بازیگری که بعد از رقص گریه کرد
خود من یک قراردادی داشتم و در آن فیلم هم بازی کردم و مجبور شدم که در آن فیلم هندی برقصم! یعنی یک روز آمدم دیدم که می گویند باید برقصی. باور کنید من به خاطر کار حرفهایم و بابت قراردادی که بسته بودم نمیتوانستم کاری کنم و مجبور شدم برقصم و شب آن روز به خانه آمدم و گریه کردم.
مهر: مهران غفوریان با اعلام این خبر که در آینده نزدیک کارگردانی یک مجموعه تلویزیونی را بر عهده خواهد گرفت، از مشکلات کار به عنوان یک بازیگر طنز و سوءاستفاده از چهرههای محبوب تلویزیونی در سینما گفت. باخبر شدیم که مهران غفوریان پس از سالها دوری از عرصه کارگردانی درصدد ساخت یک سریال طنز است. همین موضوع بهانهای شد تا با او درباره این کار صحبت کنیم. غفوریان مانند شخصیتهای طنز و مردمی که در اکثر آثار خود ارائه کرده است، ساده و صمیمی پای گفتگو مینشیند و همین صمیمیت سبب شد که حرفهای جالبی میانمان رد و بدل شود. * آقای غفوریان با خبر شدیم که شما درصدد ساخت سریال جدیدی هستید و قرارست کارگردانی آن را نیز بعد از مدتها خودتان برعهده بگیرد. لطفا کمی در مورد این سریال توضیح دهید؟ توضیح زیادی نمیتوانم بدهم چون این کار هنوز به مرحله خاصی نرسیده است. ما در مرحله طرح و نگارش فیلمنامه هستیم و تنها میتوانم بگویم که این کار، یک سریال 26 قسمتی است که احتمالا برای شبکه 3 آن را آماده میکنیم. کارگردانی این سریال را خودم بر عهده دارم و علی مسعودی نیز قصه آن را مینویسد که مضمونی طنز دارد. * یعنی درباره فیلمنامه و خط داستانیاش هم توضیحی نمیدهید! داستانِ مجموعه تلویزیونیای که میخواهیم شروع کنیم، بیشتر مضمون خانوادگی و اجتماعی دارد. من اصولا در آثارم کار صرفا طنز نمیکنم؛ یعنی دوست ندارم یک داستان را فقط برای خندیدن روایت کنم بلکه اصولا این دغدغه را دارم که به مسایل روز و نیازهای اجتماع نیز بپردازم و در این کاری که میخواهیم شروع کنیم هم این دغدغه را دارم. * اینطور که مطلع شدیم مسایل جوانان و دغدغههای اجتماعیشان محور این سریال است. دغدغه کلی این است که بیشتر به مسایل نسل امروز بپردازم و بخشی از داستان را به مسایل جوانان اختصاص دادهام. ما در نسل امروز خلاءهای زیادی میبینیم که این خلاءها را به راحتی میتوان با کارهای مثبت پر کرد. متاسفانه خود من هر روز جوانان زیادی را به چشم میبینم که وقتشان هرز میرود و تلف میشود و زندگیشان در مسایل خیلی کوچک و کم ارزشی مثل کار با موبایل، کامپیوتر، مهمانی رفتن و چرخیدن با ماشین در خیابانها و موزیک گوش دادن خلاصه می شود. فرض کنیم اگر زندگی یک دختر خانمی با این مسایل کم ارزش و بیهوده سپری شود، فردا این دختر چگونه میتواند به عنوان یک مادر و یا یک همسر ایدهآل در زندگی ایفای نقش کند. یا یک پسر چطور میتواند فرد موثری در جامعه باشد و حرفهای یاد بگیرد و زندگی آینده خود و خانوادهاش را تامین کند. * البته در جامعه جوانان موفق و مفید هم داریم. بله. در نقطه مقابل جوانانی را میبینیم که بعضا تلویزیون نیز آنها را به عنوان جوان