نگاهی متفاوت به بازی گازی ترکمنستان در قبال ایران
تهدید گازی ترکمنستان و اهمیت آن، از یک دهه قبل تا کنون به عنوان یکی از جوانب رابطه ایران و این این همسایه شمالی همواره پای ثابت محافل اجرایی و علمی بوده است. بحثی که دقیقا در دی ماه 1386 و در اوج سرمای کم سابقه استان های شمالی کشور و به دنبال قطع ناگهانی جریان انتقال گاز از سوی ترکمنستان به طور جدی موضوعیت یافت و همگان را غافلگیر کرد .. اما به راستی چرا ترکمنستان می تواند ما را غافلگیر کند و از «ابزار گازی» برای تهدید ایران بهره برداری نماید؟ و اینکه آیا می بایست تمام جوانب این رفتار ترکمنستان را در ابعاد اقتصادی و حقوقی آن خلاصه کرد یا اینکه می توان سطوح دیگری برای تحلیل این رفتار ترکمنستان درنظر گرفت؟ به نظر می رسد که پاسخ گویی به این پرسش ها، اساسا از خود موضوعاتی که در روابط گازی اخیر رخ داده است، مهم تر بوده و می تواند چشم انداز جدیدی برای ارزیابی و برآورد رفتار این همسایه شمالی ارائه دهد.
ایراس؛ بهروز قزل: بحث تهدید گازی ترکمنستان و اهمیت آن، از یک دهه قبل تا کنون به عنوان یکی از جوانب رابطه ایران و این این همسایه شمالی همواره پای ثابت محافل اجرایی و علمی بوده است. بحثی که دقیقا در دی ماه 1386 و در اوج سرمای کم سابقه استان های شمالی کشور و به دنبال قطع ناگهانی جریان انتقال گاز از سوی ترکمنستان به طور جدی موضوعیت یافت و همگان را غافلگیر کرد. جزئیات فنی مبادلات گازی مذکور در منابع مختلف قابل دست یابی است. اینکه، در آن زمان (زمستان 1386) ترکمنستان به یک باره رقم ٣٦٠ دلاری را به جای مبلغ ٤٠ دلاری معهود در هر هزار مترمکعب مطالبه کرد و طرف ایرانی، متأثر از سرمای شدید استان های شمالی، فقدان آمادگی زیرساخت ها، دشواری به وجود آمده در معیشت مردم، تلفات جانی غیرمستقیم و نیز غافلگیری از این رفتار دفعی «همسایه شمالی»، به ناچار زیر بار شرایط تحمیلی این کشوررفت. در سال های بعدی نیز، اتکای مناطق شمالی به گاز ترکمنستان بر طرف نشد و روال مذکور با تعدیل گاه به گاه تفاهمات گازی فی مابین جریان داشت. تشدید تحریم های ایران نیز مزید بر علت تداوم آسیب پذیری آن در طی این سال ها دانسته شده است. اما دقیقا یک دهه پس از نخستین اقدام غافلگیرانه ترکمنستان، این کشور باز هم به بهانه تسویه مابهالتفاوت قیمت گازی که در دوره تحریم ها پرداخت نشده، مبلغی معادل يكمیلیارد و ٨٠٠ میلیون دلار را از ایران مطالبه کرده است. این مطالبه ناگهانی نیز - البته نه به اندازه رفتار نامعقول ده سال پیش - غیرمترقبه و شاید پیش بینی نشده بود. به هر ترتیب، ترکمنستان، فشار بر ایران را تا حدی افزایش داده است که حتی قطع گاز توسط طرف ترکمنی در روزهای آینده نیز به عنوان اصلی ترین گزینه اقدامات ترکمنستان مطرح شد است. از سوی دیگر، بنابر آن چه در رسانه ها مطرح شده، هيئت مذاکرهکننده ایران به سرپرستی معاون وزیر نفت در امور گاز، در روزهای جاری در عشقآباد مشغول مذاکرهاند. به رغم مقدار ناچیز 10تا 15 میلیون مترمکعبی واردات گاز از ترکمنستان (در مقایسه به ارقام چندصد میلیونی تولید و مصرف گاز توسط خود ایران) این میزان گاز وارداتی محدود از ترکمنستان، در زمستان و ایام سرد سال برای مناطق شمالی کشور اهمیت بسیاری دارد. نیازی به تصریح نیست که عمده تولید گاز ایران در جنوب و بخشی هم در مناطق مرکزی است. با بالارفتن مصرف در زمستان، گاز کمتری به شمال کشور میرسد. به همین دلیل، واردات گاز از ترکمنستان - در حال حاضر - برای تأمین گاز مورد نیاز مناطق شمالی ایران تعیین کننده است. این ویژگی، همان جنبه از مبادلات گازی ایران و ترکمنستان است که طرف ترکمنی را برای «بازی گازی» جسورتر کرده است. ایران، درخواست کرده است که موضوع «گازی» بین دو کشور به مراجع حکمیت بین المللی ارجاع شود. گویا مستندات قابل ارائه ای نیز برای اثبات حقانیت طرف ایرانی وجود دارد. با این حال، طرف ترکمنی در روزهای اخیر میزان صادرات گاز خود را تا 2 میلیون و پانصد هزار مترمکعب کاهش داده است که بسیار کمتر از مقادیر توافق شده می باشد. در مقابل، وزارت نفت و شرکت ملی گاز ایران، از آمادگی خود برای مقابله با هر گونه اقدام احتمالی طرف ترکمنی سخن گفته اند. اما گذشته از نتایج مطلوب یا نامطلوب مذاکرات گازی ایران و ترکمنستان و فارغ از جزئیات روابط فنی فی مابین، به راستی چرا ترکمنستان می تواند ما را غافلگیر کند و از «ابزار گازی» برای تهدید ایران و نیل به اهداف خود بهره برداری نماید؟ و اینکه آیا می بایست تمام جوانب این رفتار ترکمنستان را در ابعاد اقتصادی و حقوقی آن خلاصه دید یا اینکه می توان سطوح دیگری برای تحلیل این شدت عمل ترکمنستان درنظر گرفت؟ به نظر می رسد که پاسخ گویی به این پرسش ها، اساسا از خود موضوعاتی که در روابط گازی اخیر رخ داده است، مهم تر بوده و می تواند چشم انداز جدیدی برای ارزیابی و برآورد رفتار این همسایه شمالی ارائه دهد. برای پاسخ گویی به این پرسش ها شاید بهتر باشد کمی به عقب تر و به پیشنه تاریخی ساکنان ترکمنستان رجوع کنیم. در طول سده های گذشته، از شیوه های معیشتی مرسوم و معمول ساکنان مناطق جنوب غربی آسیای مرکزی، حملات غافلگیرانه و به اصطلاح «چاپو گری» و «آلامان گری» بوده است. تا جایی که «ابن فضلان» در کتاب «سفرنامه» (1345) خود و بعدها «آرمینیوس وامبری» در «سیاحت نامه درویشی دروغین» (1374)، به وضوح، ترس ناشی از این رفتار و نتایج حاصل از این شیوه معیشیتی را ذکر کرده اند. خالی از فایده نخواهد بود که بدانیم، بر خلاف تصور امروزین و رایج، این شیوه رفتار در نزد صحراگردان آسیای مرکزی نه تنها مذموم نبوده بلکه ارتکاب آن مایه مباهات نیز بوده است. نباید فراموش کرد که الزامات بقا در جغرافیایی خشک و بیابانی و محروم از زرع گسترده، نزاع های قبیله ای، کوچ های مداوم و سهل الوصول بودن شیوه مذکور، این ویژگی ها را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از معیشت تاریخی این مردم متبلور کرده است. اما در دوران جدید، نخبگان سیاسی ترکمنستان همچون سایر دولت های آسیای مرکزی، در سال های پس از استقلال با مسائل و مشکلات عمده ای برای نیل به اهداف توسعه و تأمین ثبات مواجه بوده اند. زمینه ای که رفتار سیاست خارجی این کشور را نیز متأثر کرده و گاه، منشاء بروز رفتارهایی غیرعقلایی بوده است. به-عبارت دیگر، الزامات سیاست داخلی، محدودیت های ژئوپلیتیک و نیز ساختار تصمیم گیری منحصر به فرد در سیاست این کشور، به نظر می رسد که بسیاری از برآوردهای معطوف به رفتار سیاست خارجی این کشور را مخدوش کرده است. در قالب الزامات مذکور و با تکیه بر پیشینه رفتارهای دفعی و تهدیدآمیز در تاریخ و فرهنگ گذشته صحراگردان جنوب غرب آسیای مرکزی، به نظر می رسد که رفتارهای خارج از عرف همجواری و عملکردهای شدید، برای تصمیم سازان و مجریان سیاست خارجی ترکمنستان توجیه