سرویس بین الملل فردا: منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا بیش از هر منطقهای درگیر بیثباتی و درگیری است. درگیری از دیرباز به خاطر مسائل سیاسی، نظامی، قومیتی و مذهبی رخ میداده اما امروزه درگیریها به دلایل مختلفی شروع میشوند. هر چند منابع درگیری قدیمی نیز نقش خود را حفظ کردهاند اما مسائل اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی نیز در حال تشدید درگیریها هستند.
گرمایش جهانی به همراه رشد بیسابقه جمعیت دسترسی به منابع را مهمتر از همیشه کرده و هیچ منبعی مهمتر از آب نیست. تغییرات آب و هوایی تاثیر زیادی بر منابع آب آشامیدنی داشته که در سطح جهانی بحران آب آشامیدنی در مناطق خشک و نیمه خشک مانند منطقه غرب آسیا به وجود آمده است. در منطقهای که امروزه نیز بیثبات است، دسترسی به منابع مشترک آبی درگیریهای زیادی را به وجود خواهد آورد. با افزایش تاثیرات مخرب تغییرات آب و هوایی همکاری یا درگیریها بر سر آب بیشتر خواهد شد.
بحران آبی
هر چند ۷۰ درصد کره زمین پوشیده از آب است اما تنها ۲.۵ درصد از این آب قابل آشامیدن بوده که تنها ۱ درصد آب قابل دسترسی است. زیرا بیشتر آب آشامیدنی در صخرههای یخی و یخچالها محبوس هستند. این منابع کم نیز به طور یکسان در زمین گسترده نیستند. بعضی مناطق منابع بیش از حد مورد نیاز دارند اما مناطقی مانند غرب آسیا و شمال آفریقا آب آشامیدنی کافی ندارند.
منطقه شمال آفریقا و غرب آسیا کمآبترین منطقه در دنیاست. این منطقه با حدود ۵ درصد جمعیت جهان تنها ۱ درصد از منابع آبی تجدیدپذیر را داراست. این کمیابی به چند دلیل است. منطقه با خشکسالی، بارش کم و تبخیر بالای آب مواجه است که باعث میشود منابع آبی طبیعی قابل دسترس کمی داشته باشد. منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا از استفاده نادرست و مدیریت غلط، استفاده از شبکه آبی قدیمی، افزایش جمعیت، آلودگی، مسائل اجتماعی و فرهنگی و چارچوبهای نامناسب قانونی، سیاسی و اقتصادی رنج میبرد.
ترکیب این عوامل باعث میشود که این منطقه در برابر تاثیرات تغییرات آب و هوایی نیز آسیب پذیر باشد. پیشبینی تاثیرات تغییرات آب و هوایی در منطقه بسیار بد است. برای مثال، پیشبینی شده است افزایش دما و عدم بارش در سوریه میتواند ۶۰ درصد این کشور را تبدیل به بیابان کند. در مصر، امواج گرما تا سال ۲۱۰۰ میتواند جریان رودخانه نیل را تا ۷۵ درصد کاهش دهد. پیشبینی برای مناطق دیگر نیز به همین وخامت است.
آبیاری نامناسب که ۸۵ درصد آب منطقه را مصرف میکند، شرایط را بدتر میکند. در عربستان سعودی این مساله باعث شده دو سوم آبهای زیرزمینی از دهه ۸۰ میلادی کاهش یابد. استفاده نامناسب از آب در امارات ارتفاع سفرههای آبی را یک متر در سال کاهش داده است که پیشبینی میشود منابع آب آشامیدنی این کشور تا ۵۰ سال آینده به اتمام برسد.
کشورهای منطقه بدون داشتن برنامه منظم و فعال برای تغییر رفتارهای آبی خود، با مشکلات مواجه خواهند شد. پیشبینی میشود جمعیت دنیا تا ۲۰۵۰ به ۹ میلیارد نفر برسد که منطقه غرب آسیا و شمال آفریق بیشترین آسیب را خواهد دید.
سیاست و درگیری
افزایش کمبود آب و پیشبینیهای نگران کننده باعث شده کشورها آب را اولویت امنیت ملی و اهرم سیاسی و اقتصادی ببینند. در این منطقه آب نیز مانند نفت از سیاست جدا نیست.
