سرویس فرهنگی «فردا»: «خانه پدری» به عنوان یکی از حاشیهسازترین فیلمهای اخیر سینمای ایران، این روزها در جشنواره سی و دوم فیلم فجر در حال نمایش است. کیانوش عیاری در سال 89 این فیلم را با وجهی واقعگرایانه و با موضوعی خاص و منحصر به فرد ساخته است؛ امری که در برخی آثار دیگر او نظیر «بودن یا نبودن» نیز به چشم میخورد. اما این بار پس از چند سال توقیف توسط تهیهکننده آن ـ یعنی نیروی انتظامی ـ این فیلم در جشنواره سی و دوم به پرده سینماها رسید.
به طور قطع میتوان گفت توقیف و حواشی مربوط به این فیلم به سکانس نخست آن مربوط است. جایی که اولین سکانس «خانه پدری» با صحنهای نسبتاً خشن یعنی قتل به شیوهای دردناک صورت میگیرد و شروعی توفانی را رقم میزند. دختری توسط پدر و برادرش کشته میشود و علت این قتل در روند فیلم مسائل ناموسی و ترس از آبروی خانواده عنوان میگردد. ترسی که 70 سال با نسلهای مختلف این خانواده همراه میشود و در نهایت این راز به شیوهای مبهم به انتها میرسد. به جرئت میتوان گفت که این سکانس اصلیترین بخش فیلم است که هم فیلمنامه بر آن بنیان نهاده شده و هم مخاطب آن را فراموش نمیکند و در ذهن تماشاگر ماندگار میشود.
«خانه پدری» روایتی است از سال 1308 تا 1379 که در پنج اپیزود به مخاطب عرضه میگردد. این روایتها بر پایه همان سکانس اول بنا شده و در یک خانه بزرگ روی میدهند. هر اپیزود فاصلهای چندین ساله با اپیزود بعدی دارد و عملاً فواصل میان نسلی را به تصویر میکشد که طی آن راز این خانواده بین اعضای آن آشکار شده و خواسته و ناخواسته آرامآرام از هر نسل به نسل بعدی منتقل میگردد. کیانوش عیاری، تصویری از برخی عصبیتهای جاهلی در نسلهای پیشین را به مخاطب ارائه میکند و درگیری نسلهای بعدی با این موضوع را ادامه فیلم قرار میدهد.
فضاسازی «خانه پدری» به خوبی از آب در آمده و تغییر بین نسلها در ظاهر آنها به خوبی طراحی شده است. با توجه به ثابت و محدود بودن لوکیشن فیلمبرداری، عملاً نمایش تغییرات سالها و دههها به همین فضا محدود شده که البته کارگردان به میزان خیلی خوبی در ترسیم این فضاها موفق بوده است. طراحیهای نسبتاً خوب از اقتضائات هر نسل و توجه به برخی جزئیات نظیر موبایل دهه 70 ای که هم نمادی از دهه 70 و هم نمایشی از توجهات کارگردان است، به چشم میآید.
در کنار فضاسازی خوب عیاری، اما بازیها در حد و اندازههای بازیهایی تمام و کمال نیستند. شاید بتوان گفت همگونی چندانی در بازیها وجود دارد و فواصل بین بازیگران در میزان تناسب و قوت ایفای نقششان مشهود است. به عنوان یکی از مهمترین مصادیق این موضوع، بازی مهران رجبی در نقش پدر اصلی خانواده است. رجبی اگرچه تلاش میکند در سه مقطع زمانی به خوبی ایفای نقش کند اما موفقترین تلاش خود را در همان سکانس اول به نمایش میگذارد و البته این اجرا چندان هم خالی از ایراد نیست. اصالتاً انتخاب مهران رجبی به عنوان فردی که در حیاتیترین و حساسترین سکانس فیلم به عنوان بخش ماندگار آن، به نقشی جدی میپردازد قدری تعجببرانگیز است. شاید اگر به جای مهران رجبی و همچین به جای ملوک ـ دختر مقتول خاندان ـ دو فرد دیگر ایفای نقش میکردند و صحنه آنها، با موسیقی همراه میشد، آغاز فیلم توفیق بیشتری مییافت.
ساخته اخیر کیانوش عیاری، روان و بدون پیچیدگیهای عجیب و غریب است. عیاری حرفاش را به سادگی میزند و مخاطب را چندان درگیر تفکر و تأمل در زوایای مبهم فیلنامه نمیکند. این مسیر به ويژه در تغییر اپیزود ها از یکی به دیگری کاملاً مشهود است. البته شاید بتوانیم همین تغییرات بسیار ساده اپیزودها را که کم مانده عبارتهایی نظیر «20 سال بعد» و ... را ما بین آنها بنویسند، تنبلی فیلمنامه بنامیم. چه بر تنبلی فیلمنامه تاکید کنیم یا پافشاری آن را صحه بگذاریم، اما باید اذعان نمود که رخدادهایی بسیار سادهانگارانه و عجولانه در متن فیلم مشهود است. مرگ ناگهانی و خارج از متن مادر خاندان، سکته ناگهانی و نسبتاً مصنوعی برادر مقتول در آخرین اپیزود و ... قدری تعجیل و شتاب در فیلم را میرساند. به نظر میرسد که روان بودن بیش از حد فیلمنامه اینجا خود را نشان داده و سادهانگارانه به برخی ماجراها مینگرد.
«خانه پدری» اگرچه روان است، اما گاهی نیاز دارد مخاطب را در فضای احساسی نیز گرفتار کند. در حالی که میتوانیم عنوان کنیم که فضای کلی فیلم در پایه منطق و رفتارهای معمول انسانها استوار است و نگاه احساسی و برانگیخته شدن عواطف مخاطب کمتر به کار گرفته میشود. این مسأله به ويژه در مسیر فیلم که جای خالی موسیقی در آن حس میشود، به خوبی مشهود است. فیلم به شدت از موسیقی متناسب و کافی، تهی است و این موضوع میتواند حساسیتبرانگیز نیز باشد.
به نظر میرسد که «خانه پدری» اگرچه در حد و اندازههای یک فیلم متوسط ظاهر شده است، اما دیدن آن و تأمل در مبانی فکری آن بیفایده نباشد. البته این مسأله در گرو حواشی آتی این فیلم و تصمیم درباره اکران یا عدم اکران آن است. شاید آخرین ساخته عیاری، فقط به همین جشنواره ختم شود!
دیدگاه تان را بنویسید