سرویس سیاسی فردا؛ دکتر رسول بابایی*: سخنان حسن روحانی در مراسم یکسالگی دولت یازدهم و در جمع جوانان و زنان حامیش ادامه روندی بود که او همواره در سالیان اخیر دنبال کرده است. نقش آفرینی در مقام یک منتقد وضع موجود و مدعی و نه یک پاسخگو گویا که دیگران باید پاسخگوی انتقادات و ایرادات موجود در اداره کشور باشند! سوای انتقادات وارد بر نوع ورود مسئولان در حوزه پاسخگویی به مردم، اما رویکرد در پیش گرفته شده توسط روحانی حساب شده به نظر میرسد.
اینجا بخوانید: آقای جهانگیری! یانکیها فقط در زمان «ترامپ» بدعهد شدهاند؟
حساب شده بودن این رویکرد آنجا بیشتر خود را نشان میدهد که حسن روحانی در جریان مشکلات و مسائل اخیر کشور در جریان بحران ارزی و یا مسائلی از این قبیل کمتر وارد صحنه شده و معاون اول خود اسحاق جهانگیری را وارد عرصه توضیح به افکار عمومی میکند. در همین ماجرای اخیر بحران ارزی اسحاق جهانگیری وارد عمل شد و بحث قیمت دلار ۴۲۰۰ تومانی را مطرح کرد که البته موجب شکل گیری طنز و جوکهای طعنه آمیز در فضای عمومی جامعه شد.
از منظر برندشناسی رویکرد روحانی آنجا هوشمندانه در پیش گرفته شده که از جهانگیری برای محافظت از برند خودش سود میبرد. در مباحث برندینگ یکی از موضوعات بسیار مهم بحث تجربه برند است به این معنا که مردم چه تجربهای از برند در ذهن دارند و تحت تاثیر مواجهات و رویاروییهای خود با برند چه درک و احساسی از آن دارند. از همین رو در برندسازی چه شخص و چه کالا و. همواره این بحث مطرح است که برای همه مکانها و موقعیتهایی که مردم با برند روبرو میشوند طراحیهای لازم صورت گیرد تا مردم با تجارب خوبی از برند مواجه شوند. در این راستا متخصصان با شیوههای مختلف از موضوع شرطی شدن استفاده میکنند به این معنا که به شیوههای گوناگون از نمادهایی بهره میگیرند، در موقعیتهایی برندها ظاهر میشوند که حس خوبی داشته باشند و مخاطبان در مواجهه با نمادها، رنگها و المانهای گوناگون نشات گرفته از برند حس خوبی پیدا کنند.
در این زمینهها آزمایشهایی هم انجام شده که ضرورت این طراحیها را بیشتر مورد تصدیق قرار داده اند. در یکی از این آزمایشها متخصصان با آمیختن برندهای فیک و جعلی و برندهای واقعی بدون آنکه مخاطب بداند احساس مخاطبان را مورد آزمایش قرار داده اند. مخاطبان آنگاه که با یک برند جعلی همراه با یک پیام مثبت مواجه شدند نسبت به هنگامی که یک برند اصیل با پیامی منفی یا بدون پیام دیدند احساس بهتری پیدا کردند. این احساس مثبت حتی زمانی که مخاطب از ماهیت غیرواقعی و یا اصیل برندها هم اطلاع حاصل میکند به واسطه همان تجربه اولیه مثبت، تغییرچندانی نمیکند.
بر همین منوال گویا رویکرد آقای روحانی از این قرار است که در مواقع بحران و بزنگاههایی که ممکن است نگاه افکار عمومی منفی باشد همچون بحران ارزی سکوت کرده از حضور در صحنه خودداری میکند. ایشان البته پیشتر در گفتگو با آقای رشیدپور یکبار چنین اشتباهی مرتکب شد و وارد بحث ارز شد امری که در ادامه راه سعی کرده آن را تکرار نکند؛ بنابراین آقای روحانی تقسیم کاری ترتیب داده تا تنها در هنگامههای امید و اخبار مثبت در صحنه حاضر شود و اخبار بد و بزنگاههای بحرانی را به آقای جهانگیری بسپارد. گویا او تعمدا مخاطبانش را شرطی میکند.
