روزنامه آرمان؛ حمیدرضا جلایی پور*: ۱- برداشتی ساده درباره کالایی شدن آموزش عالی شکل گرفته است: فرایند آموزش عالی که در ده سال گذشته به شدت پولی و کالایی شده بهتر است در حال حاضر مجانی شود تا مخل عدالت اجتماعی نباشد!
۲- در شرایطی که دولت در بهترین حالت تنها میتوانست هزینه پانصد هزار دانشجو را تامین کند و دانشجویان ایرانی برای تحصیلات تکمیلی حتی به ارمنستان و تاجیکستان و دانشگاههایی با سطح علمی پایین رفته و هزینههای این تحصیل را نیز پرداخت میکردند، ظاهرا توجیه این بوده که بهتر است زمینه تحصیل آنان در ایران فراهم شود. یا اینکه دور از «شان ایران» است که خودش مولد علم و پرورش دهنده دانشجویانش نباشد. پس راه حل مناسب این بود که هزینه سایر دانشجویان را با کمک منابع مردمی تامین کنند تا آموزش عالی با امکانات مردمی و خصوصی پیش برود. (این خصوصیسازی در حالی پیش میرود که نه حوزه کارشناسی وزارت علوم و نه حوزه کارشناسی انجمنهای علمی میزان بهینه نیاز کشور به دانشجو را اعلام نکردهاند - ولی الان عدد دانشجوی کشور به چهار میلیون رسیده است!)
۳- دانشگاه آزاد هم، در شرایطی که دولت احمدینژاد قصد کنترلش را داشت، برای تامین منابع راهی جز حرکت در فرایند کالایی شدن نداشت. دولت احمدی نژاد هم وقتی نتوانست بر دانشگاه آزاد مسلط شود، برای جبران این شکست به گسترش بیحساب و کتاب دانشگاه پیامنور افزود. مراکز آموزش علمی کاربردی هم که از قبل خیز برداشته بودند. دانشگاههای دولتی هم برای اینکه از این نهضت درآمدزایی عقب نمانند دورههای شبانه و پردیسها را افزایش دادند و بدین ترتیب ماشین مدرک سازی با چهار موتور(دانشگاه آزاد، دانشگاه پیام نور، مراکز علمی کاربردی و بخش خصوصی دانشگاههای دولتی) در کشور سرعت گرفت.
۴- نهضت رشد نرم افزاری علم هم به افزایش رشد میلیونی دانشجو و هم به افزایش مقاله علمی (آی اس آی) نیاز داشت- تا گزارش بدهیم که داریم قلههای علم جهان را فتح میکنیم! لذا طبیعی بود که زمینه ای فراهم شود تا از میان صدها هزار دانشجوی ثبت نام کرده در تحصیلات تکمیلی برای تهیه پایان نامه و پرشمار اعضای موقت هیاتهای علمی که نیازمند ارتقا بودند برای تهیه مقاله انگلیسی، استفاده شود و آنها به بازار کاذب تولید پایان نامه و مقاله انگلیسی مراجعه کنند تا روند کالایی آموزش عالی تکمیل شود! ۵- در نقد کالایی شدن آموزش عالی، حرف مهم چپ انتقادی خصوصی و پولی شدن آن است، پس گویی با عمومی و مجانی شدن، کالایی شدن آموزش عالی برطرف خواهد شد. درصورتیکه در درجه اول «مجانی کردن آموزش عالی» ریشه درمان کالایی شدن آن نیست، بلکه «متوقف کردن ماشین بزرگ اداری تولید مدرک» در نظام دانشگاهی کشور است.
اگر قرار است تفکر انتقادی به ریشهها بپردازد، ریشه اصلی، جلوگیری از حرکت «ماشین تولید مدرک» است که در ده سال گذشته سرعت گرفته است.۶- در شرایطی که کشور به کار شرافتمندانه در حوزه اقتصاد (چه در عرصه تولید و چه خدمات) نیاز دارد، نه به میلیونها فارغ التحصیل بیکار دارای مدرک! در تعداد تولید فارغ التحصیلان علوم انسانی، تجربی و مهندسی از تمام دنیا پیشی گرفته ایم. رشدی که البته تنها کمی و کاغذی بوده است. جالبتر اینکه بیش از نیمی از این نیروی انسانی نمیتوانند جذب اقتصاد مولد و خدمات موثر شوند.۷- یکی از مختصات و سوالات در «برجام ملی» این است که آیا با این میلیونها بیکار (بیش از پنج میلیون) جز از طریق فعال کردن یک اقتصاد درون زا و جهان نگر، میتوان کاری کرد؟ آیا میتوان با اقتصاد حکومتی، رانتی و آغشته با فساد و مزین شده به مدارک تحصیلی، به حیاتی ترین مساله این کشور که ضعف در«تامین شغل شرافتمندانه برای جوانان» است، پاسخ داد؟ ۸- به نظر من یکی از راهبردیترین اقدامات دولت دوم روحانی میتواند«کند کردن ماشین عظیم مدرک سازی به نفع یک اقتصاد مولد» باشد.
* استاد دانشگاه
دیدگاه تان را بنویسید