تحلیل از چپ و راست؛
از توان اقتصادی تا تنگنای معیشتی
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
صدای فسادناپذیری نگهبان انقلاب
محمدجواد اخوان، در سرمقاله امروز «جوان» نوشت: «ماجرای این فایل چیست، محتویات آن تا چه حد قابلاتکا و پذیرش است و انتشار آن به چه منظوری صورت گرفته است؟ ماجرا از این قرار است که در فرایند نظارتهای درونسازمانی نهادهای نظارتی داخل سپاه، وجود برخی تخلفات در برخی شرکتهای زیرمجموعه این نهاد آشکار میشود. در این نظارتها ابعادی از تخلفات روشن و اتهاماتی متوجه برخی از متصدیان امر میشود. در طی این مسیر، یکی از مسئولان اقتصادی سپاه در گفتگو با فرمانده کل سپاه استنباط خود را از پرونده بیان کرده و صدای این جلسه را به دلیلی نامعلوم ضبط کرده است. این مسئول البته ضابط اصلی نظارتی و قضایی این پرونده نبوده و تنها از افراد مطلع دارای نظر کارشناسی در این حوزه بوده است.
در ادامه، پرونده مراحل قانونی خود را از طریق نهادهای نظارتی داخل سپاه که ضابط قضایی نیز هستند طی کرده و پس از تکمیل به قوه قضائیه محول شده و در دادگاه صالحه رسیدگی میشود. نهایتاً مجرمان اصلی پرونده مشخص و اعلام میشوند. طبیعی است که هر فرآیند نظارتی و رسیدگی قانونی افتوخیزهای متعددی داشته باشد و حتی ممکن است که ضابطان قضایی نیز اتهاماتی را متوجه افرادی بکنند، اما نهایتاً آنچه مبنای قضاوت همگان است، رأی قاضی صالح است... واضح است که نمیتوان ادعا کرد که هر چیزی که او در این فایل گفته حقیقت است، چون اولاً روایت یکطرفه و قبل از رسیدگی قضایی است و از سویی خود این فرد گوینده نیز مصون از خطا نیست و ثالثاً اینکه ایشان صوت گفتوگوی خود با فرمانده وقت سپاه را ضبط کرده و بعداً این فایل صوتی به فضای مجازی درز کرده بر ابهامات ماجرا افزوده و از اعتبار سخنان این مسئول کاسته و آن را مورد خدشه قرار میدهد. ... سپاه پاسداران به عنوان اصلیترین نهاد حافظ استقلال کشور و نماد قدرت ملی در سالهای متمادی فعالیتهای گسترده خود در حوزه قدرت و امنیتآفرینی، به علت ویژگیهای اعضای آن که مخلصترین و وطندوستترین ایرانیها هستند، شاهد کمترین تخلف و فساد اقتصادی احتمالی اعضا بوده و در یک مورد اینچنینی نیز خود ورود کرده و برخورد نموده است. چرا فایل صوتیای از جلسات مسئولان وقت وزارت نفت در زمان پرونده هایی، چون استاتاویل یا کرسنت بیرون نیامد؟ ...یکی از محورهای عملیات ادراکی دشمن در این ماجرا هجمه به شهید جاوید حاج قاسم سلیمانی بود. ... در نهایت باید گفت هرچند تمام محتویات این فایل صوتی قابلتأیید نیست و از سوی صالحترین مرجع یعنی دادگاه رد شده، اما خود این فایل، دلیلی بر نبود «فساد سیستمی» در ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است. سپاه، یکی از قویترین مراجع نظارتی در حوزه مبارزه با فساد را در زیرمجموعه خود دارد و سازمان اطلاعات سپاه به اذعان دوست و دشمن طی سالهای کوتاه فعالیت جدیتر خود، پروندههای بزرگی از فساد را کشف و پیگیری کرده است و به همین خاطر خار چشم دشمنان خارجی و مفسدین داخلی است و این هجمه نیز اولین و آخرین هجمههای دشمن و پیادهنظام امریکا نخواهد بود. همین سپاه هنگامی که در یکی از زیرمجموعههای اقتصادی خود فساد را کشف میکند، آن را تحمل نمیکند و هزینههای نیش و کنایه بدخواهان و سوءاستفاده دشمنان را میپذیرد تا چهره این نهاد انقلابی همچنان منزه بماند. همین فایل سند افتخار سپاه و حقانیت آن برای حراست از انقلاباسلامی است.»
