آیا بیلبوردهای شهری به جای تبلیغ به ضد تبلیغ بدل شده است؟
دور زدن در خیابان یکطرفه
بیلبوردهای شهری از همان آغاز فراگیریشان در صنعت تبلیغات در قرن نوزدهم تا کنون قرار بوده است در کنار معرفی محصولات به نشر سیاستهای کلی هم بپردازد، اما حالا و حداقل در چند سال گذشته این کارکرد در ایران گاه به گزارهای ضد خود بدل شده است. حالا برخی از این بیلبوردها نه تنها به نشر این سیاستها نمیپردازد که با بدسلیقهگیهای صورت گرفته کارکردی معکوس پیدا کرده است. تک و توک از این رویه را میشود در طول سالهای گذشته دید اما افزایش حجم بالای چنین مواردی در ماههای اخیر نشان میدهد اساسا به کارکرد این رسانه شهری کسی دقتی ندارد در حالی که حداقل از حجم واکنشها به این موضوع میتوان متوجه شد هنوز این بیلبوردها تاثیر انکارنشدنی در میان شهروندان دارند.
وقتی مصرف گوشت مضر است!
کم نبوده است بیلبوردهایی که درست خلاف اتفاقات پیرامونی ما توی چشم بوده است. محدود به یک دوره و یکسال هم نیست و عموما عمری به اندازه خود فراگیری بیلبوردهای شهری در ایران دارد. به عنوان مثال چهار سال پیش و همراه با افزایش ناگهانی قیمت گوشت در ایران به یکباره بیلبوردهایی سطح شهر را فتح کرد که نسبت به مضرات مصرف گوشت هشدار میداد! «آیا میدانستید 45 درصد از پروتئین مصرفی بدن شما از طریق نان تامین میشود!» همین جمله به پیوست تصویری از گوشت قرمز باعث بالا گرفتن واکنشهای زیادی شد.
سگ سیاه شوینده
اما تنها حاشیههای بیلبوردی معطوف به سیاستهای کلی نبود و بسیاری از برندها هم در این میان با بیلبوردهای خود باعث ایجاد حواشی بسیاری شدند. اگرچه تمامامی متون چاپ شده روی بیلبوردها پیش از نصب باید مجوز وزارت ارشاد را کسب کنند اما خیلی از متون این بیلبوردها یاعث حاشیهسازی شد. از جمله برند یک لباس که در بیلبورد تبلیغی خود نوشته بود «ما از یقه به شما نزدیکتریم» که بسیاری از شهروندان این شعار را به نوعی عاریه از آیه قرآن گرفته بودند و به نوعی آن را توهینآمیز میدانستند. یا تبلیغات شویندهای در ماه محرم که تصویری بزرگ از یک سگ سیاه را کنار برند شوینده خود نصب کرده بود که این یکی با بالا گرفتن حواشی باعث شد خیلی زود از سطح شهر جمعآوری شود.
تبلیغ حجاب از سوی ویکتور هوگو
در همه این حواشی اما آنچه بیشتر از همه به چشم میخورد بیلبوردهایی است که مضمونهای سیاستی داشته است. به این معنا که قرار بوده است نگاه حاکمیت را در مسالهای به گوش شهروندان برساند. اما نکته مهم این است که اغلب این موارد شاید به بدترین شکل ممکن صورت گرفته است. نمایشگاه کتاب امسال جرقه آغاز چنین ضدتبلیغاتی بود. وقتی به یکباره فضای رسانهای ایران پر شد از بیلبوردهایی که به نقل از نویسندگان خارجی همچون انتوان چخوف یا ویکتورهوگو به محان حجاب پرداخته بودند. اگرچه واکنش کاربران فضای مجازی به این بیلبوردها مطایبه و شوخی بود اما همین مواجهه طنزآلود به این بیلبوردها هم نشان از بیتاثیری آن داشت. این ماجرا تا توضیح وزیر ارشاد در این باره هم بالا گرفت اما آنچه پرتکرار در میانه این انتقادها به چشم میخورد هدر دادن هزینه مردمی در نصب این بیلبوردها و ناکارآمدی آن در انتقال پیام بود.
به نام زنان علیه زنان
پس از حجاب موضوع پرتکرار دیگر روی بیلبوردهای شهری مربوط به موضوع فرزندآوری است! عجیب اینکه در این زمینه هم حداقل تبلیغات محیطی نتوانسته است موفق عمل کند. عجیب اینکه در دو حوزه مهم و پرمناقشه حجاب و فرزندآوری حداقل تبلیغات شهری ناموفق عمل کرده است و نتوانسته است شهروندان را با نصب این بیلبوردها توجیه کند. از جمله بیلبوردهای جنجالی در رابطه با موضوع فرزندآوری بیلبوردی است کع چند سال پیش با شعار عجیب «بهشت زیر پای مادران است نه کارمندان» در بزگراهها نصب شد. شعاری که به نوعی بیش از آنکه تشویق به فرزندآوری باشد مایه وهن به ساحت بخشی از بانوان جامعه بود.
حجاب به روایت شهید بهشتی
تازهترین این حاشیهها هم مربوط به بیلبوردهایی است که هنوز در سطح شهر به چشم میآید. بیبوردهایی که به پیوست تصاوری از شهید بهشتی با انتشار نقلقولهای او در رابطه با مساله حجاب پرداخته است. موضوعی که حتی واکنش فرزند این شهید بزرگوار را هم به دنبال داشته است. البته که علیرضا بهشتی معتقد است برخی از گفتههای منتسب شده به پدرش از او نیست! او میگوید « در خیابان ها این نوشته ها در بیلبوردها با مضامین حجاب را دیده ام. برخی از نوشتهها به شهید بهشتی بدون استناد منتسب شده است، اما برخی هم جمله ایشان بوده و درست است این جملات به ارزش و نقش و کارکرد حجاب برای یک زن اشاره دارد. ولی هیچ گونه استدلالی برای حجاب اجباری در سخنان شهید بهشتی مشاهده نمی شود. بلکه اعمال آن به هیچ وجه با اندیشه های شهید بهشتی سازگار نیست و ما نصّ صریحی هم از ایشان در این مورد نداریم.»
نگارخانهای که بسیار بزرگ بود
در این میان گزینههای موفق هم کم نبوده است. بیلبوردهایی که اتفاقا مورد توجه بسیاری از شهروندان قرار گرفته است. طی سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵، بیلبوردها و تابلوهای تبلیغاتی تهران میزبان تصاویر مشهورترین آثار هنرهای تجسمیِ جهانی بودند و ظاهرا تهران، با انتشار این تصاویر روی حدود ۲ هزار بیلبورد شهری، از این منظر یک رکورد جهانی هم به ثبت رسانده است.
انتشار تصاویری از تابلوهای نقاشی هنرمندان مشهوری همچون «پابلو پیکاسو»، «کلود مونه» و «داوود امدادیان»، در طرحی بهعنوان «نگارخانهای به وسعت یک شهر» برای نخستینبار چشم تهرانیها را به جای تابلوی تبلیغات پودر ماشین لباسشویی و جوایز بانکی، به مهمترین آثار هنرمندان از سراسر جهان باز کرد.
این طرح بازتاب مثبتی میان شهروندان داشت و منتقدان هنری هم معتقد بودند این اقدام میتواند ذوق زیباییشناختی شهروندان را تقویت کند. با این همه، به غیر از همان دو سال، سازمان زیباسازی شهرداری تهران دیگر این طرح را تکرار نکرد.
2 هزار بیلبورد در تهران
آماری رسمی درباره بیلبوردها وجود ندارد، اما گفته میشود که تهران، حدود ۲ هزار بیلبورد و تابلوی تبلیغاتی در حاشیه بزرگراهها، معابر شهری و روی پلهای عابرپیاده دارد. درحالیکه تبلیغات محیطی در مناسبتهای مذهبی و ملی هم روی پارچهنوشتههای شهری صورت میگیرند، مهمترین محتوای بیلبوردهای تبلیغاتی در تهران اما کالاها و خدمات تجاری هستند. با این همه، در سالهای اخیر، بیلبوردهای تهران، محتوای متفاوتی از جمله محتوای فرهنگی - سیاسی هم بهخود دیدهاند.
دیدگاه تان را بنویسید