سرویس سیاسی «فردا»: آنچه روز یکشنبه 15 بهمن 1391 طی جلسه استیضاح وزیر کار در مجلس شورای اسلامی رخ داد، از جهات مختلف قابل تأمل است. زیر پا گذاشتن اخلاقیات در این جلسه، امری مشهود بود که با واکنشهای متعددی همراه شد. در این بین، دکتر عماد افروغ ـ استاد دانشگاه و نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی ـ در گفتگویی با «فردا» سخنان و تحلیلهای قابل توجهی در این باره بیان کرده است. متن این گفتگو را در زیر می خوانید:
:: روز یکشنبه، شرایطی در مجلس شورای اسلامی پیش آمد که بسیاری، آن را بروز بی اخلاقی تعبیر میکنند. منشأ این بیاخلاقی و عموم بیاخلاقیهایی که در عرصه سیاست صورت میگیرد را چه میدانید؟ بخشی از این منشأ به درک غلط از سیاست و قدرت بر میگردد و بخشی هم به ويژگیهای شخصی افراد مربوط است . قسمت اول که به درک غلط از قدرت بر میگردد، ریشههایش در غرب شکل گرفته و از آن به عنوان ماکیاولیزم یاد میشود. بدین معنا که فعل سیاسی از فعل اخلاقی جداست و ما اگر بخواهیم به واقعیت نگاه کنیم و بخواهیم اقتضائات فعل سیاسی را در دستور کار خود قرار دهیم، نباید مانعی به نام اخلاق را پیش پای خودمان بگذاریم؛ زیرا اخلاق با ثابتات و حقایقی سر و کار دارد که اگر ما بخواهیم به آن تن دهیم، بسیاری از مسائلی که در دستور کار اقتضائات فعل سیاسی هست، کنار میرود و مانعی ایجاد میشود. بنابراین برای مقابله با این موانع باید اجازه دهیم که اخلاق از سیاست جدا شود تا سیاست بتواند با فراغ بال کار خود را پیش ببرد. از سوی دیگر، دلایل توجیهی آنها این است که در عمل وقتی به تاریخ نگاه میکنید، میبینید قدرتمندان عالم دست به هرکاری زدهاند و هر
کاری را مباح دانستهاند. البته این حرف ناخواسته به رابطه اخلاق و سیاست اعتراف میکند. یعنی چیزی را رد میکند که عملا ثابت میکند . وقتی میگوید که بایستی به اخلاق توجه نکنیم، منظورش اخلاق مثبت است. یعنی ممکن است در رفتار سیاسی خود هرکاری را مباح بدانیم؛ اما خود اباحهگرایی یک فعل اخلاقی است. اینها متوجه نیستند که فعل اخلاقی، هم افعال حمیده و ممدوح و هم افعال رذیله و زشت را در بر میگیرد. در واقع اینها با چنین سخنانی، سد راه وجه مثبت و خوب اخلاقی می شوند و بستر را برای اخلاق منفی فراهم میکنند. پس در اینجا هم میبینیم که آقای ماکیاولی موفق نشد که فعل اخلاقی را از فعل سیاسی جدا کند . متاسفانه، چه به لحاظ رفتاری و چه به لحاظ مفهومی، عدهای سالها این توجیهات را مطرح میکردند که میشود برخی از این توجیهات را با عنوان ماکیاولیزم سکولار یاد کرد. ما در سالهای اخیر، شاهد همین نحوهی نگرش هستیم منتهی در بستری دیگر، که میشود از آن به عنوان ماکیاولیزم مذهبی یاد کرد. این ماکیاولیزم مذهبی یعنی اتخاذ همان رویکرد با توجیهات دینی و مذهبی که به مراتب اثرات مخرّبتری را دارد. به میزانی که در فعل سیاسی بداخلاقی مرتکب
