هدف اصلاحطلبان از حمله به گشت ارشاد چیست؟
چند وقت پیش ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که در آن نشان میداد مأموران گشت ارشاد در اقدامی خارج از ضوابط، دختری را سوار ون کردهاند و مادرش درحالیکه فریاد میزد «دخترم را نبرید، دخترم مریضه»، به دنبال خودروی ون میدوید. بعد از آن هم انتشار یکی دو ویدئوی دیگر از نحوه رفتار اشتباه مأموران نیروی انتظامی در واحدهای پلیس امنیت اخلاقی، واکنشهایی را در فضای مجازی به دنبال داشت.
گرچه نیروی انتظامی در اطلاعیهای اعلام کرد که «موضوع بهسرعت رسیدگی و با سرتیم این واحد انتظامی به دلیل سوءمدیریت برخورد انضباطی شد» اما برخی رسانهها و فعالان سیاسی اصلاحطلب طی 10 روز گذشته با برجستهسازی، سیاهنمایی و القای گزارههای مخدوش سعی کردند از این موضوع بهرهبرداری سیاسی کرده و اصل برخورد قانونی با بیحجابی را تخطئه کنند یا برخی هم در گوشه و کنار، خطای چند تن از مأموران نیروی انتظامی را به کلیت این نیرو و حتی نظام تعمیم دهند.
در این خصوص ذکر چند نکته خالی از لطف نیست؛
1. علیرغم تلاش رسانهای برخی اصلاحطلبان رادیکال و همچنین فعالیتهای تبلیغی جریان ضدانقلاب، موضوع اقدامات خارج از ضوابط راننده گشت ارشاد یا یکی دو مأمور نیروی انتظامی نتوانست به مسئله و دغدغه اصلی در افکار عمومی تبدیل شود چه آنکه تحلیل و بررسیهای جامعهشناختی و سیاسی نشان میدهد ملت ایران به قانون اساسی و سایر قوانین موضوعه و اساساً مدل حکمرانی در کشور خود اعتماد و اطمینان دارند.
علاوهبر این، جامعه ایران، یک جامعه مذهبی است (حضور در تجمعات دینی و مذهبی در ایام ماه محرم و رمضان، پیادهروی اربعین، مساجد و هیئتهای مذهبی و نماز جمعه و...تا همین جشن اخیر غدیر در تهران) و فراز و نشیبهای سیاسی حداقل طی دو دهه گذشته (از کوی دانشگاه تا فتنههای 88 و 98) جامعه را به این سطح از آگاهی رسانده که بهراحتی اهداف و مقاصد طیفهای سیاسی را از هم بازبشناسد و مسائل را بهدوراز جنجال و هیاهو بررسی کند.
چند وقت پیش یکی از فعالان رسانهای اصلاحطلب برای آنکه برخورد خارج از ضوابط یکی از گشتهای پلیس با یکی از شهروندان را برجسته و از آن، یک ژانر سیاسی بسازد در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت که «دخترم مریضه». اشاره او به ویدئویی بود که ذکر آن در فوق آمد اما نکته جالب این بود که بسیاری از کاربران همیشه درصحنه، در صدها کامنت زیر این توئیت با عباراتی نظیر «خدا شفایش دهد»، «دعا میکنیم»، «انشاءالله که خوب میشه»، «خدا بزرگه» و... با او اظهار همدردی و برای دخترش آرزوی شفا و بهبودی میکردند. تعداد کامنتها به حدی زیاد بود که برخی فعالان رسانهای با کنایههایی نظیر اینکه «یک فکری به حال فالوئرهات بکن» و... تأکید کردند که منظور نویسنده، ماجرای ویدئوی ون ارشاد بوده است.
گرچه روزنامههای اصلاحطلب هم سعی کردند به برجستهسازی ماجرا پرداخته و از رهگذر وارونهنمایی و شگردهای روانی، موضوع برخورد با بیحجابی را زیر سؤال ببرند اما به دلیل ناکارآمدی القائات در ایجاد چسبندگی در افکار عمومی، بازیهای سیاسی آنها رنگ باخت.
2. بااینهمه سؤالی که مطرح میشود این است که هدف اصلاحطلبان از هجمه گسترده به موضوع گشت ارشاد و اعتبارزدایی از قانون حجاب و عفاف چیست؟ رسانههای منتسب به این طیف سیاسی طی 10 روز گذشته سعی کردند مسئله گشت ارشاد را بهاصطلاح روی آنتن زنده نگه داشته و به بهانه موضوعاتی مانند آزادی، کلیت نظام تصمیمگیری در حوزههای فرهنگی را زیر سؤال ببرند. آنها که داعیه قانونمداری و قانونگرایی دارند از اینکه علیه منافع ملی و نظم عمومی (که ابتنای بسیاری از قانونگذاریها و جرم انگاری آن بر آن است) قلم برانند و اظهارنظر کنند و حتی با ضدانقلاب و بدخواهان نظام و ملت ایران همنوا بشوند هیچ ابایی ندارند.
در این خصوص بایستی اشاره شود که؛
- اصلاحطلبان که در انتخاباتهای گذشته (ریاست جمهوری سیزدهم، مجلس یازدهم و شورای شهر ششم) جزو بازندگان سیاسی بودهاند این روزها با مشکلاتی مانند بحران هویت، اختلافات داخلی و نداشتن پایگاه اجتماعی دست و پنجه نرم میکنند و لاجرم برای آنکه بخشهایی از آنها را بازیابند مانند پرندگان گردن چرخان مترصد فرصتهایی برای صورتبندی اعتراض و مخالفت با وضع موجود هستند. به گمان اصلاحطلبان، تمرکز بر مسئله گشت ارشاد و طرح انتقادات گسترده به حاکمیت، بخشهایی از ظرفیتهای رادیکال اصلاحطلبان را فعال و آنها را دوباره زیر چتر اصلاحات ساماندهی میکند.