درباره قاتل اهوازی
علی مطهری در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «فاجعه دردناک سر بریدن زن هفده ساله توسط همسرش و با آن سر دور افتخار در اهواز زدن شایسته بررسی بیشتر است تا از تکرار آن در آینده جلوگیری شود. چند نکته قابل ذکر است:
۱- در فقه اسلام شروط ازدواج دختر و پسر یا مرد و زن را عقل و بلوغ و رشد ذکر کردهاند و میگویند طرفین باید عاقل و بالغ و رشید باشند. از مشکلات جامعه ما این است که به شرط سوم یعنی رشید بودن توجه لازم نمیشود. رشید برای ازدواج، انسانی است که فلسفه و هدف ازدواج را میداند و در این زمینه به رشد فکری لازم رسیده است و ازدواج را مهمترین مرحله زندگی تلقی میکند. رفتار مقتول این حادثه که در ۱۳ سالگی ازدواج کرده است نشان میدهد که او در زمان ازدواج از رشد فکری و اجتماعی لازم برخوردار نبوده و رشید نبوده است و دادگاهی که برای او گواهی رشد صادر کرده به خطا رفته است.
۲- پدر غزل و پدر همسرش که او را از ترکیه به ایران آوردند خارج از احتیاط عمل کردهاند و در حالی که میدانستند سجاد، همسر غزل مترصد انتقام و در حال انفجار است تمهیدات لازم را برای عدم دسترسی او به غزل فراهم نکردند و گویی خودشان با سجاد همکار بودهاند تا به خیال خود این لکه ننگ را از دامن خویش پاک کنند.
۳- رفتار مردم در این میان بسیار تاثیرگذار است. اینکه دائم نزدیکان و همکاران سجاد او را به بیغیرتی متهم کنند و آتش درون او را شعلهور سازند بهطوری که وی از حال عادی خارج شود، یک رفتار ناصحانه و خیرخواهانه و در جهت حل مشکل نیست بلکه در راستای خلق یک جنایت بزرگ است.
بدتر از این، ایستادن و تماشا کردن این جنایت و مانع نشدن است.
۴- سجاد باید سن و سال غزل را در نظر میگرفته و توجه میکرده است که او در سیزده سالگی و قبل از آنکه وارد اجتماع شود و گرگهای کمین کرده اجتماع را بشناسد وارد زندگی خانوادگی شده و بسان برهای فریب یکی از این گرگها را خورده و بعدا هم پشیمان شده است. حداکثر این بوده است که او را طلاق بدهد. مردی خدمت پیغمبر اکرم(ص) رسید و گفت: همسرم با مردان دیگر ارتباط دارد. پیامبر(ص) فرمود: او را طلاق بده. گفت: او را دوست دارم. رسول خدا فرمود: پس نگهش دار و نفرمود برو او را بکش. اصولا خداوند خواسته است گناهان جنسی مستور بماند و جملهای به این مضمون در حدیث هست که خدا میخواهد زنا با کمتر از چهار شاهد عادل، آن هم با آن کیفیت شهادت، مستور بماند. غرض اینکه اینطور نیست که به راحتی بتوان زنی را مهدورالدم اعلام کرد. البته غیرت مرد نسبت به همسرش و بلکه نسبت به همه زنان یک امر پسندیده است و صفتی است که دست خلقت در جنس مرد و بلکه در جنس نر در همه حیوانات برای حفظ سلامت نسل قرار داده است ولی این غیرت باید در جای خود به کار رود.
۵- وظیفه مدعیالعموم در این حادثه سنگین است. ممکن است افرادی بگویند در این ماجرا زنی به قتل رسیده و قاتل و مقتول و اولیای دم خویشاوند نزدیک هستند، بنابراین ممکن است اولیای دم رضایت بدهند و با پرداخت دیه مساله حل شود، بنابراین مساله مهمی نبوده است. ولی اینطور نیست. در اینجا حق اجتماع نقش اول را دارد. مردی که جنایتی با این کیفیت مرتکب شده و ایجاد رعب در جامعه کرده است بهطوری که دهها روز ذهن جامعه به آن مشغول بوده است یک قتل معمولی انجام نداده بلکه وجدان و عواطف جامعه را جریحهدار و آرامش روانی افراد را مخدوش کرده و ترس و رعب را بر جامعه حاکم نموده است. مدعیالعموم باید در دفاع از حق اجتماع، مجازات در خور تعیین کند و البته این مجازات باید در اسرع وقت اجرا شود، زیرا فلسفه مجازات، یکی تسکین خاطر جنایت دیدگان است که در اینجا غیر از خویشان مقتول شامل سایر افراد جامعه نیز میشود، و دیگر عبرت دیگران تا کسی چنین جنایتی را تکرار نکند. اگر مجازات قاتل چند سال دیگر انجام شود، مانند اکثر اینگونه پروندهها، فلسفه و هدف مجازات تامین نمیشود.»
