نتایج جستجو :
-
آنکه در برنامهاش نه سیخ میسوخت و نه کباب...آنکه حرفهایش مناسب بود برای خواب!
آنکه خندههایش پهلو میزد به لبخند ژکوند! آنکه ریتم ورزش و مردمش بود بسیار خسته کننده و کند!! آن جانشین مجری سالهای…
-
آن نهاد ریاست جمهوری را سرپرست....آن اسفندیار رویین تن را دست در دست
آوردهاند که زندگی او به دو نیم تقسیم توان کرد: «قبل از دیدار او با مولانا مشایی و بعد از آن!» نقل است اولین بار،…
-
آن مارلون براندوی ایران، آن آل پاچینو و رابرت دنیرویِ دوران
متولّد مشهد بود و وضع مالیاش پیش از شهرت بد بود و در اغلب جشنوارههای فیلم فجر نامزد بود و حاصل تلاشش در کلاس سوم…
-
آن منتقد جان سخت... آن پای ثابت برنامهٔ هفت
روزی در حین نقد فیلمی قلمش بر زمین افتاد؛ تهیه کننده ای، به مولانا گفت: «یا شیخ کلنگت بر زمین افتاد!» پس شیخ با تعجب…
-
آن رفته به مکتب روزهای آدینه... گوش به فرمان شیخ الرّییس کابینه
نقل است زیادت مقام او را نه در وطنش شناختند و نه در دیار فرنگ!!!! پس مدام آواره دِه لندن!! میگشت و باز برمی گشت!!!…
-
آن فروشندهٔ بلال در جوانی ...آن دخیل در حذفِ ایران از جام جهانی
بسیار مشاهده میشد که مولانا در جمعی رسمی ناگهان از خنده غش میکرد و پس از هوشیاری در پاسخ به تعجب حضار عرض میکرد:…
-
آن فارغ التحصیل شریف، آن صد تا همچون عادل و ... را حریف
نقل است مولانا در کل دوره زندگی، دو هدف مهم و اساسی را دنبال میکرد: اول اثبات آنکه بیرگ نیست، دوم اینکه سیب زمینی…
-
آن در جو دادن به بازیها استاد!
آن کارشناسِ رشتهٔ مواد، آن در جو دادن به بازیها استاد! آن مدیرِ پیشین روابط عمومی فدراسیون تیر و کمان، آن مفسِّرِ…
-
آن شمع هنر بازیگری... آن نام آور به یاریگری
آن نام آور به یاریگری، آن نقطه کمال، آن فخر فیلم و سریال، آن شیخ اصحاب هنر، آن دارای انعطاف عین فنر، آن پیر ارباب…
-
آن عزّت رسانه... آن دشمن شبکههای بیگانه
نقل است روزی مریدی از شیخنا پرسید: «چه پیامی برای هموطنان خود دارید؟!» پس عزتنا پاسخ داد: «من کمتر از آنم که پیامی…
-
آن فرضیه زنای ذهنی را مکتشف
آن هنری کسینجر ایران، آن منبعِ آگاه و یگانه دوران، آن دکترینال بدون مرز را رئیس، آن در نظر و انتقاد به همه چی حریص، آن…
-
آن وارث سازهای قدیمی... آن دشمن دوستان قبلاً صمیمی
آن دارای موی سپید، آن درخور تعریف و تمجید، آن معلم ارجمند، آن دارای ریش بلند، آن آیت بی نیازی، آن استاد بداهه نوازی،…
-
برازنده هر ایرانی، یک فوق لیسانس و کاردانی!
متولّد تهران بود و در قلوب دانشجویان آزاد میهمان بود و صاحب امتیازِ هفته نامه فرهیختگان بود و از هر چیز به جز ریاستِ…
-
آن معلّم جن و انس...آن آیت اینتلیجنس!
آن مطرب طناز، آن صاحب اعجاز، آن طنز را دایه، آن مرموزِ هزار لایه!، آن معلّم جن و انس، آن آیت اینتلیجنس!، آنکه نمینشست…
-
آن پاواروتی شرق ... آن صاحب چهچههای پرزرق و برق
نقل است در دوران جوانی، چنان که افتد دانی، درپی کسب روزی حلال مزرعهای اجاره کرد. از قضا شبی آتشی در نیستانش شعله گرفت…