بررسی فردا؛ لزوم ضرورت مبارزه با فساد در گفتگو با کارشناسان
فسادستیزی حالمان را خوب میکند؟
«مبارزه با فساد» ترجیع بند شعارهای بسیاری از سیاستمداران بوده است، کلیدواژهای آشنا که به واسطه تکرار آن گاه حتی از میزان اهمیتش کاسته شده است. در طول حداقل دو دهه گذشته اما مبارزه با فساد نتوانسته است آنطور که باید و شاید به اقناع افکار عمومی در این زمینه بینجامد. به این معنا که حالا شایعه باورپذیری یک فساد گسترده در سطح مدیران بسیار محتملتر است تا باور نداشتن به آن! مصداق تازه این موضوع را میتوان در ماجرای استیضاح وزیر صمت و شایعات پیرامون آن به چشم دید. موضوع ضرورت مبارزه با فساد از جمله کلیدواژههای پرتکرار مقام معظم رهبری در همه این سالها هم بوده است، ایشان در دیدارشان با کارگران دوباره به این موضوع اشاره کردند و از ضرورت مبارزه با «اژدهای هفت سر فساد» گفتند. ارجاع گفتههای مقام معظم رهبری به 8 فرمان فسادستیزی است که در اردیبهشت سال 80 عنوان شده بود. مانیفستی که حالا سوال است چرا نزدیک به دو دهه است که معطل مانده؟ فارغ از این موضوع باید به محاسن مبارزه آشکار با فساد هم پرداخت. اینکه اساسا آشکاری این مبارزه میتواند به بهتر شدن حال مردم منجر شود.
یکی از سرفصلهای مهم مانیفست جمهوری اسلامی در مبارزه با فساد که به بعدها به فرمان هشت مادهای فسادستیزی مشهور شد «مردد نشدن مسئولان مبارزه با فساد بر اثر مخالفتهاست». آنطور که مقام معظم رهبری هم فرمودند «به مسئولان خیرخواه در قوای سهگانه بیاموزید که تسامح در مبارزه با فساد، بهنوعی همدستی با فاسدان و مفسدان است. » این موضوع در گفتههای اخیر ایشان هم به نوعی تکرار شد. شاید اجرای همین سرفصل هم میتواند در پیشگیری از تداوم فساد کمک بالایی کند. به همین علت پای گفتههای برخی از کارشناسان رسانه و البته جامعهشناسان نشستیم و از آنها پرسیدیم اساسا اراده حاکمیت در مبارزه با فساد چقدر میتواند به امیدواری جامعه ایرانی کمک کند.
بازآفرینی امید در جامعه
محمدمهدی فرقانی/ کارشناس رسانه
بازتاب رسانهای دادگاههای مفاسد اقتصادی به صورت گسترده در رسانهها مخصوصا رسانههای دیداری و شنیداری بدون شک میتواند موثر باشد. البته یک تفسیر میگوید بازتاب این حجم از فساد اقتصادی برای جامعه مضر است و تبعات منفی دارد، ولی تفسیر دیگری نیز وجود دارد که رسانهای شدن مفاسد را باعث آگاه شدن مردم و حتی بازآفرینی امید در جامعه میداند. بدیهی است اگر رسانهها حجم قابل ملاحظهای از مفاسد را بازتاب میدهند مقصر ماجرا نیستند، چون آنها فقط به رسالت اطلاعرسانی و شفافسازی خویش عمل میکنند؛ پس اگر اخبار دادگاههای مبارزه با مفاسد اقتصادی فراوان است به سبب فراوانی این نوع از جرایم در جامعه است نه به علت نوع عملکرد رسانهها. با این حال میتوان پذیرفت که انعکاس بیش از حد این وقایع ممکن است به بیحسی و بیتفاوتی مردم نسبت به مفاسد منجر شود، اما اگر از ترس این پیامد به کل دست از اطلاعرسانی برداریم، آن وقت مبارزه با مفاسد برای مردم باورپذیر نمیشود؛ بنابراین اعتقاد قوی دارم آنچه در دادگاههای مبارزه با مفاسد میگذرد باید بازتاب رسانهای داشته باشد؛ چون اولا میتواند جنبه بازدارندگی داشته باشد و برخی مجرمان و سوءاستفاده کنندگان از ترس آبرو هم که شده در رفتارهایشان احتیاط کنند و ثانیا مردم در کمال صداقت و شفافیت در جریان قضایا، جزئیات تخلفات و فرآیند رسیدگی به پروندهها قرار گیرند.
فسادستیزی، حال مردم را خوب میکند
مجید صفارینیا / روانشناس
مفهومی وجود دارد به نام «ادراک فساد» که شاخصهای موجود نشان میدهد میزان این ادراک فساد در جامعه ایرانی بسیار بالاست. این مقدار بر اساس پیمایشی که در اوایل سال ۹۷ صورت گرفت بالای ۷۵ درصد است، به این مفهوم که ۷۵درصد مردم و جامعه آماری که در این پایش حضور داشتند معتقدند که در ادارات ایران فساد وجود دارد. این ادراک فساد اداری خودش از متغیرهایی است که به «سلامت اجتماعی» مرتبط میشود، مفهومی که دنیا حدود دو دهه است روی آن کار میکند. هر چه کشورها رفاه و سلامت بیشتر، اشتغال و اقتصاد پویاتری داشته باشند استانداردهای سلامت اجتماعی آن جامعه بالاتر است. به این مفهوم که ما از یکسو اگر مبارزه جدی با فساد بهویژه در ادارات داشته باشیم و سطح فساد را پایینتر بیاوریم طبیعتا ادراک مردم هم از فساد پایینتر میآید. هر چه ادراک مردم از فساد اداری پایینتر بیاید به همان نسبت استانداردهای سلامت اجتماعی بالاتر میرود. همین است که مبارزه با فساد میتواند وضعیت سلامت اجتماعی مردم ایران را بهبود بخشد و ایران را از نظر شاخصهای جهانی در رتبه بهتری بنشاند.
بیش از ۲۵ شاخص برای سلامت اجتماعی در دنیا وجود دارد که فساد در اغلب این قالبها مورد ارزیابی قرار میگیرد. بنابراین ما از آن کشورهایی هستیم که در این معیارها وضعیت خوبی نداریم مثل محیطزیست که یکی دیگر از این ۲۵ معیار است. فساد یکی از مولفههایی است که در اغلب این معیارها دیده میشود. همین است که هر قدر سختتر با موضوع فساد مبارزه کنیم میتوانیم سطح ادراک فساد مردم جامعه را کاهش دهیم و طبیعتا حال مردم آن جامعه را بهتر کنیم.
باید که با پایش و نظارت منطبق بر قانون بتوانیم بدون در نظر گرفتن جایگاه بسیاری از افراد با فساد موجود اداری مبارزه کنیم تا احساس مردم در آن جامعه احساس بهتری باشد. همین حال خوب میتواند به افزایش اعتماد اجتماعی شما همبستگی اجتماعی بینجامد.
اینکه فکر کنیم مردم به واسطه افزایش مبارزه با فساد به این نتیجه میرسند که چقدر حجم فساد در جامعه بالاست تصور اشتباهی است، چرا که این مبارزه منجر به این درک نشده است. جامعه ایرانی جامعه باهوشی است. پیمایشی که ما صورت دادیم نشان داده است که آنها نیازی به آغاز گسترده مبارزه با فساد نداشتند تا متوجه رسوخ این فساد در جامعه شده باشند. حتی عنوان شدن مبارزه با فساد در رسانهها میتواند تاثیر مثبتی روی حال عمومی مردم جامعه داشته باشد. هر چقدر ادراک فساد از سوی مردم با افسردگی و کرختی اجتماعی همراه باشد ادراک عدالت میتواند به نشاط و امیدواری و افزایش سرمایه اجتماعی منجر شود.
مبارزه با فساد استراتژی میخواهد
غفور شیخی / جامعهشناس
فساد خطرناک است چرا که توام است با کسب قدرت. به همین دلیل است که خوشباورانه است فکر کنیم مبارزه با فساد ساده است. سادهانگارانه است فکر کنیم با اعدام یک سلطان توانستیم سر فساد را قطع کنیم. این اتفاقا بدترین نوع مبارزه با فساد است. این مبارزه با توجه به نشانههای تاثیرگذاریاش در جامعه ایران تاکنون نمایشی، در سطح خرد و هزینهبر بوده است. مبارزه با انواع فساد در این سالها با توجه به معیارهایی که به آن اشاره شد، تاثیری نداشته است.
برای مبارزه با فساد به صورت منطقی، درازمدت و اصولی باید از همین ساختار آغاز کنیم. شاید برخی معتقد باشند مبارزه با فساد حتی به صورت نمایشی هم میتواند تاثیرات مثبتی روی جامعه داشته باشد در صورتی که نهتنها اینگونه نیست بلکه مشروعیت قبلی را هم میان افکار عمومی از بین میبرد. بهواسطه عملکردها در این چند سال، مبارزه با فساد برای افکار عمومی به معنی حذف سیاسی رقبا بوده است نه ریشهکن کردن ساختار فسادزا. ما هنوز شیوه و استراتژی درستی برای مبارزه با فساد نداریم، مقام معظم رهبری فرمودند فساد در جامعه مثل یک اژدهای چند سر است و باید با آن مبارزه کرد.
این یک استراتژی کلی است و حالا باید نهادها آن را عملیاتی کنند. نباید به شکلی عمل شود که یک سر اژدها را قطع کنیم و به جای آن چند سر رشد کند! ضمن اینکه برای مبارزه با فساد آن از ظرفیت رسانهها استفاده کنیم. قدرت رسانههای قالب است که القا میکند فساد فقط در ایران است در حالی که در قلب دیگر کشورها نیز فاسد وجود دارد.
بخشی از مبارزه با فساد هم بهعهده خود مردم است، این وظیفه به تنهایی از عهده نهادهای حاکمیتی برنمیآید. ما هر چقدر بتوانیم موضوع فساد را کالبدشکافی کنیم، میتوانیم سلامت اجتماعی را تقویت کنیم؛ به این مفهوم که نشاط جامعه و اعتماد عمومی افزایش پیدا میکند و مردم به هویت اجتماعی خودشان افتخار میکنند. اینها تاثیرات کلی مبارزه با فساد در توده جامعه است.
فسادستیزی نشاط آور است
غلامرضا قاسمیکبریا/ رفتار شناس
پر واضح و بدیهی است که مبارزه با فساد در سلامت رفتاری جامعه میتواند تاثیر شگفتی داشته باشد. یکی از بحثهای خدمات رفتاری موضوع اعتماد است. به این مفهوم که شما وقتی اعتماد ندارید یعنی امنیت ندارید. نبود امنیت هم منجر به نبود آرامش در زندگی افراد جامعه میشود. این دومینوی واضح و آشکاری است. تصور کنید در جامعهای زیست میکنید که اعتماد، امنیت و آرامش ندارید. چطور میتوانید سلامت روان داشته باشید؟ اینها همه منشأ آشفتگی اجتماعی است و موضوع خیلی مهمی در یک جامعه محسوب میشود. مبارزه با فساد رخنه کرده در جامعه میتواند به افزایش اعتماد جامعه بینجامد و آن دومینو به صورت معکوس ترمیم شود، یعنی وقتی افزایش اعتماد را در جامعه مشاهده کنید این اعتماد منجر به امنیت و آرامش میشود و سلامت روان را به مردم جامعه بر میگرداند. این که تصور کنیم افزایش مبارزه با فساد نهادی مثل قوه قضاییه منجر به این میشود که مردم آن جامعه به ازدیاد فساد در جامعه پی میبرند، برمیگردد به نوع مبارزه با فساد. این مبارزه اگر درست و اصولی باشد هر چقدر هم که زیاد باشد به افزایش امید مردم آن جامعه منجر میشود. ولی اگر این مبارزه با فساد دوباره در حد و اندازه وعده و حرف بماند بدون شک به بیاعتمادی بیشتر جامعه به حاکمیت و خود زندگی میانجامد.
رفتار حاکمیت در مبارزه با فساد در طول پروسه برخورد با فساد هم میتواند تاثیرات مثبتی داشته باشد، به این مفهوم که به مردم آن جامعه حس امنیت را القا میکند، منظور از حس امنیت هم نه به معنی دروغینش است. به این مفهوم است که اگر این اراده را مردم یک جامعه احساس کنند ناخودآگاه حس امنیت دارند. نکته دیگر در این میان ظهور رسانههای نوین در زندگی اجتماعی مردم است. دیگر انحصار رسانهای مثل سابق وجود ندارد، انعکاس مبارزه با فساد حتی به شکل رسانهای شدهاش در مقیاس و اندازه کوچک تاثیرات بزرگی دارد. اینکه از رسانهها بخواهیم به واسطه افزایش فساد زیاد از آن حرف نزنند واکنش اشتباهی است که با روح رسالت خود رسانهها هم سازگاری ندارد، ضمن اینکه با این واکنشها ما از قابلیت رسانه برای تزریق اعتماد عمومی استفاده نکردیم.
اعتماد جامعه اراده حاکمیت
مازیار طلایی/ جامعهشناس
در هر جامعهای هر چند سالم باید ابزارهای نظارتی همچون رسانههای آزاد وجود داشته باشد. یکی از معیارهای مهم تفاوت جوامع هم در همین نکته است. جوامعی با ساختاری شفاف که سوء استفاده در آن به شکلی صریح رصد میشود و جوامع دیگری با ساختاری معیوب که بر اساس رانت و فساد اداره میشود. جامعهای که ساختار فاسدی دارد هر قدر هم با افراد فاسد مبارزه شود فایدهای ندارد و تاثیری در عموم مردم ایجاد نمیکند. باید بستری وجود داشته باشد که مردم آن را قبول داشته باشند، به نوع مبارزه ساختاری با فساد اعتقاد داشته باشند تا بتواند تاثیراتی در این وضعیت ایجاد کند وگرنه برخورد و مبارزه با افراد فاسد نمیتواند به ایجاد و افزایش سرمایه اجتماعی منجر شود. جامعه باید اراده حاکمیت در مبارزه با فساد را درک کند، وقتی هم میزان سرمایه اجتماعی به عنوان متغیر مهمی در اعتماد مردم به حاکمیت این اراده را درک نکند یعنی مبارزه با فساد تاثیری در سلامت رفتاری مردم آن جامعه نخواهد داشت. فارغ از تاثیرات اقتصادی در فسادهای علنی شده مالی این غول فساد از نظر اخلاقی هم دارد جامعه را از بین میبرد، چرا که بحث اعتماد صرفا رابطه یکسویه اعتماد مردم به حاکمیت نیست، این فسادها اعتماد مردم به یکدیگر را هم نشانه رفته است. وقتی میتوان تاثیرات این مبارزه را در میانه مردم دید که این نوع مبارزه در زندگی شخصی افراد جامعه خودش را نشان بدهد، آن زمان است که میشود تا حدی امیدوار بود که این شیوه توانسته به سلامت رفتاری جامعه کمک کند.
دیدگاه تان را بنویسید