ظرفیت اعجابآمیز یک ملت
سعدالله زارعی در یادداشتی برای «کیهان» نوشت: « استقامت یکی از ویژگیهای برجسته و شاید برجستهترین ویژگی ملت ایران است. ... ملت ایران در اوج تحریمهای بینالمللی، «انقلاب علمی» را محقق کرده است. ایران در رتبه چهارم تا شانزدهم - در حوزههای مختلف علمی - قرار دارد. به دست آوردن این رتبه برای ملتی که قرنها از ورود به این حوزه منع شده بود، اهمیت ویژهای دارد ... ملت ایران در اوج تحریمهای اقتصادی، انقلاب در تکنولوژی نظامی و جنگافزار پدید آورد. ایران امروز بدون شک یک قدرت نظامی مستقل معتبر در عرصه بینالمللی است. بعضی با جمعبندی توان تسلیحاتی، تعداد نیروی نظامی و سطح آموزش نیروهای نظامی، ایران را در ردیف پنجم و بعضی در ردیف نهم جهان قرار دادهاند... برخلاف آنچه برخی تصور و تبلیغ میکنند و علیرغم مشکلات موجود، ایران از نظر بنیه اقتصادی در مرتبه برجستهای قرار دارد، رتبه فعلی اقتصادی ایران 24 است (پیش از روی کار آمدن روحانی و شدت یافتن تحریمها، رتبه اقتصادی ایران 18 بود) این رتبه از رتبه ترکیه و عربستان و بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین بالاتر است. رتبه اقتصادی ایران، پیش از انقلاب اسلامی و در فاصله سالهای 1347 تا 1357 بین 35 تا 25 بوده و این رتبه در حد فاصل 1390 تا 1400 بین 18 تا 24 بوده است. یعنی این جهش اقتصادی در همین دوره «تحریمهای سخت» روی داده و توجه به آمارهای مستند پیش از انقلاب اسلامی این حقیقت را آشکارتر مینماید. براساس آمارهای رسمی مؤسسات معتبر بینالمللی، یک میلیون و هفتاد هزار نفر از جمعیت 33/7 میلیون نفری ایران در سال 1355 در «خانههای کپری» زندگی میکردهاند و یک میلیون و نهصد هزار خانوار از شش میلیون و 700 هزار خانوار ایرانی در خانههایی تنها با یک اتاق زندگی میکردهاند. 78 درصد مناطق روستایی و ده درصد مناطق شهری ایران در سال 1355 فاقد آب لولهکشی بودهاند و در همین سال 86 درصد روستاهای ایران برق نداشتهاند. در سال 56 حجم صادرات نفت ایران 6 میلیون بشکه و سهم صادرات غیرنفتی ایران فقط دو درصد بوده است. در دهه اخیر میزان صادرات نفت ایران عمدتاً بین دو تا سه میلیون بشکه بوده و در سال اخیر حجم صادرات غیرنفتی ایران به بیش از 60 درصد بالغ گردیده است. این در واقع یک انقلاب اقتصادی است که در زیر بمبارانهای خبری مخالفان انقلاب مدفون گردیده است. با این حال تردیدی وجود ندارد که مردم ایران بهدلیل پارهای ناکارآمدیها و فشارهای خارجی، در شرایط مناسبی زندگی نمیکنند و بدون شک مشکل معیشت دغدغهای عمومی برای مردم است که باید با قدرت داخلی برطرف گردد.»
آقای سفیر ما آزردگی را به یاد داریم
نعمت احمدی-حقوقدان در یادداشتی برای «شرق» نوشت: «در میان حوادث ریز و درشت تاریخ چند هزارساله ایران بعضی از حوادث مانند داغ و درفش تا هنوز روح و روان هر ایرانی را آزار میدهد. نخست عهدنامه ترکمانچای ... دولت روسیه برابر عهدنامه ترکمانچای متعهد شد که از سلطنت در خانواده عباس میرزا حمایت کند و با این تعهد بود که از میان صدها فرزند فتحعلی شاه سلطنت با حمایت روسیه به نوهاش محمد شاه فرزند عباس میرزا رسید و بعد از محمد شاه این حمایت روسیه بود که ناصرالدین شاه را 50 سال بر سرنوشت مردم ایران با آن درباری که زنبارگی و غلامبچگی در آن امری پیشپاافتاده بود و در عهد همین شاه برابر عهدنامه پاریس، افغانستان از ایران جدا شد و برابر معاهده آخال همه اراضی شمال رود اترک یعنی آسیای مرکزی را روسها ضمیمه خاک خود کردند و دیگر از مرو، بلخ، خیوه، خوارزم و بوی جوی مولیان بخارا اثری باقی نماند تا سلطنت به مظفرالدین شاه و پس از او به محمدعلی شاه که مجلس تازهتأسیس را به توپ بست و با فرار به سفارت روسیه در زرگنده، ننگ مستقیم زیر بیرق اجنبی رفتن را بر پیشانی خود حک کرد، آنگاه نوبت به احمد شاه قاجار رسید که ایران به گفته ملکالشعرای بهار- دردا و دریغا که چنان گشتی بی برگ/ کز بافته خویش نداری کفن من– جنگ جهانی اول و دوم ایران با وجود اعلان بیطرفی اشغال شد.
