لزوم مدیریت در مهاجرت
مهاجرت بهخصوص مهاجرتهای بینالمللی بدل به امری بسیار متداول در جهان امروز شده است. چراکه تقریباً هیچ کشوری در جهان یافت نمیشود که با پدیده مهاجرت نیروی انسانی به خارج یا ورود به داخل کشور خود مواجه نباشد و همه کشورها با درجات مختلفی از این پدیده مواجه هستند. اما وجه تمایز کشورها در زمینه مهاجرت، نوع مواجهه آنها با موضوع و نحوه مدیریت آن است.
دکتر بهرام صلواتی/ مدیر رصدخانه مهاجرت ایران
مهاجرت بهخصوص مهاجرتهای بینالمللی بدل به امری بسیار متداول در جهان امروز شده است. چراکه تقریباً هیچ کشوری در جهان یافت نمیشود که با پدیده مهاجرت نیروی انسانی به خارج یا ورود به داخل کشور خود مواجه نباشد و همه کشورها با درجات مختلفی از این پدیده مواجه هستند. اما وجه تمایز کشورها در زمینه مهاجرت، نوع مواجهه آنها با موضوع و نحوه مدیریت آن است. واقعیت آن است که چنانچه برنامه و رویکرد منسجمی برای کنترل و مدیریت پدیده مهاجرت توسط نظام حکمرانی و جامعه (فرستنده و گیرنده) وجود نداشته باشد، مهاجرت ورودی و خروجی هر دو تبدیل به بحران و چالش اساسی برای کشورها خواهد شد. آلمان، به عنوان یک کشور مهاجرپذیر بهخصوص پس از بحران جهانی پناهجویان در سال 2015 میلادی را میتوان یکی از مثالهای موفق در زمینه مدیریت پدیده مهاجرت ذکر کرد که چرایی آن در گزارشی از مرکز پژوهشهای مجلس هم آمده است.
با نگاه واقعبینانه به موضوع مهاجرت، متوجه خواهیم شد که کشوری همچون ایران که با انباشت سرمایههای عظیم انسانی مخصوصاً در دو دهه اخیر روبهروست، بهطور طبیعی با پدیده خروج بخشی از این حجم نیروی انسانی انباشته مواجه بوده و خواهد بود. چراکه تا زمانی که ظرفیت جذب و بهکارگیری کامل این حجم از نیروی انسانی در داخل کشور مهیا نباشد، یا ما با هدررفت سرمایه انسانی در داخل روبهرو خواهیم شد یا بخشی بر اثر فشارهای اقتصادی و اجتماعی از کشور خارج خواهند شد. هرچند که در این میان تغییر سبک زندگی در قرن 21 و میل به جابهجایی تحصیلی و تجربه زندگی در خارج در میان نسل جوان در سرتاسر دنیا افزایش چشمگیری یافته است و جامعه جوان ایران نیز از این پدیده جهانی تاثیر بسزایی گرفته است. اما نکته حائز توجه این است که فارغ از کمیت و کیفیت خروج سرمایههای انسانی از کشور، جامعه و سیستم حکمرانی کشور چه ظرفیتسازی در زمینه مدیریت مهاجرت در کشور صورت داده است؟ متاسفانه پاسخ این سوال، خیلی روشن و دلگرمکننده نیست. در واقع رویکرد جامعه و نظام حکمرانی بیشتر برخاسته از احساس تاسف و خسران ناشی از خروج سرمایههای انسانی بوده است تا اینکه یک رویکرد عملگرایانه منطبق بر واقعیات باشد. رویکرد جامعه ایرانی نسبت به پدیده مهاجرت در بیشتر مواقع صرفاً ابراز تاسف، انفعال و حتی در مواقعی تشویق مهاجران به عدم بازگشت بوده یا اینکه حداقل استقبال گرمی از مهاجران بازگشتی خود نکرده است. رویکرد انفعالی در زمینه مهاجرت در سیستم حکمرانی کشور با شدت بیشتری قابل مشاهده است. برای تایید این انفعال صرفاً اشاره به این موارد کفایت میکند که ما متاسفانه در کشور هیچ نهاد تخصصی، مرکز آموزشی و پژوهشی، اندیشکده و هیچ ردیف بودجه ویژه مدیریت و حکمرانی مهاجرت در کشور نداریم. متاسفانه لایحه ارسالی وزارت کشور به هیات دولت نیز در زمینه تاسیس «سازمان ملی مهاجرت» صرفاً ناظر به ساماندهی حضور اتباع غیرایرانی در داخل کشور است. فعالیتهای «رصدخانه مهاجرت ایران» نیز با تعداد همکاران حرفهای زیر انگشتان یک دست به هیچوجه کفایت پایش روندهای مهاجرتی در کشوری با جمعیت بیش از 80 میلیون نفر را ندارد.
نکته کلیدی این است که با در نظر گرفتن اهمیت و شدت روزافزون موضوع مهاجرت در کشور و دنیا، اول از همه ما نیازمند یک تغییر رویکرد اساسی در کشور نسبت به موضوع مهاجرت بهخصوص فاصله گرفتن از زاویه دید احساسی و خسرانی هستیم. دوم اینکه نیازمند شکل دادن نهادهای تخصصی در زمینه مدیریت مهاجرتهای خروجی-بازگشتی و همچنین تقویت برنامههای پشتیبان در این حوزه در کشور هستیم. در چنین شرایطی میتوان امیدوار بود که روزی بهجای تاسف زایدالوصف به مهاجرت سرمایههای انسانی کشور، شاهد بهرهمندی از ظرفیتها و مزایای مهاجرت در کشور همانند سایر کشورهای جهان باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید