روزنامه آرمان؛حسین ملائک*: از تابستان سال گذشته و با ورود روسیه به صحنه سوریه فصل جدیدی در سیاست خارجی ایران باز شد که تفاوتهای کمی و کیفی با دیگر سالهای پس از انقلاب داشت.
گسترش تعاملات با روسیه در سیاست خارجی ایران را میتوان مهمترین نقطه عطف از نظر سیاسی و ارزشمندترین به لحاظ نتایج مترتب بر آن دانست که البته به نظر میرسد بنا بر شواهد موجود هنوز در سطوح عالی کشور از یک اجماع کامل برخوردار نیست. اگر خبرگزاری اسپوتنیک روسیه در ۲۴ مردادماه خبر از حضور بمب افکنهای آن کشور در پایگاه نوژه همدان نمیداد شاید هیچ یک از مقامات ایرانی نیز در این مورد به این مهمی واکنشی نشان نمیدادند.
نحوه خبر دهی پایگاه اطلاع رسانی دولت در ۲۶ مرداد خیلی جالب است: «دبیر شورای عالی امنیت ملی در واکنش به انتشار برخی خبرها مبنی بر استفاده روسیه از فضا و امکانات ایران برای حمله به تروریستها در سوریه گفت: همکاریهای تهران - مسکو برای مبارزه با تروریسم در سوریه راهبردی است و ما در این زمینه تبادل ظرفیت و امکانات داریم.» و روز بعد یعنی در ۲۷ مرداد رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس سوختگیری هواپیماهای روسی از پایگاه نوژه را بر اساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی خواند. به نقل از خبرگزاری خانه ملت، علاءالدین بروجردی با اشاره به موضوع همکاری نظامی ایران و روسیه برای استفاده از پایگاه هوایی همدان گفت: آنچه در پایگاه نوژه همدان رخ میدهد پرواز هواپیماهای روسیه است که براساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی و در چارچوب همکاریهای چهارجانبه ایران، روسیه، سوریه و عراق است.
به هر صورت به کارگیری پایگاه هوایی نوژه از دید صاحبنظران واجد اهمیتهای زیر است: ۱- کاهش فاصله اهداف نظامی در سوریه از ۲۱۵۰ کیلومتر به حدود ۹۰۰ کیلومتر و در نتیجه عملیات بیشتر با هزینه کمتر امکان پذیر است.۲- مناسب بودن باندهای فرودگاه نوژه به نسبت پادگان لاذقیه برای به کارگیری هواپیمای بمب افکنهای جدید روسیه. به مفهوم دیگر ارزیابی گسترش دسترسی روسیه در منطقه خاورمیانه، اگرچه در کوتاه مدت میتواند استراتژیک تلقی نشود اما در درازمدت یک تحول استراتژیک در سطح امنیت جهانی است. ۳-افزایش به کارگیری وجوه مختلف از قدرت نظامی روسیه از جمله آزمایش تسلیحات نوین شرایط درک متقابل جدیدی بین روسیه و آمریکا به وجود میآورد که نمیتوان از تبعات سود آور آن غافل بود. ۴- اگرچه توافق و تفاهم یا اطلاع رسانی روسها به آمریکاییها در این مورد مسالهای حاشیهای محسوب میشود اما خود این امر کمک میکند که معادلهای سه جانبه برای اقدامات منطقهای در محاسبات قرار گیرد.
آغاز همکاری ایران با روسیه در صحنه سوریه و گسترش آن به استفاده از قلمرو ایران توسط روسیه و نیز حضور بمب افکنهای روسی در ایران را نیز میتوان از چند منظر مورد بررسی قرار داد: ۱- غربیها و بسیاری از تحلیلگران داخلی «ائتلاف» ایران و روسیه عمدتا در سوریه را شکننده و مرتبط به نیازهای روسیه برای تعادل استراتژیک خود با آمریکا میدانند. نمیتوان این نگرش را کلا منتفی دانست اما به نظر میرسد هر دو کشور ایران و روسیه افق دید بسیار بلندتری از این تحلیل برای خود متصور هستند و میتوان این همکاری را محوری ترین تغییر در سیاست خارجی بعد از انقلاب ایران برای حضور جدی تر تمدنی در صحنه سیاسی جهان نامید. ۲-ایران این بار همکاری کشوری را در کنار خود دارد که غیر از داشتن قدرت نظامی فوقالعاده ظرفیتهای بسیار ارزشمند بین المللی را نیز با خود دارد. ۳- سیستم سیاسی ایران در واقع سیستمی بسیار پراگماتیست و واقع گراست. این سیستم به همراه اهداف متعالی اعلام شده در قانون اساسی خود میتواند نقش عمدهای برای مشکلات بین المللی ایفا نماید.نکتهای نهایی اما واقعی: حل مساله سوریه در گرو حل مساله حلب میباشد.
همه بهخوبی میدانیم که بمباران هوایی یعنی تلفات آوردن بر مردمی که هیچ سهمی در منازعات تمایلات سیاسی نداشته و چارهای هم جز ماندن در منطقه جنگی ندارند. تاکنون نیروهای ایرانی و حزبا... فقط در درگیریهای مستقیم با گروهها نام خود را ثبت کرده بودند. بمباران توسط نیروی هوایی دولت سوریه و روسیه اجرا میشد. تصویر کودکی که از زیر آوار بمبارانهای اخیر بهت زده بیرون کشیده شد نباید با نام ایران عجین شود.
* سفیر پیشین ایران در چین
دیدگاه تان را بنویسید