موفق نشان میدهد که راه درست زندگی را پیدا کردهاند. چون قرار است درباره همین موضوع فیلمی بسازم و دغدغه آن را دارم، مدتی است که بیشتر روی این مسائل دقت میکنم. همین چند روز پیش بود که تلویزیون برنامهای نشان می داد که اگر اشتباه نکنم ناماش "زنده باد زندگی" بود و یک جوان موفق توانسته بود شیوه صحیح زندگی کردن و استفاده از وقت و جوانی خود را پیدا کند و کارهای پژوهشی و علمی زیادی را انجام دهد. متاسفانه هم سن و سالان این جوان را هم میبینید که بی خود و بی جهت در خیابانها پرسه میزنند و زندگی خود را هدر میدهند. * امروزه شاهد تولید فیلمها و سریالهایی هستیم که بیشتر از طریق شوخیهای کلامی سعی دارند مخاطب را بخندانند و عملا اتفاق جدیدی در این آثار نمیافتد. شما در اثر جدیدتان چه تمهیداتی اندیشیدهاید که قالب طنز آن از گفتار بیرون بیاید و اتفاق جدید و متفاوتی را در آن شاهد باشیم؟ خود من خیلی طنز گفتاری و کلامی را نمیپسندم و بیشتر موقعیت طنز را دوست دارم. در واقع طنز درست، همان طنز موقعیت است و در کل دنیا نیز همین اتفاق میافتد. اگر در یک فیلم کمدی موقعیتهای تازه و درستی خلق شود، مخاطب از آن لذت خواهد برد. به عنوان مثال فیلمهای چارلی چاپلین طنز موقعیت است. در واقع در آن زمان کلام و گفتاری وجود نداشته است و فیلمها صامت بود اما واقعا هنوز هم وقتی این فیلمها را تماشا میکنیم، خنده بر لبانمان مینشیند، درحالی که خیلی سال از ساخت این فیلمها میگذرد. از طرف دیگر وقتی دقت میکنیم، می بینیم که در همان فیلمها، چارلی چاپلین به مسایل اجتماعی پرداخته است. چاپلین در مورد فقر، بیکاری، عشق و مشکلاتی که جامعه آن زمان دچارش بوده، حرف زده است. به نظر من اصلا طنز درست، طنزی است که بازتابی از مسایل واقعی در آن وجود داشته باشد. البته همین فضا ایجاد کردن هم باید با خلاقیت باشد. اخیرا فیلمی را دیدم که در آن ناصرالدین شاه قاجار با یک موبایل بازی میکرد و یک خانم قاجار هدفن داشت و یکی دیگر لپ تاپ و ... و با این چیزها سعی کرده بودند طنز بسازند. ما باید روی یک موضوعی کار کنیم که درست باشد، به عنوان مثال گوشی اپل دست یک فرد قدیمی میخواهد چه موقعیت کمدی ایجاد کند؟ دیدم که آنها بوسیله مترو از تهران قدیم به تهران جدید میآیند. متاسفانه میبینم که این نوع فیلمسازیها زیاد شده است و یک عده بعضا با فیلمنامه ضعیف و با کمک برخی هنرپیشهها چنین فیلمهایی میسازند و عموما هم مردم استقبال نمیکنند و خوششان نمیآید. * دلیل کمکاری شما در این فاصله، ضعف ایدهها و متنها بوده است؟ این مدتی که کار نکردم واقعا به خاطر این بوده که یک فیلمنامه درست و حسابی دستم نیامده است. سریال جدیدم هم تا وقتی که فیلمنامه آن عالی نشود و همه چیز آن خوب درنیاید و من و فیلمنامهنویس، آقای مسعودی به یک نتیجه خوبی نرسیم اصلا جلوی دوربین نخواهد رفت. تا امروز کار نکردم و از این به بعد هم بهترست که کار بیکیفیت نکنم. امروز مردم به من میگویند که آقای غفوریان چرا کار نمیکنی و خوب فردا خواهند گفت که چرا آقای غفوریان