هرچند گفته شد – میآیند و میروند و به ما کاری ندارند- اما همه کار داشتند، غم کنفرانس تهران در اواخر جنگ دوم بدون اطلاع دولتمردان ضعیفشده ایرانی و عکس تاریخی سران سه کشور اشغالگر ایران: روزولت، استالین و چرچیل که ایران برای آنان پل پیروزی لقب گرفت، در دل تاریخ نیز سوهان روحی شده است که نگاه به آن، مثل خوره روح و روان هر ایرانی را میخورد. ایران بعد از انقلاب هرچند مستقل و قدرتمند است و سیمرغ بلندآشیانه ایرانی از درون جنگ هشتساله تحمیلی بر بلندای خاورمیانه پر کشیده و امروزه پیش دولتهای قدرتمند دنیا مانند آمریکا، روسیه، فرانسه، انگلیس، چین و آلمان یک طرف و تیم مذاکرهکننده ایران طرف دیگر میز به گفتوگو مینشینند و پرواز موشکهای ایرانی تا فراسوی مرزها یادآور قدت بالای ایران و حفاظت از مرزهای اوست؛ اما کشور بهظاهر دوست، روسیه و انگلیس هنوز در رؤیای عهدنامه ترکمانچای و کنفرانس تهران سیر میکنند. عکس سفرای روس و انگلیس دو طرف صندلی خالی سفیر آمریکا در کنار پنجره سفارت روسیه چه پیامی را میخواهد یادآورمان کند؟ آیا ایران هنوز همان ایران ماههای پایانی جنگ است که نیروهای اشغالگر هرچه میخواستند میکردند و ضرباهنگ کشیده سرباز آمریکایی بر چهره زجرکشیده ایرانی در طنین سرود ای ایران ای مرز پرگهر حسین گلگلاب وارد تاریخ میشود، ایران امروز ایران شهید تهرانیمقدم است که نفیر موشک ابداعیاش خواب خوش دشمنان را بر هم زده است که جرئت نمیکنند حتی به آبهایش نزدیک شوند؛ اما ادای احترام سفیر روسیه در باغ سفارت این کشور به مجسمه یادبود گریبایدوف چه پیامی دارد؟ الکساندر گریبایدوف شاهزاده متفرعن روسی که به همراه سرجان کمپل اولین وزیر مختار انگلیس متن عهدنامه ترکمانچای را که پیشنویس آن از خورجین اسب کمپل بیرون آمده بود، در مذاکرات منتهی به انعقاد عهدنامه ترکمانچای برعهده داشت، برابر این عهدنامه علاوه بر ازدستدادن اراضی شمال رود ارس 20 میلیون روبل غرامت جنگ بر ذمه دولت ایران قرار گرفت و گریبایدوف بعد از امضاشدن عهدنامه 40 هزار روبل پاداش گرفت و چون دربار روسیه هم از رفتار متفرعنانه او دلخور بود، او که در جنگهای کریمه بهظاهر رشادتی از خود نشان داده بود و خود را طلبکار دربار میدانست و زهر کلام خود را در نمایشنامههایش نشان میداد، به مقام منشیگری هیئت نمایندگی روسیه در قفقاز و ایران رسید و مدتی بعد پیش از امضای عهدنامه ترکمانچای ارتقا پیدا کرده که در تدوین آن به کمک سفیر انگلیس در تحقیر ایرانیان جدّ و جهدی کرده بود به مقام سفارت روسیه در ایران رسید، برابر عهدنامه ترکمانچای اهالی گرجستان را که زمانی جزء ایران بود و بعد از شکست ایران به خاک روسیه ملحق شده بودند، دولت روسیه اتباع خود میدانست و گریبایدوف نسبت به زنان گرجی که به عقد مردان ایرانی درآمده بودند، از باب تحقیر ایرانیان راه و روشی در پیش گرفت که باید زنان گرجی به عقد ایرانیان درآمده که به زعم او اسیر ایرانیان شده بودند، به گرجستان پس