بیشتر بخوانید: کدام روحانی را باور کنیم؟!
در موقعیتهایی که اخبار منفی است و مطالب مطرح شده حس منفی در مخاطب ایجاد میکند ظاهر نمیشود و در مورد مشکلات صحبت نمیشود و ورود او به مباحث از دریچه مطالبه گری و در رویدادهای مثبت اتفاق میافتد. آنچنانکه اشاره رفت در همین ماجراهای اخیر بحران ارزی با سکوت آقای روحانی شاهد ورود معاون اول او به صحنه بودیم. ورود او و طرح بحث دلار ۴۲۰۰ تومانی برای جهانگیری هزینه بسیار داشت چنانکه برند جهانگیری از این پس با دلار ۴۲۰۰ تومانی تداعی میشود. این روزها اگر از مردم در مورد آقای جهانگیری بپرسید سریع به دلار جهانگیری یا همان دلار ۴۲۰۰ تومانی اشاره میکنند. منظور دلاری است که غیر واقعی است و وجود خارجی ندارد و چه جوکها و مطالب طنزی که در این مورد ساخته نشده است. این طنز اجتماعی البته کنایهای است به ناکارآمدی دولت مردان در مدیریت بازار ارز و مقابله با مشکلات کنونی کشور و در عین حال غیرعلمی بودن و غیر واقعی بودن شیوه قیمت گذاری و اعلام تک نرخی قیمت ارز را گوشزد میکند. به واقع از این پس نام معاون اول رئیس جمهور با عنوان دلار جهانگیری گره میخورد؛ پیوندی که آسیبهای جدی برای برند این شخصیت سیاسی به دنبال خواهد
داشت.
علاوه بر این موضوع آقای جهانگیری در دوران انتخابات هم برندش توسط آقای روحانی آسیب دید. اسحاق جهانگیری در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به عنوان کاندیدای پوششی در صحنه حاضر شد و وظایفی بر عهده میگرفت که همین داستان شرطی شدن را تداعی میکند. وقتی هجوم به دولت انجام میشد و فضای منفی بر علیه دولت مطرح میشد ایشان وارد صحنه میشد و از دولت دفاع میکرد. در عین حال صحبتهایی در زمان انتخابات از سوی ایشان مطرح شد که حال و پس از حدود یک سال پس از انتخابات بازپخش آن اظهارات آقای جهانگیری و مقایسه آنها با عملکرد دولت و آنچه به عنوان دستاورد دولت یازدهم مطرح میشود برند ایشان به شدت دچار آسیب میشود. در عین حال در این دوره از معاونت اولی جهانگیزی در دولت یازدهم بحثهای جدی در خصوص دوگانه واعظی-جهانگیری در دولت مطرح است و بر اساس اخبار و شواهد موجود همین دوگانه با سنگینتر شدن کفه قدرت به سود واعظی باعث تحلیل رفتن قدرت جهاگیری شده و او را به یک چهره ضعیف و کم اثر در دولت بدل ساخته است.
همه این شواهد و موضوعات از تداعیهای منفی برند آقای جهانگیری گرفته تا تضعیف موقعیت او در دولت و وعدههای محقق نشده او در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ باعث شده تا برند آقای جهانگیری آسیب دیده و اعتبار پیشین خود را نزد افکار عمومی از دست دهد. از همین رو به نظر میرسد اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بهتر است چندان روی اسحاق جهانگیری حساب باز نکنند و به فکر شخصیت جدیدی باشند.
*کارشناس و پژوهشگر برندسازی سیاسی و مترجم کتاب برندسازی نامزد انتخاباتی
دیدگاه تان را بنویسید