شویم، این بداخلاقیها گسترهی اخلاق را هم خواهد گرفت. یعنی هرجا رد پایی از اخلاق هست، این نوع نگاه دامن گسترده جامعه را هم خواهد گرفت و آثار مخربی دارد. ما نگاه ثنویتگرا نداریم و این در هم تنیدگی بین عرصههای مختلفمان وجود دارد. بنابراین، وقتی در جایی اتفاقی میافتد و خطایی رخ میدهد ـ به ويژه در قدرت رسمی ـ خواهناخواه این بی اخلاقیها به عرصه مدنی هم نشت مییابد و منتقل می شود. برخی متاسفانه این تفاسیر غلط را به امام(ره) هم نسبت میدهند و میگویند امام(ره ) فرموده است: حفظ حکومت از اوجب واحبات است. در حالی که اگر حکومت فضیلتی دارد به خاطر غایات و اهدافی است که دنبال میکند. امام(ره) به کرّات گفتهاند که خود قدرت و حکومت فی نفسه اصالتی ندارند. اصالت مربوط به اهداف و غایات آن است. این تفسیرهای غلطی هم که از آرای امام صورت میگیرد و فی المثل میگویند حکومت را نباید نقد کرد، غلط است. این حرفها چیست؟ حکومت فعل سیاسی است. فعل وسیله است و هدف نیست. باید مراقب باشیم که خلط هدف و وسیله صورت نگیرد، یعنی آنچه هدف غایی ماست وسیله فعل سیاسی و ابزار قدرت نشود. بلکه قدرت ابزار هدف قرار گیرد . :: و بُعد دیگر، یعنی
ويژگیهای شخصی؛ آن را چگونه ارزیابی میکنید؟ یک بُعد دیگر به اشخاص بر میگردد. عدهای به دلیل توهم یا به دلایل دیگر، توانستهاند در گذشته خویش، از قِبَل بداخلاقیها موفقیتهایی را به دست بیاورند و به اصطلاح مزه قدرت بیاخلاقی زیر دندان آنان رفته است. این افراد به کرّات تجربه کردهاند که وقتی دیگری را تخریب می کنند، به راحتی میتوانند به نان و نوایی برسند و به تدریج این رویه برایشان تبدیل به یک قاعده شده و به نظر من این خطرناک است. زیرا ممکن است به خاطر ارتباط مجموعهای که بین عرصههای مختلف است به تدریج این استثنایی که مربوط به ويژگی اشخاص میشود و ربط مفهومی و تئوریک ندارد، رفته رفته در جمهوری اسلامی هم تبدیل به قاعده و در نهایت تئوریزه شود. البته فقدان نهادهای متشکل و نظارت از سوی نهادهای مدنی ریشهدار میتواند این مانورهای فردی را تقویت کند . :: این تمایلات شخصی را نسبت به آن بُعد اولویت میدهید؟ یعنی معتقد هستید که ويژگی های شخصی تأثیر بیشتری دارد؟ اگر بخواهیم در دوران جدید مصداق شناسی کنیم، بار بیشتر به این بعد داده میشود. من مطمئن هستم که تمسک آنها به اندیشههای امام و برخی از مفاهیم هم یک تمسک
کاذب است. یک روکش است برای توجیه رفتارهای غیر اخلاقیشان و این توجیه، موجه نیست. ما سالهاست که بحث سیاست اخلاقی را مطرح میکنیم و یادداشتهایی نوشتیم و نهایتا کتابی هم تحت عنوان «درآمدی بر رابطه اخلاق و سیاست» در این خصوص چاپ کردیم . من احساس میکنم بیشتر شاهد مانورهای فردی هستیم که بنا به دلایل و جهات و منفذ های موجود، قدرت مانور یافته است و نهادهای ناظر هم سر به زنگها جلوی این مانورها را نگرفتهاند و بنا بر مصالحی سکوت کردهاند . :: مقابلهای که با این بی اخلاقی در مجلس رخ داد را چطور ارزیابی می کنید؟ من فکر میکنم آنچه در مجلس اتفاق افتاد، دو سویه دارد. یک سویهاش، رخ عیان کردن بداخلاقیها بود و یک سویهی دیگر مقابله نهایی با این بداخلاقیها بود . اگر بخواهیم به نتیجه توجه کنیم و نتیجهگرایانه تفسیر کنیم، من خوشحالم که در دهه فجر شاهد پیروزی اخلاق بر بداخلاقی بودیم. یعنی واقعا دیدیم که چه اتفاقی افتاد، چه کسی شروع کننده بود و البته این شروع ریشه و سابقه داشت. شروع کننده در روز یکشنبه، کسی بود که قبلاً هم از این کارها کرده بود، به کرّات هم کرده بود. اما این دفعه، نهاد نظارتی ما که مجلس باشد با تمام