داده شوند. زنانی که با ایرانیان ازدواج کرده و شوهر و فرزند داشتند، او به یکی از بندهای عهدنامه ترکمانچای استناد میکرد و نیروهای روسی دربهدر دنبال زنان گرجی و ارمنی در خانه ایرانیان بودند، خشم فروخفته مردم از تحقیر عهدنامه گلستان به جایی رسید که اطراف ارگ و سفارت روسیه اجتماع کردند؛ جمعیتی به گفته شاهدان بیش از پنج هزار نفر با چوب و چماق در برابر سفارت جمع شدند و فریاد میزدند و خطاب به اللهیارخان آصفالدوله صدراعظم وقت شعار میدادند: برو برای روسها پااندازی زنانت را بکن، عباس میرزا روح و جسمش را به امپراتور فروخته است، بزن به چاک والا قیمه قیمهات میکنیم. خشم مردم فزونی گرفت و ناگهان جمعیت وارد سفارت روسیه شد. محافظان سفارت اسلحه کشیدند و چند نفر از مردم و عدهای قزاق و مستخدم سفارت کشته شدند. جمعیت خشمگین غیر قابل کنترل که وارد عمارت سفارت شده بودند، هرکس را که دیدند کشتند. وقتی به گریبایدوف که در گوشهای پنهان شده بود، رسیدند، او را قطعه قطعه کردند. - تنها دبیر اول سفارت – مالنسوف که با لباس مبدل توانسته بود از معرکه فرار کند، روایتگر لحظات بحرانی خشم مردم در باغ و عمارت سفارت شد. جنازه مثلهشده گریبایدوف بعد از شناسایی به تفلیس فرستاده و در این شهر دفن شد که مقبرهاش هماکنون موجود است. دو بنای یادبود برای گریبایدوف ساخته شده است: یکی در ارمنستان در محلی که پوشکین نویسنده نامدار روسی جنازه گریبایدوف را دیده بود – بر بنای یادبودی که ارمنیان در زمان اتحاد جماهیر شوروی در محلی که پوشکین جنازه را دیده بود، نوشته شده است – در اینجا آ اس پوشکین بدن آ اس گریبایدوف را دید. بنای یادبود دیگری در باغ سفارت روسیه در تهران برای گریبایدوف ساخته شده است که نگارنده نمیدانم این بنا چه زمانی ساخته شده؟ بنای ارمنستان در دوره اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده است؛ اما بنای تهران را نمیدانم.
عکسی از این بنا درحالیکه سفیر روسیه تاج گلی در روز 21 بهمن کنار آن گذاشته و در توییتر سفارت روسیه این عکس با هشتگ – ما به یاد داریم – را منتشر کرده و نوشته است که این ادای احترام به مناسبت -روز دیپلمات – انجام گرفته است، نمیدانم سفرای روس و انگلیس با آن عکس کذایی که یادآور اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و کنفرانس تهران است و این هشتگ – ما به یاد داریم – گلباران بنای یادبود کسی که بیشترین تحقیر را نسبت به ایرانیان شکستخورده و تحقیرشده از عهدنامه ترکمانچای داشته، یادآور چیست؟ آقای سفیر شما شکست ما را در جنگهای ایران و روس به یاد دارید؟ ما چه چیز را باید به یاد داشته باشیم؟ راستی شما به ما یادآور میشوید که به یاد داشته باشیم با عهدنامه ترکمانچای با ما چه کردید؟ آقای سفیر باور کن این یادآوری شما، مثل خوره روح و روان ما را از زمانه عهدنامه گلستان، ترکمانچای، آخال و همه آنچه بر ما در این 200 سال رفته است، آزرده میکند. ما آزردگی را به یاد داریم.»
