خبرگزاری مهر: با نزدیک شدن به اتمام مهلت تعیین شده از سوی «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا برای تعیین تکلیف در خصوص برجام، حدس و گمانها در مورد آینده این توافق هستهای نیز افزایش یافته و تردیدها در مورد موضوع گیری اروپا در خصوص این توافق در صورت خروج واشنگتن از برجام نیز رو به افزایش است. در خصوص وضعیت آتی برجام در صورت خروج آمریکا از آن و واکنش احتمالی اروپا با دکتر «الکساندر آزادگان» استاد دانشگاه کالیفرنیا، به گفتگو نشستیم. آزادگان در حوزههای مدیریت جهانی و اقتصاد سیاسی بینالملل فعالیت دارد و تحلیلگر ارشد مسائل ژئوپلیتیک است. دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا رفع محدودیت زمانی، دسترسی بیقیدوشرط بازرسان آژانس و گره زدن برنامه موشکی ایران به برجام را از شروط اساسی برای باقیماندن در توافق هستهای ایران اعلام کرد. آیا شرکای اروپایی این شروط را میپذیرند؟ ایران چطور؟ همانگونه که آگاه هستید شاید بتوان گفت که برکناری رکس تیلرسون وزیر خارجه سابق آمریکا و همچنین انتخاب «جان بولتون» که یک نئومحافظهکار کهنهکار است به سمت مشاور امنیت ملی ترامپ، در نوع خود یک کودتا محسوب میشود. باایناوصاف،
وقتی صحبت از برجام و رفتار واشنگتن بهویژه رفتار ترامپ در قبال ایران میشود؛ میتوانیم الگوها و طرحهای بسیاری را تصور کنیم. واقعیت آن است که ترامپ به بهانه تهدید برای عدم تایید برجام انتظارات نامعقولی را مطرح میکند. برآورده کردن شروطی مانند تمدید بازه زمانی محدودیتهای هستهای ایران که درحال حاضر ۱۰ ساله است و تا ۲۰۲۵ طول میکشد (بر من خرده نگیرید، ولی اینکه بازه زمانی چنین محدود است به این دلیل است که کل این توافق بر پایه عدماعتماد بنا شده است)، بازرسیهای بیقیدوشرط و گره زدن برجام به توان بازدارندگی موشکی ایران، بسیار نامحتمل است. باید بدانید که توان بازدارندگی موشکی مطلقاً خط قرمز ایران است که هرگز نباید آن را زیرپا گذاشت. نمیتوان از کشوری مانند ایران که عملاً در مرزهای جنوبی از سوی دیکتاتوریهای نفتخیز بهویژه آل سعود احاطه شده، توقع داشت که قید توان بازدارندگی موشکی خود را بزند. چنین توقعی نامعقول و احمقانه است. بااینوجود هیچچیز مانع از طرح آن از سوی ترامپ نمیشود. ازاینجا به بعد، این مسئله نهتنها غیرمعقول بلکه مطلقاً غیرقابلپذیرش است. برکناری تیلرسون که بهرغم عضویت در حزب
جمهوریخواه، مدافع حفظ برجام بود و جانشینی وی با «مایک پومپئو» رئیس سابق سیا و از سوی دیگر، روی کار آمدن جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید به عنوان یکی از حامیان رژیم صهیونیستی و کسی که بخشی از پروژه عصر جدید آمریکایی به عنوان اتاق فکری است که پشت حوادث ۱۱ سپتامبر قرار داشت و هدفش همیشه ضدیت با ایران بوده است، باعث میشود به این تصور برسیم که هیچگونه همکاری از سوی آمریکا وجود نخواهد داشت و ترامپ هم قصدی برای تایید دوباره برجام در سررسید دوره ۱۲۰ روزه که ۱۲ می (حدود یک ماه دیگر است) ندارد. کانال ۱۰ رژیم صهیونیستی که اصلیترین بازوی تبلیغات رسانهای این رژیم در آمریکای شمالی و اروپا است، از هماکنون تمرکز خود را بر این موضوع گذاشته و پیشبینی میکند که ترامپ اینبار برجام را تایید نخواهد کرد. در طول ۳ ماه گذشته، دولتهای اروپایی تلاش زیادی انجام دادند تا کنگره و دولت واشنگتن را مجاب کنند که دستیابی به توافق بهتر با ایران آن هم بر روی خرابههای بهجامانده از برجام امکانپذیر نیست. آیا اتحادیه اروپا و کنگره آمریکا قادر به حصول توافقی در خصوص برجام خواهند بود که رضایت ترامپ را فراهم کند؟
