جستوجوی حقیقت در سمت درست تاریخ!
دی ماه سال ۱۳۹۳ و در میانه قدرتنمایی تکفیریها و داعش در غرب آسیا و اروپا، نشریه شارلی ابدو به خاطر انتشار تصاویری توهینآمیز از پیامبر اسلام (ص) و جسارت به مقدسات صدها میلیون نفر، هدف حمله تروریستی داعش قرار گرفت
دی ماه سال ۱۳۹۳ و در میانه قدرتنمایی تکفیریها و داعش در غرب آسیا و اروپا، نشریه شارلی ابدو به خاطر انتشار تصاویری توهینآمیز از پیامبر اسلام (ص) و جسارت به مقدسات صدها میلیون نفر، هدف حمله تروریستی داعش قرار گرفت.
آن زمان به دلیل حملات جنگ سوریه، قدرت گرفتن داعش و عملیاتهای تروریستی داعشیهای اروپا در کشورهای اروپایی، رسانههای غربی فضا را برای اسلامهراسی مساعد دیدند و با معرفی داعشیها و سایر تکفیریها به عنوان نماینده اسلام و همه مسلمانان، چهرهای خشن و بیمنطق از اسلام معرفی کردند. چند هفته پس از حمله به شارلی ابدو و در حالی که هیاهوی دروغین رسانههای همسو با غرب، جهان افکار عمومی را در سیطره خود گرفته بود، اول بهمن ۱۳۹۳ پیام رهبر انقلاب به جوانان اروپا و امریکایشمالی منتشر شد؛ نامهای که آمده بود درباره همان چیزی بگوید که غرب میخواست آن را وارونه نشان دهد: «سخن من با شما درباره اسلام است.»
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی ایران برای تبیین «اسلام» که مظلومانه در اخبار گزینشی و تصاویر مغرضانه و گزارشهای یکسویه رسانههای غربی، هراسناک و خشن معرفی میشد، شخصاً به میدان آمدند تا با جوانان غربی سخن بگویند.
کمتر از یک سال بعد و اواخر پاییز سال ۱۳۹۴ فرانسه باز میدان عملیات تروریستی دیگری شد و رهبر انقلاب در پی این حوادث نامه دوم خود را خطاب به جوانان اروپایی نگاشتند تا بگویند: «امروز تروریسم نگرانی مشترک ماست.»
پس از حوادث وحشتناک غزه و قتلعام ملتی بیگناه از سوی تروریستهای صهیونیست، رهبر انقلاب در خرداد سال جاری نامه سوم خود را خطاب به دانشجویان حامی مردم فلسطین در دانشگاههای امریکا نوشتند که در واقع پیام «همدلی و همبستگی» با این جوانان بود که به فرموده رهبری «در طرف درست تاریخ»، تاریخی که در حال ورق خوردن بود، ایستاده بودند.
آنچه ایشان در این سه نامه نگاشتند، جریان پیوسته و در دنباله هم است، نه آنکه سه محتوای جدا از هم باشند و هر سه با هم، نکات متعددی را در خود داشت که توجه دادن به برخی از آنها موضوع این نوشته است. رهبر انقلاب در نامههای اول و دوم جوانان غربی را توصیه به شناخت اسلام و یافتن حقیقت میکنند و در نامه سوم که خطاب به جوانان معترض امریکایی نسبت به جنایات اسرائیل و حمایتهای امریکاست، تأکید میکنند که شما در سمت درست تاریخ ایستادهاید و باز توصیه میکنند با قرآن آشنا شوید؛ توصیهای که در دو نامه قبلی هم مؤکد بیان کردهاند. شاید بتوان گفت روحیه حقطلبی جوانان ضداسرائیلی را که در سمت درست تاریخ ایستادهاند، برای آنکه حقیقت ناب اسلام را دریابند و با قرآن آشنا شوند، آمادهتر از دیگران دیدهاند.
توصیه به شناخت بیواسطه اسلام
چنانچه گفته شد، مهمترین دغدغه رهبری در نامه اول، اسلام است و خطاب به جوانان اروپایی هم موضوع خاصتر نامه را بیان میکنند: «بهطور خاص، درباره تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد.»
رسانههای غربی برخلاف ادعایی که پیرامون استقلال و آزادی بیان خود دارند، کاملاً همسو با دولتهای غربی عمل میکنند و تحلیل و خبری خلاف جریان فکری- سیاسی حاکم بر غرب منتشر نمیکنند. از اصلیترین سیاستهای غرب ترساندن افکارعمومی از دین اسلام است. یکی از اهداف ثانویه از به وجود آوردن گروهکهای تروریستی که به بهانه اسلام و اسلامگرایی دست به تکفیر و ترور میزنند، بهرهبرداری رسانهای از اعمال آنها برای پیشبرد اسلامهراسی است. داعش و همه تکفیریها در کنار همه اهدافی که برای غرب تأمین میکنند، از این جهت هم مهرههای خوبی برای غربیها هستند که بتوانند جهان را از اسلام بترسانند.
راه مبارزه با این معرفی دروغین اسلام، شناخت مستقیم و بیواسطه اسلام است؛ همان چیزی که رهبر انقلاب از جوانان اروپایی میخواهند: «خواسته دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضا میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اول آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (ص) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (ص) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طی قرون متمادی، بزرگترین تمدن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکران را تربیت کرد؟»
پیوند داعش و دولتهای غربی
نکته مهمی که رهبر انقلاب در مجموع نامهها بر تدبر و تعمق در مفهوم آن اصرار میورزند، پیوندی است که میان تروریسم تکفیری امثال داعش با دولتهای غربی برقرار است. غربیها خود داعش و گروهکهای دیگر تکفیری همچون آن را میسازند و تقویت و حمایت میکنند، سپس بر موج عملکرد سیاه آنان که به دروغ به نام اسلام انجام میشود، سوار میشوند و اهداف خود برای اسلامهراسی را پیش میبرند. ایجاد تفرقه در جهان، مشغولسازی مسلمانان به خود و نیز مانعتراشی برای پیشرفت جهان اسلام از این مسیر و هزینهسازی برای مسلمانان از طریق ایجاد جنگهای درونی از دیگر اهداف غربیها در این زمینه است.
هم از این رو است که رهبر انقلاب به صراحت از پیوند میان تکفیر و استعمار میگویند و از اینکه این تروریستهای تکفیری در استخدام همان دولتهای غربی هستند: «امروز کمتر کسی از نقش ایالات متحده امریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنبالههای شوم آنان بیاطلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناختهشده تروریسم تکفیری، علیرغم داشتن عقبماندهترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متحدان غرب جای گرفتهاند و این در حالی است که پیشروترین و روشنترین اندیشههای برخاسته از مردمسالاریهای پویا در منطقه، بیرحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است. چهره دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود.»
منبع: روزنامه جوان
دیدگاه تان را بنویسید