رستوران تهرانی، غذا لبنانی، قیمت دلاری
مجید ابهریدر یادداشتی برای «آفتاب یزد» نوشته است:» درشرایطی که خیلی از افراد توان خرید یک وعده غذای معمولی را ندارند در بعضی از رستورانها و فست فودیها قیمتها در لیست اقلام قابل عرضه، به دلار اعلام میگردد. البته برای کسی که غذای ویژه برای سگ وگربهاش میخرد بیست و پنج دلار برای پک شاتوبریان چندان گران نیست. البته برای خیلی از ماها فهمیدن نام و ماهیت غذا نیاز به فرهنگ لغات دارد که از برکت تلفن همراه هوشمند، فهم مشخصات غذا چندان دشوار نیست. بیچاره کسی که برای عقب نماندن از قافله، غذایی انتخاب میکند که حتی از ترکیبش مطلع نیست. مثل «وایت رابیت دیش» معنی لغوی آن غذای خرگوش سفید میشود. خوردن اجباری همانا و عوارض بعدی همانا. با یک حساب سرانگشتی غذا برای چهار نفر با دسر میشود۱۶۰دلار که فرد درعوالم واحد پولی کشورمان، هنوز در خیال۱۶۰هزار تومان است. ناگهان صدای باریک گارسون بلند میشود که جناب قابلی ندارد چرتمان را پاره میکند. زنده ماندنم در آن شب شوم مدیون صدقهای است که در چهارراه قبلی به دختر کوچکی داده بودم. به هرحال کاش یکی از طنزپردازان ما این شام کذایی را با قلم طنز به رشته تحریر درآورد. آشنایی با نوع تغذیه مردم در جوامع دیگر یکی از مراحل تعامل در سبکهای زندگی ملل دیگر است. در شرایطی که بخش قابل توجهی از جوانان وطن ما غذاهای ملی خودمان را نمی شناسند، چگونه از (افوبامکلود) غذایی که برخلاف اسم بسیار پیچیدهاش از چهار قلم (گوشت گوساله، اسفناج، سیر، پیاز، روغن فلفل و زردچوبه) تشکیل
می شود، سر در بیاورند؟ قبلا سازمان یا نهادی وجود داشت که در مورد بهرهگیری از اسامی و القاب نامانوس و غیرایرانی بسیار هم سخت گیر بود؛ اما ظاهرا دیگر خبری از این نهاد نیست. ظاهرا هرچه اسم نامانوستر و گنگتر باشد؛ مورد پذیرشتر و پرطرفدار خواهد شد. البته گاهی اسامی پارسی منتخب نامانوستر و غیر معمولتر میشود.
مثلا نامی که برای پیتزا و یا کراوات و یا اقلام دیگر تعیین شده اصولا قابل کاربری نمیباشد. آهنگ اسم و سهولت در بیان و زیبایی سمعی در جا افتادن و ماندگاری یک نام بسیار موثر میباشند.»
سرقت اموال مردم فقیر!
جعفرگلابی روزنامهنگار در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: «اهمیت خبرمصادره اموال توقیف شده افغانستان درآمریکا توسط رئیسجمهور این کشور بسیار بیش ازآن چیزی است که دردنیا وخصوصا درایران به آن پرداخته شد. شاید یک دلیل عمده آن مزید مظلومیت یک ملت است که حداقل طی 50 سال اخیر بدترین وغیرانسانیترین برخوردها ازسوی شرق وغرب عالم با اوصورت گرفته است و چون ابزارلازم برای رساندن صدای ستمدیدگی خود را ندارد هرکس خصوصا ابرقدرتها هرگونه که بخواهند با این ملت رفتار میکنند. شوروی سابق 9 سال افغانستان را به اشغال خود درآورد وآنچنان که گفته میشود این جنگ کثیف و قلدرمآبانه نزدیک یک میلیون نفر قربانی گرفت. پس ازآن جمعی از اتباع عربستان که رهبرشان هم ازهمین کشور بود و بعضا مقر فرماندهی خود را درافغانستان قرار میداد به برجهای دوقلوی آمریکا حمله کرد و بازهم ملت مظلوم افغانستان تاوانش را داد و این کشور برای 20سال به اشغال آمریکا و متحدانش درآمد و برآورد میشود که این جنگ هم حدود 170 هزارقربانی برجا گذاشت. اما خروج مفتضحانه و ناگهانی آمریکا از افغانستان هم مصیبت دیگری برای این ملت رقم زد و مسبب روی کار آمدن طالبان شد. اکنون همسایه شرقی ما یکی ازبدترین دوران خودرا سپری میکند و دولتی درآن کشور قدرت را بهدست گرفته که مورد شناسایی جهان قرار نمیگیرد وهمه ساختارهای اداری و سیاسی واقتصادی واجتماعی آن مخدوش شده و درآستانه یک فاجعه انسانی گسترده است. گزارشهای مختلف حاکی از رنج ومحنت میلیونها انسان بیگناه است که زندگیشان به بازیهای سیاسی و بیرحمانه قدرتهای منطقهای وجهانی گــــره