدغه دارند باید خودجوش حرکت کنند و مطمئن هم باشند که به سختی های زیادی بر می خورند اما ارزشش را دارد و می توانند به نتیجه خوبی برسند. براساس دغدغه هایشان به سمت سینمای مد نظرشان آنهم فقط بصورت خودجوش و جهادی حرکت کنند. اگر این کار را بتوانیم بکنیم حتما به نتیجه می رسیم. چرا؟ چون مدیریت فرهنگی ما متاسفانه آنطور که می بایست تا بحال نبوده (بحث من دولت یا دوره خاصی نیست) مدیریتی که شرایط را به یک سمت دیگری برد. اگر الان بحث می شود و می گویند سینمای ایران را جشنواره های خارجی مدیریت می کنند، پس حتما یک ضعف مدیریتی بزرگ در داخل وجود دارد که آنها از خارج مدیریت می کنند. از یک طرفی هم باید این
را قبول کنیم که مدیران ما هنوز درک نکرده اند که نمی شود جلوی دشمن را گرفت و بگوییم آنها دخالت نکنند، نخیر آنها دخالت های خاص خودشان را دارند. شما زمانی موفق هستید که مدیریت خودت را قوی کنید. ما به چه سمتی حرکت می کنیم؟ هر ساله مطرح می شود که یکسری فیلمهایی بر علیه نظام ساخته می شود. این دغدغه بزرگی برای من است.
در کشورهای خارجی و سینمای هالیوود؟
قاسمی: نه در خود ایران. یعنی فیلمها نه تنها آن چیزی که باید باشد نیست، بلکه حتی بر علیه تمامیت ارضی، امنیتی و سیاسی ما ساخته می شود. من می گویم فیلمساز ما اگر به این سمت حرکت می کند مشکلش متوجه مدیریت فرهنگی ماست. مدیریتی که توانسته براحتی فیلمساز را به سمتی سوق بدهد که از بیرون بتوانند او را مدیریت کند. فیلمساز ما که غیرخودی نیست. بچه های همین مملکت هستند. خودشان می دانند اگر دفاع این نظام از فیلمساز نباشد آنها اصلا توان کار کردن ندارند. همانطور که خودشان می دانند خارج از ایران به این شکل نیست که هر فردی بتواند براحتی فیلم بسازد. همینکه ایران درب را بروی فیلم های خارجی بسته است یعنی به تو فضا داده است که کار کنی. یعنی همین کار یک سوبسید بزرگ به فیلمساز ایرانی است و غالب فیلم های ما با سوبسیدهای دولتی ساخته می شوند. اگر اینها با این پول می روند فیلم بر علیه خود ما می سازند، به نظر من مدیر فرهنگی مسئول است. کجای دنیا این امکان وجود دارد یک مدیری پول بدهد و برعلیه آن سیستمی که خودش فعالیت می کند کسی فیلم بسازد. پس شما نتوانستی خوب مدیریت کنی و اهم و مهم را نشناختی و متوجه نشدی که فیلمساز به کدام سمت حرکت
می کند. اگر فیلمساز ما انتظار دارد که همه این مشکلات هموار شود اشتباه است. الان فیلمساز انقلابی ما باید خودش با تکیه بر خدا و اهداف مدنظرش که فکر می کنم اهداف مقدسی هم هست، حرکت کند و از هیچ جایی هم هیچ انتظاری نداشته باشد. فعلا اینجوری جواب می دهد. امیدواریم مسئولان ما هم به تکاپویی بیفتند. اما وقتی شما به فرمایشات حضرت آقا در دیداری که با نمایندگان مجلس خبرگان داشتند دفت کنید، راهکاری هم که ایشان می دهند همین است و این تاسف دارد و مدیریت فرهنگی ما باید گریه کند. به چه سمتی حرکت کرده ایم و چه اتفاقی افتاده است. من کاملا مستقیم می گویم که حرف های من مربوط به این دوره یا دوره خاصی نیست، اصلا سیستمی که پیش رفته مشکل داشته است. مدیران فرهنگی ما به کجا حرکت کرده اند که رهبری می فرمایند همان راهکار جهادی باید در حوزه فرهنگ هم بوجود بیاید و جوانان کارهای خودجوش خود را انجام دهند. ایشان هم معتقدند که راهکارش این است.