بی خیال ساختن فیلم و سریال نمیشوی؟! * جریان ساخت آثار طنز در سینما به جایی رسیده که بعضا شاهد فیلمهای مبتذل و سخیف هستیم. به نظر شما چرا سینما به این نقطه رسیده و خیلی از کارگردانها هم اصرار دارند با همین شیوه فیلم بسازند. حدود 2 یا 3 سال قبل ساخت چنین فیلمهایی شروع شد که در آن اوایل اکثرا جواد رضویان، مجید صالحی و متاسفانه بعضا خود من هم به عنوان نقش اول در این فیلمها بازی میکردیم. موضوع از این قرار بود که از کسانی که در تلویزیون بودند و مردم خیلی آنها را دوست داشتند و به آنها اعتماد داشتند، سوءاستفاده شد. به طور مثال مردم دیدند مهران غفوریانی که در سریالهای تلویزیونی پربیننده بازی میکرده در این فیلمها نیز بازی میکند و به همین خاطر برای دیدن آن فیلمها به سینما رفتند. در واقع یک سری تهیه کنندگان آمدند از این مساله سوء استفاده کردند. * یعنی فکر میکنید واقعا از محبوبیت بازیگران و اعتماد مردم سوءاستفاده شد؟ از این نظر لفظ سوءاستفاده را به کار میبرم زیرا ابتدا فرض را بر این میگذاریم که اینها سراغ چنین بازیگرانی آمدند تا از ظرفیت آنها استفاده کنند اما وقتی میبینیم که تمام بار فیلم روی دوش چنین بازیگرانی است و این فیلمها هیچ چیز خاص دیگری برای جذب مخاطب ندارند، می توانیم لفظ سوء استفاده را به کار ببریم. این فیلمها نه کارگردان نه نویسنده خوبی داشتند و فقط جواد رضویان و رضا شفیعی جم و ... را آوردند و از اعتبار آنها برای جذب مخاطب استفاده کردند. در صورتی که این بازیگران خود به تنهایی قادر هستند مردم را بخندانند. مثلا منِ غفوریان دیدم که به طور مثال دوستم آقای رضویان در این فیلم بازی کرده است با خودم گفتم که فیلمی که جواد رضویان بازی کرده حتما ارزش دیدن دارد و بعد بلیت سینما خریدم یا سی دی فیلم را خریدم و نگاه کردم و بعد ناسزا گفتم که چرا برای چنین فیلمی پول دادم. این اتفاقها افتاد و حدود 40 تا 50 فیلم به همین صورت ساخته شد و بعد آمدند و جلوی این فیلمها را گرفتند، ولی وقتی از ساخت چنین فیلمهایی جلوگیری شد که یکسری سود مالی خود را کرده بودند. * مشکل دیگری که در این کمدیها دیده میشود این است که بعضا با حرکات سخیف و شوخیهای زننده سعی دارند مخاطب را بخندانند. گاهی کار به حرکات موزون هم میرسید. شما تجربه کافی در این حوزه دارد، به نظرتان آیا با چنین حرکاتی میشود، مخاطب ایرانی را خنداند و یک اثر ماندگار در این عرصه ارائه کرد؟ خود من یک قراردادی داشتم و در آن فیلم هم بازی کردم و مجبور شدم که در آن فیلم هندی برقصم! یعنی یک روز آمدم دیدم که می گویند باید برقصی. باور کنید من به خاطر کار حرفهایم و بابت قراردادی که بسته بودم نمیتوانستم کاری کنم و مجبور شدم برقصم و شب آن روز به خانه آمدم و گریه کردم. با خودم گفتم وای به حال ما و سینما که ما باید برای هنرنمایی در آن برقصیم و واقعا جای سئوال است که چه اجباری است که من بازیگر باید در این سینما حرکات موزون اجرا کنم؟! متاسفانه در سینمای جدی و خارج از طنز هم میبینیم وارد مسایلی شدند که مطرح کردن آنها خیلی واجب نیست. حالا من نمیخواهم به طور خاص به مسالهای اشاره کنم اما دیگر واجب نیست که مثلا یک نوجوان 14 ساله که دارد فیلم تماشا میکند با خیلی از صحنهها روبرو کنیم. * درباره اعتراضهایی که اخیرا به برخی فیلمها شده است، نظرتان چیست؟ متاسفانه یک سری اتفاقات در سینما میافتد که ریشه آنهم بدانجا برمی گردد که ما هنرمندان خودمان اصولی را رعایت نمیکنیم و بعد می بینیم که مردم میآیند و اعتراض می کنند و فیلمی که ارشاد هم به آن مجوز داده است، توقیف میشود. به هر حال در ارشاد افراد کارشناس و شایستهای هستند که وزیر آنها را انتخاب کرده اما اینکه چطور میشود فیلمهای مسالهدار هم بعضا تایید میشود، این را نمیدانم. شاید می خواهند با ملایمت با این فیلم ها برخورد کنند اما اگر این موضوعات در سینما ادامه پیدا کند، نباید انتظار داشت که پای مسایل دیگری در سینما باز شود؟! من آدمی را در همین سینما سراغ دارم که اگر جانش برود نمیگذارد یک تار مو از خانمی در فیلمش بیرون باشد و چون این آدم را میشناسم می دانم، این یک چیزی است که دغدغه اوست وگرنه شما در فیلمهای دیگر می بینید که این مسایل خیلی رعایت نمیشود. اما یک دفعه همین آدم میآید یک فیلمی میسازد که بعضی از رفتارهایی که در فیلم نشان داده می شود رفتارهای موجهی نیست و اصلا نشان دادن آن بر روی پرده سینما لزومی ندارد. * یعنی شما به مردم و اعتراضهایشان حق میدهید؟ مردمی که اعتراض میکنند بالاخره قشر زیادی از جامعه هستند و اعتراض اینها هم بیشتر در زمینه مسایل اجتماعی است. من یکی از فیلمهایی که خیلی به آن اعتراض شد و بعد مجوز آن لغو شد، دیدم. من با صحنه آخر این فیلم مشکل داشتم. این اعتقادات شخصی من است و پای این اعتقاداتم هم تا آخر زندگیام میایستم. برای من مهمترین چیز در زندگیام همین اعتقاداتم است و این اعتقادات را نیز با هیچ چیز دیگری معاوضه نمیکنم. چون با این اعتقادات بزرگ شدهام و کار کردهام و اگر غیر از این باشد، مهران غفوریان نیستم. * خیلیها فکر میکنند لزومی ندارد خط قرمزهای جامعه ایران و اعتقادات مردم را در سینما رعایت کنند. البته این را در کلام نمیگویند ولی در آثارشان اینگونه عمل میکنند. بحث من این است که برخی از مسایل را در سینما نشان ندهیم و یا بهتر بگویم آیا اتفاقی میافتد اگر اینها را در سینما نشان ندهیم؟ یک چیزهایی هست که ما دیگر نباید آنها را در پرده عریض سینما و در تلویزیون به تصویر بکشیم. این مسایل حرمت دارد و نباید حرمت آنها را از بین ببریم و اگر قبح این موضوعات شکسته شود واقعا چیزی برایمان باقی نمیماند. در اسلام میگویند که نباید یک عمل نادرست و منکر را با بیان جزئیاتش، اشاعه دهیم. یعنی حق نداریم اگر گناهی هم انجام دادیم بیاییم این گناه را فاش کنیم. خوب این مسایل هم به همین صورت است. شما نشان میدهید که فردی اشتباهی انجام داده و روی اشتباه او نیز انگشت میگذارید. من نمیخواهم این اشتباه را مثلا برادرزادهام ببیند. حالا ما در تلویزیون هم فیلم "16-" نشان میدهیم. آن بچه