این توافق چگونه خواهد بود؟ پیشتر هم گفتهام که ایران واقعاً نمیتواند روی اروپا حساب باز کند. کشتی اروپاییها همیشه همسو با واشنگتن حرکت میکند. آنها هنوز هم بازی پلیس خوب و بد را بازی میکنند (اروپاییها پلیس خوب و ترامپ پلیس بد است)، اما در نهایت تبادل اقتصادی تریلیون دلاری خود با آمریکا را قربانی ایران که یک ملت ۸۰ میلیونی است، نمیکنند. دراینمیان، اقتصاد ایران بیشترین هزینه را متحمل میشود. کوتاه بگویم، هرساله ۲۵ میلیارد دلار کالا به طور غیرقانونی وارد ایران میشود. واردات قانونی به ایران در ۱۱ سال گذشته ۳ برابر شده است. ۲۵ درصد از این واردات قانونی در کنار ۲۵ میلیارد دلار از کالاهای قاچاق شده به ایران، کالاهای مصرفی مردم را تشکیل میدهند. ایران هرسال حدود ۲ میلیارد دلار گوشی هوشمند وارد میکند و اگرچه بزرگترین واردکننده محصولات آرایشی جهان بهشمار میرود، اما هرساله باز هم مبلغی معادل ۲ میلیارد دلار در این راه هزینه میکند. ۲ میلیارد دلار دیگر هم صرف وارد کردن خودروهای لوکس و ۵ میلیارد دلار هم صرف وارد کردن وسایل منزل میکند. علاوهبراین، ایران واردکننده اقلام خوراکی نظیر چای و برنج
است که به راحتی در داخل کشور قابل تولید هستند. ظرفیت تولید داخلی برای خیلی از اقلام خوراکی دیگر نیز وجود دارد تا بهاینترتیب اگر نگوییم میلیونها، حداقل به نفع حفظ صدها هزار شغل تمام شود. اما نئولیبرالهای ایران نظریه اقتصاد کینزی را اجرا میکنند که در همه موارد از کالا گرفته تا خدمات به مزیت نسبی آنهم به قیمت ازدسترفتن صدها هزار شغل ایرانی تمام میشود. اروپاییها به خوبی از این وضعیت یا به عبارتی ترجیح نخبگان ایرانی به استفاده از کالای خارجی بهجای کالای داخلی آگاهند. بنابراین، اروپاییها بهویژه کشورهای کوچک اروپایی که با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، به بازار روبهرشد دهههای پیشرو امید بستهاند. همچنین، فراموش نکنیم که برجام توافق اروپا-آمریکا با ایران نبود. این توافقی بود که به طور مستقل ۳ کشور اروپایی انگلیس، فرانسه وآلمان با ایران بستند البته با همراهی چین، روسیه و آمریکا. ما وزنه مکانیسم اتحادیه اروپا بهویژه از بابت لابیگری فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی این اتحادیه را بسیار سنگین ارزیابی میکنیم تاجایی که نکته اصلی مبنی براینکه انگلیس، فرانسه و آلمان در این زمینه مستقل عمل
کردند را به فراموشی سپردهایم؛ بنابراین اینکه اروپاییها در سطح بروکسل (اتحادیه اروپا) تا چه میزان لابیگری میکنند، مهم نیست چراکه در پایان ماجرا همه چیز به چند کشور خاص در اروپا بستگی دارد. از طرفی، حسن روحانی رئیس جمهوری ایران چند سال پیش سفری به فرانسه و ایتالیا داشت و قراردادهایی به ارزش دهها هزار دلار امضا کرد، اما به دلیل نظام پیچیده تراکنشهای بانکی آمریکا، این توافقهای مالی هرگز اجرایی نشد. توتال یک قرارداد چند میلیارد دلاری بهمنظور توسعه سایت گاز طبیعی پارس جنوبی با ایران امضا کرد حالآنکه پیشرفتی در این زمینه حاصل نشد. حتی پژو هم که ایران دومین بازار خارجی آن محسوب میشود، نتوانست به توافقهای خود عمل کند. ایتالیاییها هم قراردادهایی بستند حالآنکه به دلیل ضعف اقتصادی که دارند، بیشتر میتوانیم روی پایبندی به تعهداتشان حساب کنیم. اما ایتالیا جزء امضاکنندگان برجام نیست و وقتی درباره این موضوع صحبت میکنیم، باید همه این مسائل را در نظر بگیریم.
دیدگاه تان را بنویسید