سینمای انقلاب را تا چه اندازه موفق می بینید؟
قاسمی: سینمای انقلاب ما کاری نکرده. کارهایی ساخته شده اما در مقابل انقلاب ما یک مشت در برابر یک خروار است. شاید بخش عمده اش بدلیل مشکلات در مدیریت فرهنگی باشد که آن حرکتی که باید بصورت خودجوش و جهادی باشد به سمتش حرکت نکردند و حضرت آقا راه را نشان داده اند و زمانی که می فرمایند جوانان به این سمت بروند کاملا مشخص است و این خیلی برای مدیریت فرهنگی باعث تاسف است. برای ما نه، ما جهادی حرکت می کنیم و طبق فرمان ایشان مسیر خودمان را می رویم.اینکه به نقطه آرمانی و ایده آل هنوز نرسیده ایم دو دلیل عمده دارد. بخشی به بچه های انقلاب باز می گردد و بخشی نیز متوجه همان مدیریت فرهنگی و دخالت های بیجا در موضوعات فرهنگی و انقلاب است. یعنی چی؟ مثلا دست می گذارند روی یکسری از پروژه هایی که خود موضوع مستقیما به خود انقلاب مربوط می شود. ما کسی را برای اجرای پروژه ها نیاز داریم که هم دغدغه مند باشد و هم هنرمند باشد. یکی از این موارد کافی نیست و نمی دانم چرا برخی از مدیران ما بعضا فراموش می کنند. متعهد بودن بدون هنرمند بودن کافی نیست و هنرمند بودن بدون متعهد بودن نه تنها کافی نیست بلکه حتی خطرناک هم هست. باید این دو در کنار هم
باشند. بخش دیگر هم پرورش نیروهایی به این شکل است. اگر مدیریت فرهنگی قوی باشد و بتواند همه را مدیریت کند ما می توانیم هنرمند متعهد پرورش دهیم.ما در این بخش ها مشکل داریم. مشکلات ما حتی ریشه ای تر از اینهاست. شما آموزش و پرورش را ببینید. این ارگان یکی از بانیان فرهنگ سازی است که یک بخشی به آموزش مربوط می شود و بخش دیگر به پرورش که در قسمت پرورش ما فرهنگمان را می سازیم و به یک شکلی می خواهیم فرهنگ مان را در وجود دانش آموز نهادینه کنیم. مصداق این قضیه بحث پرورشی این آموزش و پرورش است. من مصداقی می گویم تا به سینما برسم. برای این قضیه ما جایی داریم بنام اتاق پرورشی. در این اتاق پرورشی چه اتفاقی می افتاد؟ غالبا اگر فیلمی قرار بود پخش شود چه فیلمی پخش می شد؟ برادران کاراته باز! سابق بر آن حداقل فیلم های حوزه دفاع مقدس را نمایش می دادند اما بعد از یک مدت اتاق های پرورشی هم به سمت و سو های خاصی رفتند. شما اگر ریاضی تان عقب می افتاد بهترین جایگزین برای تدریس ریاضی، ساعت پرورشی بود. یعنی جایی که تا این اندازه می تواند تاثیرگذار باشد براحتی به حراج می گذارند و انگار برای مسئولین آموزش و پرورش مهم نیست. آیا فرهنگ ما
از قرآن جداست؟ شما ببینید دانش آموز از محیط مدرسه به دانشگاه می رسد، اما متاسفانه روخوانی قرآن را بلد نیستند. ببینید قریب به 11 سال با یک انسان کار می کنند اما یک جوان نمی تواند قرآن را روخوانی کند. فرهنگ یعنی همین. بهترین جایی که می توانی فرهنگ سازی کنی همین جاست. می گویند مخاطب و جوان ما به فیلم های ماهواره ای اقبال پیدا می کند، من می گویم اتفاقا ریشه اش را باید در آموزش و پرورش دنبال کنی. چگونه نتوانستند فرهنگ را نهادینه کنند و اینها را پرورش بدهند. ببینید مشکل ما در بحث فرهنگی خیلی اساسی است. این به همین شکل هم در سینما اتفاق می افتد.
سرکار خانم آبیار شما فکر می کنید چه کم کاری هایی در طول این مدت صورت گرفته که نگرانی های رهبری در حوزه فرهنگ زیاد شده و ایشان صراحتا گفتند که نگران اوضاع فرهنگی کشور هستند.