خورده است. دراین میان که نهادهای امدادی بینالمللی مرتبا ازکشورها ودولتها تسریع در کمکهای غذایی و دارویی میکنند آمریکا در اقدامی شرمآور نیمی از داراییهای یک ملت را مصادره کرده و نیم دیگرش را به کمکهای انسان دوستانه برای مردم افغانستان اختصاص داده است! اقدامی که با هیچ منطق انسانی جز قلدری و خوی استعماری و ستم پیشگی قابل هضم و فهم نیست. ثروتمندترین کشورجهان چشم به اندک دارایی فقیرترین کشورجهان دوخته جلوچشم بشریت رسما به سرقت اموال ملتی در آستانه فقر و فلاکت میپردازد. نمیدانم روشنفکران وبشر دوستان آمریکایی آیا واقعا پس ازاین اقدام شنیع میتوانند سربلند کنند و ارزشهای فرهنگی کشورخود را به رخ دیگرملل عالم بکشند؟ هرچند صدای مظلومیت ملت افغانستان درمیان هیاهوی غولهای تبلیغاتی ایالات متحده به جایی نمیرسد وچه بسا مردم آمریکا اصلا متوجه شناعت دولت خود نشوند ولی قطعا این اقدام از دید آزادگان و بشردوستان و وجدانهای بیدار مخفی نخواهد ماند و پیش از آنکه قدرت اقتصادی ونظامی این کشور روبه افول رود اعتبار و فرهنگ وادعاهای انسانی آن جامعه در معرض نزول قرارخواهد گرفت. رفتار آمریکا چه در خروج مصیبتآفرین ازافغانستان وچه در این سرقت تاریخی ازدید هرکس مخفی بماند و برای هردولت وملتی بیاهمیت باشد قطعا ازذهن و ضمیر ملت افغانستان فراموش نخواهد شد. اگر مردم آمریکا و متفکران آن کشور درپی یافتن ریشههای نفرت برخی ملتها ازخود باشند وسوال کنندکه چگونه ممکن است کسانی در هواپیمایی پر از مسافر بیگناه بنشینند وآن رابه ساختمانهایی بزنندکه پراز انسانهای بیگناه هستند و آرزو میکنند که دیگر هیچگاه چنین اتفاقی تکرار نشود بد نیست به این خوی ورفتار دولت خود بنگرند. تصمیم آقای بایدن واقعا یک استثنا نیست، سلف او با زیرپا گذاشتن یک توافق بینالمللی که مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل هم بود برجام را پاره کرد و ملت بزرگ و مظلوم ایران را در شدیدترین مضایق اقتصادی قرار داد و خدا میداند که چه تعداد ازایرانیان درفقر وبیماری وتنگنای ناشی از ستم آقای ترامپ قربانی شده باشند والبته این عمل هم هرگز فراموش شدنی نیست. اما تعجب از وزارت خارجه ودولت سیزدهم است که با شعار انقلابی روی کارآمدهاند ولی هنوز این اقدام آمریکا را محکوم نکرده یاحداقل با ملت افغانستان ابراز همدردی نکردهاند. اگر هیچ ملتی درد امروز همسایه شرقی ما را لمس نکرده باشد ملت ایران با پوست وگوشت واستخوان خویش این درد را چشیده است. این حادثههای تلخ وعبرتآموز باید ملتها خصوصا ملت افغانستان را بیدار کندکه جز به دانش و آگاهی وهمت واراده وسرمایههای انسانی و فرهنگی ومادی خود اعتماد نکنند که در دنیای بیرحم کنونی مودت دولتها و انتظار یاری ازسوی آنها شوخی بیش نیست.»
فرصت همجواری با سه کشور برای آذربایجان غربی
محمدصادق معتمدیان، استاندار آذربایجان غربی در یادداشتی برای روزنامه «ایران» نوشت: «آذربایجان غربی به عنوان استانی ویژه در معادلات ملی و بینالمللی با رویکردی مبتنی بر شتاببخشی به روندهای توسعه مدارانه، بسط و گسترش عدالت، استفاده از ظرفیتهای مرزی در تعاملات اقتصادی و فرهنگی، شکوفا سازی ظرفیتهای کشاورزی و خدمت جهادی به مردم، سیاستهای دولت مردمی را پیگیری میکند. وجب به وجب این سرزمین که به یمن جانفشانی شهدا و ایثارگران از امنیتی پایدار برخوردار است سرشار از موهبتهای خدادادی است و رویکرد ویژه در این دولت بهرهگیری از توان منحصربفرد انسانی و شکوفاسازی ظرفیتهای مختلف اقتصادی و فرهنگی است. این دیار عالمان شهیر و شهیدان شاخصی چون باکریها بیش از اینها لیاقت پیشرفت و توسعه دارد. مشارکت همه بخشها از جمله بخش دولتی، خصوصی و نیروهای مسلح که نقشی سترگ در پیشبرد اهداف عالی نظام دارند ملموس است و میطلبد این همافزایی با استفاده از همه امکانات تداوم یابد.