قامت در برابرش ایستاد و البته خود نتیجه طبیعی عمل غیر اخلاقی هم دست به دست این حضور فعال مجلس داد و همگان نشستند و داوری کردند که به هرحال چه اتفاقی افتاد. ما خوشحالیم که بعد از سالها بالأخره اخلاق بر بداخلاقی پیروز شد و بداخلاقی نابود شد . ما همیشه انتظار داشتیم، افعال غیر اخلاقی بالاخره به بنبست برسد و نتیجه سوء خود را آشکار کند. چون معتقدیم در این عالم قواعدی وجود دارد. قواعدی که در جهت اخلاق هست، نه در جهت بی اخلاقی. خیلیها منتظرند تا یک حقیقتی در قالب عینیت رخ نمیاد که الحمدلله آن روز رسید . اینکه برخیها میگویند فتنهای اتفاق افتاده است و فلان بوده است و بهمان؛ من تعجب میکنم. اینجا اتفاق مبارکی رخ داد که ما باید این را به نام جمهوری اسلامی بنویسیم و خوشحال باشیم و بگوییم الحمدلله که در انقلاب اسلامی، آزادی و مردمسالاری، یک بار دیگر رخ عیان کرد و باغث امیدواری بیشتر مردم به نظام شد و این افتخار ماست. ما الآن میتوانیم بگوییم ما مظهر مردمسالاری دینی هستیم. آن چیزی که در بهمن 57 اتفاق افتاد، به زیر کشیده شدن استبداد بود. و بار دیگر در این دهه فجر که ما در آن هستیم، خودرأیی و یکهسالاری و
خودکامگی و استبداد به رأی و بیتوجهی به قانون به زیر کشیده شد. به نظر من، این یک تقابل مبارکی است که باعث شد برگ زرینی از برگهای جمهوری اسلامی ورق بخورد. ما باید به این افتخار کنیم و به آن ببالیم . :: یعنی معتقدید، یکشنبه مجلس نه تنها سیاه نبوده، بلکه سفید هم بوده است؟!! بله، اتفاقا میگویم این روز، یکی از روزهای درخشان ماست. حقیقت رخ عیان کرد. وقتی حقیقتی عیان میشود، پردههایی کنار میرود و شفافیتی اتفاق میافتد، این را باید سفید تفسیر کرد نه سیاه :: اما برخی معتقدند این امور برای نظام هزینهزاست. اینکه روسای قوا با هم مجادله کنند، آفتی ندارد؟ ما اگر رابطه خوبی بین حقیقت و مصلحت برقرار نکنیم. همیشه اسیر این مصلحتها میشویم. اما باید ببینیم چه از دست دادیم و چه به دست آوردیم. برخی میگویند این اختلافات عیان شده است؛ خب مگر این اختلافات نبوده که عیان شده است؟! مردم آگاه شدند، مردم روشن شدند و منشأ اختلافات را فهمیدند . اتفاقا احساس میکنم یک گام در نگاه فرآیندی خودمان به حقیقت نزدیکتر شدیم. یک گام به این سمت برداشتیم که از تجربه متراکم تاریخی استفاده کنیم برای اینکه در آینده مراقبت و هوشیاری بیشتری
نسبت به مسائل داشته باشیم . اینکه به شعار تن ندهیم و به برنامه توجه کنیم. اینکه به گفتمان انقلاب اسلامی و قابلیتهای آن توجه کنیم. این حادثه را یک حادثه بسیار مبارک و مثبت میبینم. اگر هم اختلافی بوده، در قالب یک فرآیند دموکراتیک رخ عیان کرده و موجب پرتوافشانی شده است. همین پرتوافشانی هم باعث آگاهی مردم شده است که امری مبارک است .
دیدگاه تان را بنویسید