پذیر بوده است. در همین چارچوب، قطع ناگهانی صادرات گاز، واکنش شدید و نامتناسب در مسائل دریای خزر، تصمیمات نامتناسب در موضوع ترانزیت و اخیرا، تهدید دوباره به قطع جریان گاز در روزهای سرد سال جاری، می بایست به مثابه بخشی از ویژگی های منبعث از فرهنگ سیاسی این همسایه شمالی درنظر گرفته شود. اما نکته جالب توجه درخصوص نخستین و اصلی ترین حوزه جغرافیایی آسیب پذیر در برابر «بازی گازی» ترکمنستان این است که حوزه مذکور، شامل مناطقی می شود که اکثریت ساکنان آن را ایرانیان ترکمن تشکیل می دهند. به عبارت دیگر، ایرانیان ترکمن به ویژه در استان گلستان و به رغم نزدیکی قومیت و فرهنگ ایشان به فرهنگ و قومیت ترکمنستان، نخستین و اصلی ترین آسیب ها را از این بازی دوره ای ترکمنستان متحمل می-شوند. تصمیمات ناگهانی و رفتار دفعی ترکمنستان که برخی با تسامح از آن به عنوان «چاپوگری مدرن» و «آلامان گری قرن بیست ویکم» یاد می کنند. گذشته از تجربه معیشتی سده های گذشته، تجربه سیطره نزدیک به یک قرن روس ها و بلشویک ها نیز قابل اغماض نیست. چراکه، ارزش های قبیله ای مبنی بر آلامان گری و زورمداری در این دوره و متأثر از ارزش های این فرهنگ مهاجم تقویت شده و اکنون، بسیاری از رفتارهای اجتماعی و سیاسی و نیز فرهنگ سیاسی مردم آسیای مرکزی با جنبه های خشن فرهنگ اسلاوی مطابقت دارد. مشابهت های رفتار نخبگان سیاسی و زمامداران این کشورها نیز قابل توجه است. یکی از نمونه های بارز و بسیار نزدیک نیز، همانا، استفاده ابزاری هر دو کشور روسیه و ترکمنستان از عامل گاز و صادرات آن در تعاملات سیاست خارجی است. روسیه (در ابعادی بزرگ تر) از عامل گاز در تعامل با کشورهای خارج نزدیک و حتی اتحادیه اروپا بهره برده است و ترکمنستان نیز، «بازی گازی» دوره ای را به عنوان بستری برای نیل به اهداف خود در منطقه به کار می برد. همان طور که بیان شد، منبعث از آنچه که مولفه فرهنگ سیاسی این کشورها دانسته شد، این رفتار خارج از عرف و مخدوش کننده حسن همجواری، در نزد نخبگان سیاسی و رهبران این کشورها به مثابه حق طبیعی این دولت ها تلقی شده و حتی کسب نتیجه مطلوب بر اساس آن، مایه مباهات این رهبران بوده است. دست یازیدن به رفتارهای دفعی و نامتعارف توسط این کشورها، نمی بایست تنها به عنوان آثار سیاست خارجی این دولت ها تلقی شود. چرا که با در نظر داشتن آمیختگی سطوح تحلیل در سیاست خارجی و داخلی، این رفتار دولت های مذکور در حوزه روابط خارجی، در ادامه شرایط و الزامات سیاست داخلی آن ها در نظر گرفته شود. شاید اگر تصریح شود که رفتارهای نامتعارف این دولت ها بی ارتباط با مسائل سیاست داخلی آن ها نیست، چندان به راه به خطا نبرده ایم. به عبارت دیگر، عملکردهای دوره ای این دولت ها که عموما خارج از عرف پذیرفته شده بین المللی ارزیابی می شود، در رابطه تأثیر و تأثر با فشار درونی و چالش های سیاست داخلی آن ها، بهتر قابل فهم و درک خواهد بود. سال 2006، نیازف، نخستین رئیس جمهور ترکمنستان از دنیا رفت و بردی محداف قدرت را در اختیار گرفت. تا آن مقطع، کیش شخصیت نیازف (ترکمنباشی) به حدی بود که هر شخصیت و رهبر سیاسی دیگری، کمتر می توانست در سایه آن دیده شود. در همین دوران، ناپایداری های احتمالی دوران انتقال قدرت نیز به عنوان دغدغه اساسی مطرح بود. علاوه بر تمام این ها، هم پیوندی قبیله ای ایرانیان ترکمن ساکن در استان های شمال شرقی با برخی قبایل ترکمنستان (یموت