برای مثال ترکیه به عنوان کشوری که آب دجله و فرات از آن به عراق میرود، از موقعیت استراتژیک خود را به عنوان اهرمی برای پیشبرد منافع ملی و منطقهای خود استفاده کرده است. اما مصر کشوری است که آب رود نیل به آن وارد میشود و برای آن بسیار حیاتی است و حتی تهدید کرده که برای حفظ آن چه حقوق خود از آب رود نیل خوانده، حاضر است بجنگد.
استراتژی یک کشور برای مواجهه با کمبود آب بستگی به شرایط محلی، منابع مالی، ظرفیت فنی و نهادی و توافقهایی دارد که برای حفظ منابع آبی امضا کرده است. برای مثال منابع کرانه باختری شامل رود اردن که در مرز شرقی کرانه باختری و آبخوان کوه بین کرانه باختری و رژیم صهیونسیتی است. هر دو مرز مشترک هستند به این معنا که طبق قوانین بین المللی باید به طور منطقی و عادلانه بین فلسطین و رژیم صهیونیستی تقسیم شوند. هر چند رژیم صهیونیستی در ۱۹۶۷ میلادی کنترل کرانه باختری را به دست گرفت و از آن زمان کنترل کامل منابع آبی در منطقه را نیز در دست دارد. در توافق موقت ۱۹۹۵ اوسلو ۲ قرار شد رژیم صهیونیستی ۷۱ درصد منابع آبخوان کوهی را در دست بگیرد و فلسطینیان ۱۷ درصد. اما این توافق تنها برای ۵ سال بود و بیست سال بعد هنوز برقرار است.
آب منشا درگیریهای خشونتآمیز نیز شده است. برای مثال در جنگ شش روزه در ۱۹۶۷ یکی از دلایل اصلی آب بود. عدم توافق بر سر آب در سال ۱۹۶۳ شروع شد که رژیم صهیونیستی سعی کرد روخانه اردن بالا را به لوله ملی حامل آب سرازیر کند. این لوله آب دریای طبریه را به صحرای نگب میریزد. این مساله به عنوان منشا اصلی شروع رقابت آبی بین رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی شناخته میشود.
برنامه محیط زیستی سازمان ملل در سال ۲۰۰۹ اعلام کرد تنوع آب و هوایی منطقه، کمبود آب و از درست رفتن زمین حاصل خیز عوامل اصلی شروع درگیری در دارفور است. کمبود آب باعث شد زمین تبدیل به بیابان شود و بر سر زمین حاصلخیز باقی مانده درگیری صورت گیرد.
کنترل بر سر آب نیز از عناصر اصلی استراتژی داعش برای ایجاد خلافت خود در سوریه و عراق است. سدهای بزرگ روی دجله و فرات اهداف استراتژیک و سلاحهای قوی جنگ هستند. در این منطقه آب به اندازه زمین مهم است و پیشروی سرزمینی در داعش در شمال سوریه با تصرف سد طبقه در ۲۰۱۴ شروع شد. این سد منبع بزرگ آب و برق در کشور است. داعش همچنین تلاشهای زیادی برای تصرف دو سد بزرگ عراق، موصل و حدیثه کرده است.
با توجه به این که ۹۵ درصد آب عراق از دجله و فرات میآید، هر کسی که دو سد را در کنترل داشته باشد به منبع عظیمی از برق و آب دست یافته که میتواند تاثیر مخربی بر تولید غذا و فعالیت اقتصادی در عراق مرکزی و جنوب داشته باشد.
همکاری یا درگیری
کمبود آب به همراه دیگر علل درگیری میتواند شدت آنها را چند برابر کند. به عنوان مثال گزارش اخیر اتحادیه اروپا با عنوان امنیت بین المللی و تغییرات آب و هوایی، این تغییرات را تشدید کننده بیثباتی و درگیری ذکر کرده است. بسیاری از تحلیلگران با توجه به سابقه درگیریهای چند جانبه و دوجانبه و عدم اعتماد سیاسی موجود در کشورهای منطقه، درگیری را اجتناب ناپذیر دانستهاند.
هر چند تعاملات اخیر منطقه نشان میدهد همکاری افزایش یافته است. آب منبعی حیاتی برای تمام کشورهاست و درگیری طولانی مدت بر سر منابع خارج از توان هر قدرتی در منطقه است. همکاری و مدیریت موفق و مواجه شدن با کمبود آب نتایج بیشتری از درگیری دارد. کمبود آب میتواند منجر به مذاکرات صلح بین کشورهای رقیب شده و امنیت آبی آنها را تامین کند.
منبع: foreignpolicyjournal.com
دیدگاه تان را بنویسید