قرارداد وام یا عهدنامه ترکمانچای؟!
همیشه وقتی می شنیدم برای گرفتن وام باید کفش آهنی بپوشی و هزار و یک مرحله را با بدبختی پشت سر بگذاری، تصور می کردم، جماعت پیاز داغ ماجرا را زیاد می کنند و این کار آن طورها که می گویند هم نباید پیچیده باشد.
قدس: بتازگی یکی از بستگان نزدیکم اما گرفتار این بدبختی شد و دیدم، مردم در مواجهه با مؤسسات مالی، چه عذاب الیمی می کشند! او می خواست از یک مؤسسه مالی بسیار معروف- که در آستانه بانک شدن است- وام بگیرد. ابتدا گفتند باید سپرده ای را به مدت یکسال در آنجا به امانت بگذارد. این بنده خدا با گرفتاری و قرض فراوان مبلغ شصت میلیون تومان را در حسابی برای یکسال خواباند. با سود یک درصد. پس از یک سال گفتند می تواند مبلغ پنجاه میلیون تومان، یعنی هشتاد درصد سپرده اش را وام بگیرد. اما باید سندی تهیه می کرد. بیچاره اصلاً پول را برای خرید خانه می خواست. آن قدر به این و آن رو زد تا یکی حاضر شد سند باغچه ای در حومه شهر را برای این کار به او امانت بدهد. سند را برد. چند ماهی طول کشید گفتند چون حومه شهر است و شهرداری آنجا پایان کار نمی دهد، این سند به درد نمی خورد. حال آنکه قیمت آن باغچه دست کم چهار برابر مبلغ وام بود. سند کارخانه یکی از دوستان را گرفت، گفتند تجاری است و نمی شود. سند زمینهای کشاورزی اقوام پدری هم به درد نخورد. گفتند فقط سند خانه با پایان کار. اینها سه چهار ماه طول کشید. مؤسسه پیشنهاد کرد 68 میلیون سپرده بگذارد تا وام پنجاه میلیونی را بگیرد. در عوض برای آن مبلغ سود 18 درصد سالانه دریافت کند. شش ماه گذشته بود و او نیاز به پول داشت. کسی از بستگان را راضی کرد چنین سودی بگیرد و پولش را بخواباند. مؤسسه حساب را مسدود کرد و گرو نگه داشت. پنجاه میلیون وام داد که در 90 قسط باید حدود 69 میلیون پرداخت می شد. ماهیانه حدود 750 هزار تومان. یکسال گذشت. او با پول وام و مقداری دیگر خانه ای خرید. اما با اینکه ارزش خانه بیشتر از وام بود، مؤسسه چون سند آن سه دانگ بود، قبول نکرد سند را در رهن ببرد و سپرده 68 میلیون را آزاد کند. دردسرتان ندهم. آن بنده خدایی که 68 میلیون را گذاشته بود پس از یکسال پولش را می خواست بردارد. مؤسسه هزار منت گذاشت که سپرده را به سند تبدیل کند. یک دوست نیکوکار هم پیدا شد سندش را بگذارد. کارشناس بانک آمد، خانه ای که 250 میلیون ارزش داشت را 180 میلیون کارشناسی کرد و یک میلیون خرج عوارض آن سند و همین حدود هم خرج محضر شد و در محضر فهمیدیم مؤسسه که وابسته به یک دستگاه معتبر نیز هست، وکالت بلاعزل از صاحب سند می گیرد. در وکالت هم قید نشده در صورت نپرداختن اقساط. برای پنجاه میلیون، ملک 250 میلیونی را وکالت بلاعزل زدند و با یک چک به مبلغ کل وام و سودش هم از یک ضامن دیگر خواستند و... اینها یکسال کشید. اما سپرده چون تعهدش یکساله بود، ماه های بعدی را سود 6 درصد دادند.... به خدا عهدنامه ترکمانچای هم این طوری بسته نشده است! حالا در خبرها می خوانی در جریان اختلاس سه هزار میلیاردی، یک ال.سی چهل- پنجاه میلیارد تومان، یکساعت پس از گشایش در بانک دیگر نقد شده است! آدم اینها را که می بیند حالش بد می شود. این تحقیرها و زورگویی ها و بدرفتاریها فقط برای مردم نیازمند است و دزدان مثل آب خوردن میلیارد میلیارد وام می گیرند و اختلاس می کنند. مردم حق دارند جوش بیاورند!
دیدگاه تان را بنویسید