با توجه به پیشبینی رشد 3/7 درصدی برای آذربایجان غربی در سال آینده این مهم نیازمند مشارکت همگانی است. دستیابی به این مهم از طریق نقش و ظرفیت رسانهها برای معرفی درست استان به عنوان استانی امن با قابلیتهای فراوان، تقویت انسجام و همدلی و توجه به سند آمایش سرزمینی به عنوان نقشه راه سرمایهگذاری و توسعه همه جانبه بیش از پیش اهمیت دارد.امروز تلاش جهادی، انقلابی و شبانه روزی برای خدمت به مردم، حضور درمیدان و بررسی مسائل و مشکلات، توجه به صرفهجویی و رایزنی فشرده برای جذب اعتبارات ملی و تقویت نظارتها در استانی با قابلیتهای آذربایجان غربی یک اصل اساسی است. به همه مدیران تأکید شده تا در تحقق منویات مقام معظم رهبری و اهداف عالی دولت از همه قابلیتها بهرهگیری کنند. ظرفیتهای آذربایجان غربی و فضای همدلی و امیدی که در استان شکل گرفته باید به درستی از طریق هنرمندی رسانهها در ابعاد ملی و بینالمللی معرفی شود. همجواری این استان با سه کشور و بهرهمندی از پایانههای مرزی و وجود سه فرودگاه و خطوط ریلی این مهم را بیش از پیش جلوهگر ساخته و آذربایجان غربی میتواند به هاب اقتصادی بدل شود. اقتصادی کردن زیرساختهای حمل و نقل اعم از ریلی و هوایی از اولویتهای مدیریت استان در این دوره خواهد بود که نقش مؤثری در جهش رشد اقتصادی آذربایجان غربی به دنبال خواهد داشت.
استفاده بهینه از ظرفیتهای مرزی این استان علاوه بر اینکه شکوفایی استان را در پی دارد موجب میشود تا نیازهای ملی نیز میسر گردد. برنامهریزیهایی برای بهرهمندی از ظرفیت معادن در راستای توسعه و پیشرفت آذربایجان غربی شکل گرفته چرا که متأسفانه سهم اشتغال معادن در استان کمتر از یک درصد است و نقش این بخش در اقتصاد استان بسیار پایین است که باید این روند تقویت شود.
پایین بودن سهم معادن در اشتغال استان نیازمند برنامهریزی برای اکتشاف پهنههای معدنی، استفاده از ظرفیتهای اکتشافی، استفاده از ظرفیت دولت برای سرمایهگذاری در اکتشاف معادن و توجه به موضوع فرآوری در کنار بهرهبرداری از مواد معدنی است. با توجه به تنوع دینی، قومی و مذهبی در این استان و نقش مهم آن در همگرایی منطقهای همه بخشهای مدیریتی استان از جمله نمایندگی محترم ولی فقیه، نمایندگان آذربایجان غربی در مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری بر استفاده از این ظرفیتها برای توسعه استان تأکید دارند. به جد ایمان داریم که همه اهداف پیشبینی شده از مسیر همدلی و انسجام محقق میشود و بنا داریم تا بخشهایی که در استان کمتر توسعه یافته یا دچار محرومیت هستند در اولویت نخست سیاستهای تدارک دیده شده برای توسعه باشند. مصمم هستیم نسبت به ارتقای جایگاه استان از طریق تمام ظرفیتها همانند جذب سرمایهگذار، روانسازی صادرات و فعالسازی دیپلماسی منطقهای، استفاده از ظرفیت سفارتخانهها و کنسولگریها در معرفی توانمندیهای استان، دعوت از سفرای کشورهای مختلف برای حضور در استان، بهرهمندی از ظرفیت دانشگاهها در توسعه روابط خارجی و شکوفاسازی ظرفیتهای بی نظیر بخش کشاورزی اقدام کنیم و اعتقاد راسخ داریم این قابلیتها میتواند سهم مهمی در توسعه این سرزمین داشته باشد. با توجه به حجم مبادلات تجاری ایران با کشورهایی چون عراق و ترکیه و آذربایجان این استان به جهت مرز مشترک با این سه کشور میتواند در دستیابی به افقهای مدنظر بیش از این نقشآفرینی کند. برای اینکه ظرفیت پایانهها و بازارچههای مرزی استان بیش از اینها مورد توجه قرار گیرد توسعه زیرساختهای ارتباطی در دستور کار قرار دارد. حمل و نقل جادهای و ریلی در این استان باید اقتصادی شود.
یکی از استراتژیکترین استانهای ایران امروز سودای توسعهای همهجانبه و عدالت محور دارد و در این مسیر اهتمام جهادی و انقلابی مدیران و همراهی مردم را به کار گرفتهایم تا با رفع محرومیتهای گذشته در این دیار کهن و استوار در قبال شهدا و مردم شریف آن ادای دین کنیم.»
دیدگاه تان را بنویسید