ایرانی که تلویزیون نگاه میکند، اصلا نمیداند "16-" یعنی چه و اگر هم نظارت خانواده نباشد این بچه پای تلویزیون مینشیند و این مسایل را میبیند. البته مسائل دیگری هم هست که در تلویزیون باید رعایت بشود و دغدغه خود من است. من دوست ندارم که تلویزیونم مثلا سه راهی برق تبلیغ کند. تلویزیون ما تلویزیون باکلاسی است و تمام عشق ما این بوده است که تلویزیون ما خیلی با کلاستر از تلویزیونهای دنیاست و در آن هر چیز را وارد نمیکنند و نشان نمیدهند و در آن هم محدودیتهای زیاد و البته مثبتی وجود دارد که تا ابد هم این مسایل باید در آن رعایت شود. منِ مهران غفوریان به عنوان یک تماشاچی میگویم، دوست ندارم که در تلویزیونم هر چیزی تبلیغ شود و تلویزیون را به خاطر همین مسائل خیلی قبول دارم؛ برای اینکه تلویزیون هنوز که هنوز است برنامه زنده پخش میکند و مدیر پخش بالای سر برنامه ایستاده و بازبین و مدیر شبکه بر روی برنامه نظارت دارند و صد در صد مسایل خانوادگی در آن مراقبت میشود و همه خانوادهها می توانند در کنار هم برنامهها را تماشا کنند. * این سئوال هم همیشه بود که شما بعد از سریال موفق "زیر آسمان شهر" چرا دیگر مجموعه تلویزیونی دیگری را کارگردانی نکردید؟ متاسفانه بعد از زیر آسمان شهر من نتوانستم یک فیلمنامه خوب پیدا کنم و در موقعیت مناسبی قرار بگیرم و شبکه ای مرا حمایت کند و کاری را شروع کنم. ولی امروز این تصمیم را دارم و انشالله بتوانم دوباره کاری را شروع کنم. اتفاقا به خاطر همان سریال موفق سعی کردم با وسواس بیشتری کار کنم؛ چراکه اگر کاری را در تلویزیون شروع کردم و حرفی در آن نداشت و به درد نمیخورد آن وقت من مهران غفوریان نیستم. مردم به این دلیل میگویند که سریال زیر آسمان شهر خوب است چون در هر قسمت آن یک مساله اخلاقی وجود داشت. * البته همان روزها هم کم با مشکل و حاشیه رو به رو نبودید. درست است. در آن زمان تنها برنامهای که یک سگ را وارد خانه کرد، برنامه زیر آسمان شهر بود. ما یک سگ عظیم الجثه را آوردیم و مدیر وقت سیما گفت که مسئولیت این موضوع با خودتان. من تنها باری که در آن سریال فیلمنامه نوشتم، همان یک قسمت بود. در آن قسمت، یک سگ به نمایش درآمد که شناسنامه داشت و خارجی بود و آن را به حمام میبردیم و خشایار میخواست که این سگ را مسموم کند و بکشد و اتفاقات دیگری در این قسمت میافتاد. پیامی که در آن قسمت داشتیم، مهم بود و بعد از آن مردم به ما خرده نگرفتند که این سگ نجس است و برای چه آن را وارد خانه کردید. یعنی بعد از این داستان برخی از مردم نتیجه میگرفتند که اگر فرزند من اصرار داشت که سگ بخرد و به خانه بیاورد با دیدن این فیلم از تصمیم خود منصرف میشود. اگر آدم حرف خوبی بزند به نظر من اشکالی ندارد و در همان زمان مدیر دفتر رئیس سیما به من گفت که 92 درصد این سریال بیننده داشته است. یک اتفاق اینچنینی باشد و من بتوانم دوباره به همین صورت کار کنم و سرم را بلند کنم، دوباره کار خواهم کرد و امیدوارم بتوانم در آینده کار درخور توجهای انجام دهم.
دیدگاه تان را بنویسید