- یکی دیگر از اهداف اصلاحطلبان، تضعیف ادراک عمومی مثبت نسبت به رئیسی، انحراف افکار عمومی و اساساً به حاشیه بردن عملکرد مثبت دولت سیزدهم طی یک سال گذشته است. بالاخره دولتی روی کار آمد که کشور را معطل برجام نکرد و در سیاست خارجی توانست مواضع غرب علیه ایران را تعدیل و اقدامات تهاجمی آنها را مهار کند؛ از سویی این دولت توانست با تمرکز بر دیپلماسی اقتصادی، ایران را در کنار قدرتهایی مانند چین و روسیه قرار داده و حجم مناسبات و مبادلات تجاری را چندبرابر افزایش دهد.
همچنین، دولت رئیسی بدون برجام، اصلاحات اقتصادی (مردمی کردن یارانهها) را آغاز و تورمهای چندصددرصدی و بحرانهای پیشآمده در تأمین کالاهای اساسی را مدیریت کرد.
رئیسدولت سیزدهم که مانند روحانی، مدیر پشتمیزنشین نبود با انرژی فوقالعاده و حضور در میان مردم، 30 سفر استانی را در کارنامه یکساله خود ثبت کرد. رئیسی مانند روحانی، واکسیناسیون عمومی و مقابله با کرونا را به برجام و FATF گره نزد و مانند رئیسدولت تدبیر و امید با منتقدان برخورد نکرد!
تفاوتهای رئیسی و روحانی به حدی ملموس و معنادار است که اگر بخواهد کار به همین منوال پیش رود دیگر چیزی از هویت اصلاحطلبی و آبروی کسانی که 8 سال تمام از حسن روحانی حمایت کردند، باقی نمیماند. اینجاست که مدعیان اصلاحات با مانعتراشی، حاشیهسازی و جابجا کردن مسائل اصلی و فرعی سعی میکنند عملکردهای مثبت دولت به حاشیه رفته تا آنها بتوانند با آسمانوریسمان به هم بافتن القا کنند که رئیسی میخواهد در پیادهروها دیوار بکشد!
- اصلاحطلبان علاوهبر «فعال کردن ظرفیتهای رادیکال برای بازسازی هویت ازدسترفته» و «به حاشیه بردن کارنامه مثبت رئیسی» اهداف دیگری را هم دنبال میکنند؛ «سرگرم کردن دولت به حواشی» و «ارسال پالس ضعف به طرفهای خارجی».
شاید مشغول شدن بخشهایی از ظرفیتهای اجرایی کشور به اقدامات پینگپنگی و بازی در پازل حاشیهسازی طیفهای سیاسی خیلی هم هزینهساز نباشد اما بیشک فعال شدن شکافهای اجتماعی، دوقطبیها و جابهجایی مسائل فرعی و اصلی برای امنیت اجتماعی و منافع ملی کشور هزینهساز است. یادمان نرود که اغتشاشات 88 باعث تغییر رفتار آمریکاییها در قبال ایران و صدور قطعنامههای تحریمی و علیالخصوص قطعنامه 1929 علیه کشورمان شد. (قطعنامهای که کشورمان را زیر فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد و بند 41 آن قرار داد و باعث اعمال تحریمهای شدید اقتصادی علیه ایران و سرآغاز تحریمهای شدیدتر بعدی شد.)
3. نکته نهایی آنکه آیا اصلاحطلبان برای حقوق زنان اهمیتی قائل هستند؟ برای پاسخ به این سؤال کافی است تا مواردی مانند «وعدههای محقق نشده دولت روحانی در مورد زنان» (از تشکیل وزارت زنان، بیمه زنان سرپرست خانوار، حضور وزیر زن در کابینه و...) یا طرح و ایده اصلاحطلبان در حوزه حقوق زنان «به رسمیت شناختن زنان روسپی در ایران»، «عقیمسازی زنان کارتنخواب»، «ارائه اطلاعات زنان مطلقه ایرانی برای کارآفرینی در آنتالیا» و یا به اقدامات آنها و مواردی مانند «ماجرای قتل میترا استاد و شایعهپرستو بودن مقتول» و... در ترازوی نقد و بررسی قرار گیرد تا اثبات شود که مدعیان اصلاحات چگونه از حقوق زنان، بهرهبرداری سیاسی و جناحی کردهاند. زهرا شجاعی، رئیسامور مشارکت زنان ریاستجمهوری در دولت اصلاحات، سال 98 در مصاحبهای به انتقاد از عملکرد اصلاحطلبان در حوزه زنان پرداخته و گفته بود «اصلاحطلبان موقع انتخابات از زنان استفاده میکنند و بعد کاری برایشان نمیکنند.» در همین راستا، فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در مطلبی با اشاره به اینکه «زنان را برای انتخابات و سیاهیلشکر نخواهیم» نوشته بود: «هر انتخاباتی که انجام شده، اعم از انتخابات شورای شهری و ریاست جمهوری و مجلس، همه و همه در اولویت خود توجه به حقوق و مطالبات زنان را بیان کردهاما در اکثر مواقع در حد شعار باقیمانده و حتی برخی موارد اصطلاحی که به کار میبرند که زنان ابزاری برای کسب هویت اجتماعی نگاه شدهاند اما بعد از رأیآوری مطالبات را فراموش کرده و اولویتهای دیگری را قرار دادهاند و همین رویه غلط زمینه ایجاد دلسردی و ناامیدی را به وجود آورده است.»
منبع: کیهان
دیدگاه تان را بنویسید