سرویس سبک زندگی فردا : ازدواج با کسی که والدینی جوان دارد، حس خوبی به تازه عروس یا داماد میدهد. چه بسا برخی افراد به اطرافیان خود توصیه میکنند با کسی ازدواج کن که پدر و مادر جوانی داشته باشد. این امر اگرچه میتواند برای پارهای مسائل، حسن بزرگی محسوب شود؛ اما به آن معنا نیست که جوان بودن والدین همسر، تضمین کننده تمام خوشیها و سعادت یک زوج است. همانطور که هیچچیز به صورت مطلق خوب یا بد نیست و خوبی و بدی، حسن و قبح و ضعف و قوت با هم آمیخته است، هر ویژگی مثبتی که در مسئلهای وجود دارد، ممکن است در کنار خود مسائل منفی نیز داشته باشد. در ادامه این مطلب را به نقل از سلامت نیوز بخوانید.
با این مقدمه میخواهیم امروز با شما درباره چگونگی برخورد و رفتار با والدین همسرتان صحبت کنیم، آن هم والدین سالمند همسرتان. با ما باشید.
اصل اول بی برو برگرد، «احترام» است
میگوییم آنها را باید مانند والدین خود بدانید، ولی حتی اگر آنها والدین همسرتان هم نبودند به حرمت موی سپیدشان قابل احترام و ارزشمند هستند. یادتان نرود آنها هم روزی جوان و از قوت و قدرت جسمانی برخوردار بودند و حالا کولهبار تجربه پشتشان را خمیده کرده است. اگر ما آدمهای زیرکی باشیم با احترامگذاشتن، میتوانیم از این کوله تجربه چیزهای نابی برای خودمان پید اکنیم که اسمش «درس زندگی» است.
منظورشان این نیست! آن هم نیست!
سن و سالی از آنها گذشته است، ممکن است بیحوصله باشند، ممکن است اشتباه شما ناراحتشان کرده باشد، چون عواقب کارتان را میدانند و نیز حق خود میدانند که برای مصلحتهای شما نکاتی را گوشزد کنند، این به دلیل سن و سال، تجربه و ... و از این قبیل دلایل است؛ پس اگر مخالفتی میکنند و تذکری میدهند آن را به حساب بازیهای پدر و مادر شوهری و پدر و مادر زنی نگذارید، این تفسیر فقط حال خودتان را میگیرد، همین.
از تنش دوری کنید
بدترین کار ممکن این است که بخواهید با بگو مگو و بحث و جدل خودتان را اثبات کنید. یادتان باشد عمری از آنها گذشته است و شاید فاصله سنیشان با شما بیش از یک نسل باشد، شما نمیتوانید آنها را تغییر و نگرشها واعتقاداتشان را با مسایل امروز تطبیق دهید، آنها ارزشهای خود را باور دارند و بر اساس اصول خودشان زندگی کردهاند، این حق آنهاست؛ پس همانگونه که هستند، باورشان کنید و آنها را بپذیرید. همانقدرکه شما از مواضع خود دفاع میکنید و معتقدید که درست هستند، آنها نیز همین احساس و فکر را دارند، پس بهتر است با احترام به ارزشهایشان حتی اگر گمان میکنید درست نیستند، از تنش دوری کنید و کاری نکنید که احساس کنند آدم لجباز و یک دندهای هستید که حرف، حرف خودتان است. کارهایی نکنید که بیحرمتی به ارزشهای آنها تلقی شود، این به نفع خودتان است.
هوای همسرجان را داشته باشید
در حضور آنها به همسرتان خیلی احترام بگذارید که خیالشان از بابت رابطه شما دو نفر راحت باشد. به هم محبت کنید، این کار آنها را خوشحال میکند، ولی شیوه ابراز محبتتان با شئونات آنها منطبق باشد تا به سبکسر و بیادب بودن متهم نشوید. علاوه بر این مطمئن باشید همسر جوان شما هم به دلیل فاصله نسلی ممکن است اصطکاکهایی با والدینش داشته باشد، ولی هر چه باشد آنها پدر و مادر و بزرگتر او هستند و روی همان اصل احترام، چیزی به آنها نمیگوید، اگر قرار باشد شما هم به او فشار بیاورید اصلا منصفانه نیست؛ پس به جای این که در مقابلش قرار بگیرید و غر والدینش را بر سرش بزنید، کمی بیایید این طرفتر و در کنارش بمانید.
دست بردارید!
برای راحتی خودتان میگوییم، از این بازیهای بیهوده و بیمعنای عروس و مادرشوهر و داماد و مادرزن دست بردارید. با آنها مثل پدر و مادر خودتان رفتار کنید. بین خودمان میماند، واقعا شما با والدین خودتان هیچ اصطکاکی ندارید؟ دارید دیگر! و این یک امر طبیعی است. شما آدمهایی متفاوت با دنیاهایی متفاوت هستید، نمیشود که همه چیز در این دنیاها با هم یکسان باشد، پس دوستی را بر این بازی بیهوده ترجیح بدهید، کمی هم چاشنی حوصله و دوری از قهر و غرغر همه چیز را روبراه میکند، امتحان کنید.
حواستان به دستتان باشد
به روزی فکر کنید که شما هم صاحب عروس و داماد میشوید و همین ماجراها تکرار میشود. آن روز فاصله شما هم با آن جوانها شاید بیش از یک نسل باشد و ... قدیمیها بیراه نگفتهاند که از هر دست بدهی از همان دست پس میگیری. پس حواستان به دستتان باشد. اگر به همین یک اصل پایبند باشیم که هر چه برای خودت میپسندی برای دیگری هم بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگری هم نپسند، باور کنید بخش زیادی از دنیا گلستان میشود... در گلستان قدم بزنید، این حق شماست.
دیدگاه تان را بنویسید