آبیار: خیلی چیزها پیش آمده. من فکر می کنم الان غلبه رسانه های بیگانه خیلی قوی است و به نظر من باید این جبهه فرهنگی با قدرت بیشتری وارد عمل شود. ما قطعا نمی توانیم دوران جدید و سال های اخیر را با دهه 60 مقایسه کنیم که از اینترنت و ماهواره خبری نبود و خیلی از رسانه های دیگر تا این حد فعالیت نداشته اند. الان غلبه با رسانه های دیگر است که ما باید با قدرت تر وارد صحنه شویم که حضور آنها را کمرنگ تر بکنیم. نمی توان در طول یکی دو سال فرهنگ سازی کرد و ما نمی توانیم از متولیان امر این انتظار را داشته باشیم که با این هجمه رسانه ای در طول یکی دو سال مبارزه کنند. باید همانطور که قبلا اشاره کردم از کودکی شروع کرد. یک نگاه تحلیلی و درست به بچه تزریق شود که هر چیزی را به سادگی نپذیرد و از هر ماجرایی تحلیل داشته باشد و این اتفاق باید از مدارس و آموزش و پرورش آغاز شود. چون این هجمه رسانه ای از جهت ماهواره و اینترنت زیاد است و چون در گذشته هم بر روی افراد کار فرهنگی خاصی نشده است، ترجیح می دهند خیلی ساده با همه چیز مواجه شوند و هر سریال عامه پسندی که پشتش ممکن است یکسری مفاهیم ضدارزشی و ضد فرهنگی وجود داشته باشد را تماشا
کنند و بپذیرند و به تدریج این مسایل روی عقاید آنها تاثیر بگذارد. این نکته را می خواهم بگویم که باید ریشه ای کار کرد و در یکی دو سال نمی توان کار خاصی انجام داد. البته شاید در سطوحی اتفاقات خوبی بیفتد اما من فکر می کنم به آن معنا که دنبالش هستیم کارساز نیست.
ما از سالیان قبل شاهد تذکرات رهبری در معضلات فرهنگی بوده ایم. اگر از همان سال ها مدیریت فرهنگی به این نگرانی ها توجه می کردند به نظر شما تا الان نتیجه نمی گرفتیم؟
آبیار: قطعا همینطور است. هر چه زودتر باید این اقدامات را انجام دهیم. یعنی در حقیقت یک روز هم غفلت در این زمینه ممکن است ضرر و زیان های زیادی داشته باشد. اما متاسفانه این بحث هیچگاه در آموزش و پرورش جدی گرفته نمی شود . ترجیح می دهند که یکسری متون درسی که بصورت گزینه های اطلاعاتی هست بخورد دانش آموزان بدهند بدون آنکه نگاه تحلیلی پشتش باشد و به همین شکل این افراد بزرگ می شوند و تاثیر می گیرند و شخصیت آنها به همین شکل ساخته می شود.
خانم آبیار بعد از جشنواره فیلم فجر شاهد یک موج و جبهه سازی در حوزه فرهنگ بودیم که می توان از چ و شیار 143 بعنوان سردمداران این جبهه نام برد.. تحلیل شما از این اتفاقات و تشکیل جبهه تازه فرهنگی در سینما چیست؟
آبیار: الان در شرایط جهانی باتوجه به اینکه یکسان سازی عجیبی در تمام دنیا در حال وقوع است وبر اساس آن تمام فرهنگ های مختلف و اعتقادات با هر شکل و شمایلی در فرهنگ غربی مسخ و محو می شوند، تنها کشوری که در برابر این هجمه مقاومت می کند و با این فضا می جنگد و نمی خواهد تسلیم این هجوم عجیب و غریب بشود کشور ایران است و با توجه به نظامی که بر این کشور حاکم است، من فکر می کنم از این جهت بعنوان یک هنرمند افتخار می کنم در این کشور زندگی می کنم که می توانم در برابر یک موج فراگیری که می خواهد تمام فرهنگ ها و اعتقادات را از بین می برد مقاومت کنم.
