سرویس اجتماعی فردا: جمعی از فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد اسلامی در اعتراض به بی عدالتی در جذب هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی به ویژه مجموعه علوم سیاسی و روابط بین الملل نامه ای به دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشتند که متن آن به شرح زیر است:
دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی
جناب آقای دکتر مخبر دزفولی
با سلام و احترام
موضوع: اعتراض به بی عدالتی و تبعیضات ناروا در جذب هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی
۱ -احتراما همانطور که مستحضرید براساس آیات و روایات اسلامی و قرآنی متعدد، یکی از نشانه های جامعه صالح و اسلامی و حکومت برآمده از آن، برقراری قسط و عدل می باشد که خداوند در آیه 25 سوره حدید، آن را هدف عالیه ارسال کتب و رسالت انبیاء برشمرد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) نیز در متن یک رژیم ظلم سالار و با امید به اجرای آرمان عدالت انجام شد. نمود این عدالت خواهی در مهمترین مولفه ساختاری نظام جمهوری اسلامی یعنی قانون اساسی نیز تجلی یافته است به گونه ای که در بند نهم اصل سوم، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه را مورد تاکید قرار داده است.
۲-همانطور که بخوبی مطلعید سالانه هزاران نفر از جوانان این کشور با وجود ناامیدی از اشتغال و آشفتگی اقتصادی با اعتماد به سیاست های آموزشی دانشگاه آزاد، مشغول تحصیل می شوند و با وجود شهریه سنگین و کیفیت آموزشی خاص، از این دانشگاه فارغ التحصیل می شوند با اینحال متاسفانه شاهد هستیم که مدیریت این دانشگاه انگیزه ای برای بهره گیری و اعتماد به فارغ التحصیلان خود بویژه در حوزه علوم انسانی و بصورت خاص مجموعه علوم سیاسی و روابط بین الملل ندارد. یکی از مهمترین دلایل این امر را می توان در اشغال کرسی های هیات علمی توسط اساتیدی جستجو کرد که یا در دانشگاههای سراسری مشغول به کار هستند و یا در سنین بالا و پس از بازنشستگی، دانشگاه آزاد را حیات خلوت و ایمن خود برای ادامه کار می یابند و یا به عنوان شغل دوم به صورت پاره وقت در این دانشگاه مشغول می شوند. این شکوائیه ضمن احترام به پیشینه و دانش اساتید مذکور و تاکید بر قدرشناسی از همه آنها، بیان می دارد که وضعیت بحرانی معیشتی فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد و ظالمانه پنداشتن روند مذکور، انگیزه اصلی نگاشتن این نامه است.
۳- طی یک دهه گذشته گروههای علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه آزاد بویژه در تهران نهایت بی اعتنایی و بی اعتمادی را نسبت به دانش آموختگان دکتری خود روا داشته اند و با دور زدن قوانین درصدد جذب اساتید قدیمی، بازنشسته و حتی اساتید شاغل در دانشگاههای دولتی با عناوین قراردادی متنوع (هیات علمی نیمه وقت، کار معین، هیات علمی ویژه و ...) برآمده اند و در عمل جایی برای جذب یا فعالیت علمی نیروهای جوان و آماده بکار باقی نمانده است. کافی است تا امور مالی دانشگاه لیست حقوق دریافتی اساتید وابسته یا بازنشسته شاغل در دانشگاه را بررسی نماید تا روشن شود که مجموع حقوق دریافتی آنها چندین برابر یک عضو هیات علمی عادی می باشد و این درحالی است که خیل عظیمی از دانش آموختگان دکتری علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه آزاد یا بیکارند و یا با حداقل های ممکن درآمد چاره ای جز تحمل و نظاره این ظلم آشکار ندارند.
زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت
۴-ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که علوم سیاسی و روابط بین الملل پرتحول ترین علوم دانش بشری اند که روزآمدی، شرط لازم در میدان دانشگاهی است. با اینحال تقریبا همگی این اساتید بازنشسته یا وابسته و جذب شده در دانشگاه، سالهاست که ارتباط علمی خود را با جریان اصلی و نظریات و تحولات جدید از دست داده اند که توضیح و اشاره به جزئیاتی بیش از این به واسطه رعایت حجب و ادب را صلاح نمی دانیم. در حقیقت، این گروه از اساتید فاقد انگیزه روحی و توان جسمی برای بررسی علمی تحولات جدید در حوزه علوم سیاسی و روابط بین الملل-که ویژگی ذاتی این مجموعه است- می باشند و هدف اصلی آنها از ورود به دانشگاه آزاد، انگیزه های اقتصادی و بازنشستگی بی دغدغه است. حال آنکه، شرایط متغیر جهانی، نیاز به یک علوم انسانی پیشرو و رهبر را دارد که بیش از بی انگیزگی بازنشستگان نیاز به روحیه جوان و جستجوی حوزه های جدید دارد.
۵-روی دیگر این شکوائیه با اساتید بزرگواری است که همزمان از حقوق و مزایای دانشگاههای دیگر برخوردارند و دانشگاه آزاد را هم حیات خلوت و منبع درآمد فرعی تعریف کرده اند و هیچگاه از خود نمی پرسند که حضور من در دو یا سه دانشگاه و یا داشتن بیش از بیست رساله همزمان حتی اگر غیرقانونی هم نباشد غیر اخلاقی است. اگرچه هر وجدان بیدار و هر دانش آموخته دانشگاهی می داند که این امر مصداق بارز فساد است. این انزجار اخلاقی بویژه برای اساتیدی که اکنون لباس روشنفکری و نقادی اخلاقی سیاست و جامعه را بر تن کرده اند بیشتر مرتبط است و امید است به عنوان اولین قدم برای اینکه شبیه حرفهای خودشان باشند با استعفا از عضویت در گروههای علوم سیاسی و روابط بین الملل، افتخار اشتغال و بازنشستگی دانشگاه تهران، علامه طباطبائی و شهید بهشتی و ... را با تصویر زیاده خواهی و کم سوادی همراه نسازند. در غیراینصورت نگارنده گان و مجموعه فارغ التحصیلان این حوزه درصددند تا بتدریج کارنامه علمی، پژوهشی، اقتصادی و آموزشی هر یک از اساتید را برای داوری در معرض عموم مردم بگذارند همان افرادی که قادرند سخت ترین و بی رحمانه ترین و در عین حال مشروع ترین داوری را در
خصوص عملکرد افراد ارائه دهند.
علم اگر بر دل زند یاری شود علم اگر بر تن زند باری شود
علم های اهل دل حمالشان علم های اهل تن احمال شان
۶-انتظار می رود شورای عالی انقلاب فرهنگی و مدیریت انقلابی جدید دانشگاه آزاد با تشکیل کمیته حقیقت یاب به ندای تظلم خواهی ما پاسخ گویدکه اگر فارغ التحصیلان این دانشگاه قابل اعتمادند چرا به جای آنها کسانی دیگر "من غیرحق" و با انحصارطلبی، گروهها را به دست گرفته اند و اگر کم سوادند که باید مشخص شود گناه این امر برعهده چه کسانی است؟ که البته بازهم یکی از علل این مساله به خود همین اساتید برمی گردد.
۷-در پایان با در نظر گرفتن انحصارطلبی که تمامی بدنه این ارگانیسم بیمار را فراگرفته و باعث شده تا فرایند جذب هیات علمی از مکانیزم های قانونی عدول کرده و روابط را به جای ضوابط در فرایند جذب و تدریس بنشانند، پیشنهاد می شود جذب و استخدام مصادیق و داوطلبان از گروههای آموزشی گرفته شود و برعهده کمیته مستقلی مشتکل از برخی اعضای گروه با برخی از اساتید این رشته شاغل در گروههای دیگر قرار بگیرد.
نقد صوفی نه همه صافی و بی غش باشد/ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
خوش بود گر محک تجربه آید به میان/ تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد
دیدگاه تان را بنویسید