آقای عبدی! صدا می‌آید؟

کد خبر: 802238

آقای عبدی! شاید راست‌ها عوض شده باشند، شاید شما عوض شده باشید. اما نه اسناد لانه جاسوسی درباره امیرانتظام عوض شده‌اند نه خودِ او.

آقای عبدی! صدا می‌آید؟
سرویس سیاسی فردا: امین فرج الهی در کانال شخصی خود در فضای مجازی نوشت: نام امیرانتظام اخیرا پس از انتشار گفتگویش با حسین دهباشی مجددا در فضای رسانه‌ای کشور مطرح شد. دیروز آقای محسن میردامادی از چهره‌های معروف دانشجویان خط امامی، در گفتگویی کوتاه با سایت تاریخ‌ایرانی گفت: «من در این اسناد هیچ مطلبی که بر جاسوس بودن آقای امیرانتظام دلالت کند ندیدم.»
بیشتر بخوانید: نام‌ رجال‌ سیاسی‌ در اسناد لانه‌ جاسوسي/عکس
نام امیرانتظام یک بار دیگر سال ۷۷ روی زبان‌ها افتاده بود. او که چندسالی بود محکومیت حبس ابدش با در نظرگرفتن رافت اسلامی به خاطر بیماری و کهولت سن تعلیق شده بود، اردیبهشت ۷۷ با روزنامه جامعه گفتگو کرد و مثل مصاحبه‌اش با دهباشی-البته برای اولین بار- از اساس منکر همه چیز شد. آن زمان «مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی» با استناد به ۱۲ سند لانه جاسوسیِ مربوط به او پاسخ ادعاهایش را داد و روزنامه‌های مختلف دوم خردادی از جمله «سلام» هم این جوابیه را منتشرکردند. سال ۸۱ وقتی کتاب خاطرات امیرانتظام منتشر شد، همین ادعا‌هایی که این روز‌ها درباره بازجوبودن عباس عبدی گفته را گفته بود. این ادعا‌ها همانزمان با واکنش عبدی روبرو شد. او در بخشی از مصاحبه‌اش درباره اتهامات امیرانتظام دست روی نکته جالبی گذاشت و گفت: به نظر من آقای امیرانتظام اول باید بکوشد دوستان سابقش را قانع کند. چندسال قبل در میزگردی با حضور یکی از رهبران نهضت آزادی در اردوی دانشجویان پلی‌تکنیک حضور داشتم که تمامی مطالب آن در روزنامه آریا چاپ شد. وی در برابر این پرسش که چرا امیرانتظام در دولت موقت بود با ذکر این نکته که کشمیری (همان کسی که انفجار نخست وزیی را رانجام داد) هم در دولت رجایی و باهنر نفوذ کرده بود به سوال‌کننده جواب داد؛ و با این حرف خود بطور روشن میان آن دونفر از حیث موردنظر تشابه برقرار کرد که خانم امیرانتظام هم خیلی عصبانی شد و واکنش نشان داد. شما میدانید که این روز‌ها هرکس میرود زندان محبوب می‌شود. ولی آقای امیرانتظام باید بگوید که چرا حتی دوستانش او را طرد کرده‌اند؟ به نظر من پاسخ روشن است، آقای امیرانتظام به جای آن که وارد محتوای اسناد شود، آن‌ها را ساخته و پرداخته‌ی سیا برای خراب کردن خودش میداند. به عبارت دیگر بطور صریح معتقد است که مفاد آن اسناد خیلی بد و زشت است، ولی برای دفاع از خویش میگوید آن‌ها را سیا برای خراب کردن وی ساخته است؛ که این ادعا از طرف هیچ آدم حتی متوسطی قابل بحث نیست و فکر هم نمیکنم که این ادعا را جدی مطرح کند. مگر آقای امیرانتظام چه هیزم تری به آمریکایی‌ها فروخته بود که بخواهند خرابش کنند؟ آقای عبدی! در مقدمه کتاب «قدرت، قانون، فرهنگ» نوشته‌اید «به نظر من هر نوعی سیاست‌گریزی در ایران، آب به آسیاب ظلم و ستم ریختن است و با هیچ منطقی جز "گلیم خود را از آب بیرون کشیدن" سازگاری ندارد.» آقای عبدی! کاری به اختلافات راست و چپ ندارم، کاری به راست سنتی و انتخابات مجلس چهارم و هاشمی و توسعه یافتگی و نیافتگی ایرانِ پس از جنگ، به اینکه بالاخر توسعه سیاسی باید مقدم باشد یا توسعه فرهنگی، به انتخابات ۸۸؛ به هیچکدام کاری ندارم. حرفم این است که نام دانشجویان پیرو خط امام که شما باشید و امیرانتظام سالهاست به هم گره خورده. هرچند که در سال‌های اخیر شطرنج سیاست و غلبه نگاه کارگزاران بر اصلاحات حتی قلمتان را در انتقاد از هاشمی رفسنجانی- این کهنه دشمنِ ایدئولوژیکتان- کند کرده بود؛ هرچند که سالهاست با همان نهضت‌آزادی‌های دولت موقتی علیه جمهوری اسلامی یا به تعبیر مودبانه‌تان راست‌ها و محافظه‌کاران ائتلافی نانوشته دارید؛ اما کاش این بار به تاریخ و به حقیقت وفادار بمانید و بدون درنظر گرفتن این ائتلاف‌های سیاسی درباره امیرانتظام قلم بزنید. مثل همان مصاحبه سال ۸۱، مثل بیانیه مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی سال ۷۷. آقای عبدی! شاید راست‌ها عوض شده باشند، شاید شما عوض شده باشید. اما نه اسناد لانه جاسوسی درباره امیرانتظام عوض شده‌اند نه خودِ او.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها