خاطرات یک دیپلمات از مذاکرات هستهای
مدیرکل سیاسی و امنیت بینالملل وزارت خارجه و عضو تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان همزمان با تحویل سال 1395 خاطرات مذاکرات هستهای در روزهای پایانی سال 1394 را مرور کرد.
ایسنا: حمید بعیدینژاد با تبریک فرارسیدن سال 1395 نوشت: سال گذشته در روزهای پایانی سال مذاکراتی حساس درجریان بود. دیگر هوای بهاری در شهر لوزان با شکوفههای درختان و گلها نوید آمدن خود را داده و هتل "بوریواژ" مملو از دیپلماتها و خبرنگاران بود. مذاکرات به مرحله سختی رسیده بود. بر اساس تصمیم قرار بود که حداکثر تا دهه اول فروردین ماه مجموعه راه حلهای تفاهم جامع هسته ای تدوین شوند. ولی هنوز راه زیادی تا پایان کارداشتیم و زمان زیادی در اختیار نبود. در مجموع، ده روز زمان مانده بود و کلی اختلافات که هنوز لاینحل مانده بودند. جلسات پشت جلسات برگزار میشد. از اعضای پنج بعلاوه یک فقط آمریکائیها بودند که در سطح وزیر آنجا بودند، و جلسات در تمامی سطوح در جریان بود و آقای کری و آقای مونیز نیز بطور مرتب چه انفرادی و یا جمعی با آقای دکتر ظریف و آقای دکتر صالحی تشکیل جلسه می دادند.
در آستانه نوروز بودیم و در کنار هفت سین ایرانی، هیات آمریکا نیز با ابتکار خود یک هفت سین دیگر را در یکی از اتاقهای کنفرانس ترتیب داده بودند. تا لحظات آخر قرار بود که مذاکرات تا هر زمان که ممکن است ادامه یابد و بعد با حضور یافتن تمام وزرای خارجه پنج بعلاوه یک، تفاهم لوزان بعنوان کلید تفاهم جامع هسته ای به جهان معرفی شود.
در این روزها حیاط پشتی هتل که فضای آزاد بزرگی را تشکیل میداد تنها محلی بود که هیاتهای مذاکره کننده می توانستند برای همفکری و مشورت که خیلی وقتها با قدم زدن همراه میشد مورد استفاده قرار می گرفت. و حضور وزرا در این حیات البته خبرنگاران را که عمده آنها خیلی دورتر در خیابان دوربین های خود را بر روی آنجا زوم کرده بودند، به جنب و جوش وا میداشت. عکسهای خیلی زیادی از آن روزها توسط رسانه ها گرفته شدند. با نزدیک شدن به سال تحویل قرار شد همان شب برنامه ای ایرانی با حضور همه ایرانیان که با جمع خبرنگاران جمعیت قابل توجهی میشدند برگزار شود و مقدمات کار مهیا گردد. جالب، واکنش خبرنگاران ایرانی شبکه های خارجی بود که مرتب پیام می دادند که هر طور شده میخواستند در این جمع حضور یابند.
روز قبل از سال تحویل یک اتفاق ناگوار هم افتاد که فوت مادر آقای دکتر روحانی و آقای فریدون بود. روزی که برای تسلیت به آقای فریدون به اتاق ایشان در هتل رفتیم روز تلخی بود. آقای کری و خانم شرمن نیز جهت تسلیت نزد ایشان حاضر شدند. ایشان همان روز تصمیم به مراجعت به تهران گرفته بودند.
اما در اتاق مذاکرات پیشرفتها اصلا خوب نبود. اختلافات محتوایی مهمی وجود داشت که مانع یک توافق میشد. در خصوص راه حل نهایی، طبیعی هم بود که در آن مقطع حساس برخی اختلاف برداشتها میان خودِ اعضای پنج بعلاوه یک وجود داشته باشد. بر این اساس بود که با صلابت مواضع ایران آقای کری نیاز به همفکری و مشورت بیشتر بویژه با اعضای اروپایی پنج بعلاوه یک داشت. آقای کری برای دعوت از وزیران خارجه سه کشور اروپایی با آنها در تماس بود ولی هماهنگی جلسه جمعی ظرف چند ساعت با توجه به برنامه های مجزای هر یک از وزرا کار سختی بود. حتی ایده برگزاری جلسهای از سوی آنها در محلّی غیر از لوزان مطرح گردید.
اینجا بود که یکباره این پیشنهاد جرقّه زد که برای فراهم ساختن امکان مشورت بیشتر برای اعضای اروپایی پنج بعلاوه یک روی برخی اختلافات اساسی، چند روزی مذاکرات با تعلیق روبرو شود، بدین ترتیب هیات آمریکایی می توانست برای مشورت حتی در محل دیگری با دیگر اعضا برنامه ریزی کند و هیات ایرانی هم ضمن انجام مشورتهای بیشتر میتوانست در سال تحویل در تهران باشد. آنقدر این تصمیمات سریع اتفاق افتاد که هنوز آقای فریدون که بعداز ظهر برای سفر به تهران به فرودگاه ژنو رفته بود سوار هواپیما نشده بود. چون سفر ایشان با دو پرواز سفری طولانی بود، سریعا این تصمیم به اطلاع ایشان رسانده شد که اگر چند ساعتی صبر کنند میتوانند همراه همه اعضای هیات به تهران بروند.
شوری در میان اعضای هیات خودمان ایجاد شده بود. اینکه یکباره می دیدیم که می توانستیم سال تحویل و سه چهار روزی از نوروز را در کنار اعضای خانواده باشیم خیلی همه را به هیجان در آورده بود. بله اینگونه بود که خلاف انتظار به تهران برگشتیم و یادم هست که دو ساعت قبل از سال تحویل به منزل رسیدیم. خاطرات آن روزها هیچوقت از یاد و دلهای ما و یاد و دلهای ملت عزیزمان بیرون نمی رود.
فرارسیدن سال نو و آمدن بهار طبیعت را به شما عزیزان تبریک عرض نموده و موفقیت روزافزون و سلامتی را برای همه شما آرزو میکنم.
دیدگاه تان را بنویسید