ها) بیم نفوذ جریان های محرک را در ذهن رهبران ترکمنستان زنده کرده بود. البته باید تصریح شود که هیچ گاه، هیچ جریان ایرانی که هدف فعالیت خود را به سمت ترکمنستان نشانه گرفته باشد، وجود نداشته و تاکنون نیز وجود ندارد، اما در آن دوران و حتی شاید تا به امروز، این بیم و احساس تهدید برای برخی از نخبگان سیاسی آن کشور پابرجا بوده است. در این قالب، نخستین عکس العمل شدید «ترکمنستانِ پس از نیازف»، فارغ از توجیهات اقتصادی و حقوقی، اقدام به قطع گاز صادراتی و متأثر کردن جریان معمول زندگی مردم ساکن در شمال شرقی ایران بوده است. عملی که در نخستین گام و به عنوان اصلی ترین دستاورد، باعث ایجاد حس دلزدگی در میان ایرانیان ترکمن نسبت به این همسایه شمالی شد. احساسی که بسیاری از تعاملات فرهنگی ومراودات بین دو سوی مرز را تا مدت ها به عقب راند. اخیرا، خاطره زمستان 1386 در ذهن بسیاری از مردم استان های شمالی رو به فراموشی رفته و به موازات آن، انگیزه های فزاینده ای برای گسترش تعاملات در حال ظاهر شدن بوده است. از سوی دیگر، رقابت های المپیک آسیایی 2017 در ترکمنستان خواهد بود که این کشور را ناگزیر به پذیرش حضور بسیاری از اتباع سایر کشورها من جمله از همسایگان خواهد کرد. در عین حال، تدارک زیر ساخت ها و آماده سازی شهر جدید ورزشی در کنار عشق آباد، هزینه های هنگفتی را به اقتصاد ترکمنستان تحمیل کرده است. تمام این ها در حالی است که در سال های اخیر، قیمت حامل های انرژی در بازارهای جهانی به شدت کاهش یافته و منابع تأمین درآمدهای دولت ترکمنستان نیز دچار آسیب شده است. تا جایی که برخی منابع داخلی این کشور، از مشکلات دولت برای تأمین مخارج این طرح های بلندپروازانه گفته اند. این مسائل در حالی است که رهبران ترکمنستان، همواره از موفقیت های دولت در اجرای طرح های عمرانی و ساختمانی بلندپروازانه و نمادسازی های پرهزینه به منظور ارائه وجهی از توانایی ها و کارآمدی های خود در حکومت داری استفاده کرده و برای تداوم مشروعیت سیاسی خود تلاش کرده اند. اخیرا نیز، به دنبال اختلاف نظر محدود در دریای خزر، نخستین اقدام تلافی جویانه این دولت، افزایش انواع نرخ های ترانزیت و حمل و نقل بود که بیش از هر چیز، منجر به افزایش عواید دولت می شد. در روزهای جاری نیز، همان طور که اعلام شده، مطالبه اصلی ترکمنستان دریافت مابه التقاوت نزدیک به 2 میلیارد دلاری از مبادلات گازی بوده است. این درآمدها، هر چند نامعمول، می تواند پوششی باشد بر روی بخشی از مشکلات اقتصادی و دشورای های داخلی این کشور. همچنین، کسب موفقیت در این زورآزمایی های دوره ای، فراهم کننده زمینه مناسبی برای نمایش اقتدار و حاکمیت این دولت خواهد بود. بر تمام این ها، همچنان می بایست تأثیر روانی «بازی گازی» ترکمنستان را افزود که مبتنی بر بازتولید احساس دلزدگی دربین مردم مناطق شمالی و به ویژه ایرانیان ترکمن است. همان طور که برمی آید، شدت عمل ناگهانی و عملکرد غافلگیرکننده ترکمنستان، در بستری از فرهنگ سیاسی نخبگان و الزامات ژئوپلیتیک و در ابعاد مختلف تأثیرات این بازی در سیاست داخلی این کشور، سیاست های امنیتی منطقه ای و انگیزه های (هرچند) محدود اقتصادی قابل ارزیابی و درک است. این چشم انداز، فراهم کننده زمینه ای برای دست یابی به الگوی رفتار سیاست خارجی این کشور و نیز برآوردهای دقیق تری از رفتار جاری و آتی این «همسایه شمالی» خواهد بود
دیدگاه تان را بنویسید