برای تقویت این جبهه چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟
قاسمی: بر اساس همین حرکاتی که اتفاق می افتد بنده معتقدم در کشوری هستیم که بازیگرش عید را به رهبرش به کسی که مقتدایش است تبریک می گوید، اگر تابحال اتفاق نیفتاده بود عجیب است. به نظر من ما باید بگردیم و ببینیم چرا تابحال این اتفاق نمی افتاده. اگر خانوم زنگنه، چرخنده و زارعی و آقای حاتمی کیا و حمیدیان این حرف ها را مطرح می کنند قطعا از روی اعتقاد بیان می کنند.من باز به حرف خودم بر می گردم. مدیریت فرهنگی، سازمان ها، ارگان ها و ... سر جای خودش محترم و امیدوارم که به سمت خوبی هم حرکت کنند و سمتی باشد که انگشت اشاره حضرت آقا به همان سو است، اما واقعا به این نتیجه رسیده ام که بچه های دغدغه مند، فضاهای سازمانی را کنار بگذارند. با هم، نه بصورت جزیره های جدا از هم، خودجوش و جهادی به این سمت حرکت کنند و بگویند فرهنگ برای ما دغدغه است. بیایند این کار را بکنند ما حتما به نتیجه می رسیم. یعنی اگر در فرهنگ ، حرکت جهادی نباشد ما عقب می افتیم. ببینید استقلال سیاسی و اقتصادی ما زیر مجموعه استقلال فرهنگی ماست و این باعث تاسف است که من بگویم باوجود اینکه ما فرهنگ بسیار غنی داریم، اما هنوز نتوانسته ایم حتی گوشه ای از آن را
ارائه بدهیم. حتی من این را عرض می کنم هیچ اشکالی ندارد ما بین المللی باشیم و برای جشنواره ها فیلم بسازیم و ما باید بتوانیم فرهنگ مان را ساتع کنیم اما باید اول فرهنگ خودمان را بشناسیم تا بعد بتوانیم آن را منتشر کنیم. من برای اینکه بخواهم فرهنگم را ساتع کنم، اول باید فرهنگم را بشناسم وگرنه در حد محدودی و در چند جشنواره خارجی بصورت سیاسی به من یک اقبالی می شود.تنها پیشنهاد و راهکار من این است که اجرایی حرکت کنیم. هنرمندان ما جدا از این فضا نمی توانند باشند اما بدلیل مدیریت فرهنگی نتوانسته ایم اینها را جذب کنیم و کسان دیگری اینها را مدیریت کرده اند. این نهایت تاسف است برای من که سر صحنه فیلمبرداری کسی به من می گوید من خیلی خوشحالم که می توانم اینجا نماز بخوانم! این یعنی چی؟ یعنی به سمتی حرکت کرده ایم که فردی سر صحنه فیلمبرداری برخی فیلم ها حتی خجالت می کشد که نماز بخواند. ما به این سمت حرکت کرده ایم. اما زمانی که با فرد فرد هنرمندان بنشینی و صحبت کنی می بینیم که دغدغه های ما مشترک است فقط آن بستری که باید برایش مهیا شود تا اینها بتوانند اظهار نظر کنند فراهم نشده و این باعث می شود که فکر کنند تنها هستند و نمی
توانند حرف بزنند. خدا شاهد است که همه اینها به همان مدیریت فرهنگی باز می گردد. ما هنرمندان پاکی داریم که دغدغه دارند. حتی کسانی که بعضا در موردشان صحبت می شود که ژست اپوزوسیون دارند وقتی با آنها صحبت می کنی بعد از یک ساعت صحبت می بینیم که به یک خط درستی رسیده ایم و حتی نوع نگاه ها هم یکی است اما بستری نبوده که بتوانیم اینها را بارور و مطرح کنیم. تنها سختی کار ما در بسترسازی است. خیلی از هنرمندان با ما هم مسیر هستند اما آنها احساس می کنند اگر حرفی را که مثلا خانم چرخنده زده اند، بخواهند بگویند چه اتفاقاتی برایشان می افتد اما در واقعیت شاید خیلی از هنرمندان با خانم چرخنده و زنگنه هم عقیده باشند. اینها دور از ما نیستند. البته این را هم بگویم ما باید به نگاه ها هم احترام بگذاریم. برخی از یک زاویه نگاه می کنند و برای نمونه من هم از یک زاویه دیگر اما مسیر و هدف یکی است. ما فقط کافی است که بتوانیم بستر را فراهم نماییم. برای نمونه در کار شیار143، شب های قدر همزمان شد با صحنه های فیلمبرداری. ببینید ما هیچ اجباری نمی کنیم برای اینکه کسی بخواهد روزه بگیرد و نماز بخواند. اصلا شیوه ائمه ما هم همین بوده که خودشان عمل
کننده بودند و بقیه هم به سمت شان حرکت می کردند. در همین پروژه در شب های قدر دستیاران و گروه های مختلف تولید، به گوشه ای می روند و برای خودشان جوشن کبیر می خوانند. هر کس فضای معنوی خاص خودش را تعریف کرد. خدا شاهده اجباری در کار نبود. من می گویم همین که بستر فراهم شود و خودت عمل کننده باشی به دغدغه هایت، بقیه هم به سمت دغدغه های درونی شان حرکت می کنند. منبع: خط خبر
دیدگاه تان را بنویسید