دعوت جمعی از فرزندان شهدا برای حضور پرشور در انتخابات ۲۸ خرداد

روی نقشه که نگاه می‌کنم به این فکر می‌کنم که خون پدرم کدام گوشه از این خاک را رنگ کرده است؟ سرخی خون‌اش کدام بیگانه‌ای را روسیاه و کدام خویشی را روسفید کرده است؟ به این فکر می‌کنم که شقایق کدام دشت شده است؟

بعد به پرچم ایران که نگاه می‌اندازم سهم خودم را می‌بینم، آن نوار سرخ پایین پرچم که سهم من است، که میراث پدری‌ام است و زن و مردی را اگر قبیله‌ای هست باید میراث‌دار اجدادش باشد.

من، فرزند شهیدم، فرزند مادری که وطن نام دارد. خون پدرم زمین را بارور کرد و به آسمان رفت تا حاصل این خاک و خون من باشم، حالا چگونه به پدر آسمان و مادر خاک بی تفاوت باشم؟
چگونه بایستم و تماشا کنم که قطره‌های خون پدرم که برای ناموس‌اش، برای وطن‌اش به زمین ریخته هدر برود؟ چگونه از روی خاک آغشته به خون پدرم عبور کنم؟

برای من که می‌دانم ارکان قدرت در جمهوری اسلامی ایران مردم هستند چگونه مردم نباشم؟ چگونه سبز وطنم را رها کنم و پا روی سفید پرچم کشورم بگذارم و از روی سرخ خون پدرم عبور کنم؟

حالا بهتر می‌دانم که جوهر مهر شناسنامه‌ام سرخ است، جوهر انگشت رای دادن‌ام سرخ است و جوهر خودکار رای‌ام سرخ خواهد بود. من با خون پدرم رای می‌دهم و به خون پدرم قسم می‌خورم و با سر انگشت سرخ‌ام شهادت می‌دهم که تا آخرین نفس اجازه نخواهم داد جای هیچ چکمه‌ای روی پرچم کشورم که میراث‌دار آن هستم بماند.

از میراث پدری که برای من جز مسئولیت به دنبال ندارد دفاع می‌کنم و با اندک آبرویی که دارم از هم‌وطنان عزیزم دعوت می‌کنم که پای صندوق‌های رای‌گیری دوباره به‌هم دست بدهیم و زنجیره‌ای درست کنیم دورتادور مرزی که وطن‌است؛ که مادر است و نگذاریم پای نامحرمی به خانه پدری باز شود.

جمعه منتظر دیدارتان هستیم.

امیرحسین آل اسحاق

سید محسن اندرزگو

احسان باکری

مهدی محمدباقری

سمیه بروجردی

محمد علی پور جعفری

محمد مهدی حنیف

سلیمه، محمد رضا و محمد مهدی رودکی

علی ساجدی

امین سالاری پور

حسین ستوده

رضا شفیع خانی

ابوذر شیرودی

مجبتی طباطبایی نژاد

رسول عاصمی

مسعود فرزانه

مهدی و حامد فخری زاده

زهرا کاوه

داوود کریمی

محمد کلانتری

شهاب محمدی عراقی

زهرا ناصری

سید ناصر و سید مهدی نامجو

محدثه نجفی رستگار

وهب و مهدی همدانی

محمد مهدی همت 

محمدمهدی دستواره

سید حمزه جهان‌آرا

محمد مهدی تندگویان