دختر غریبه در آغوش نوید محمدزاده حاشیه ساز شد| سیل انتقاد سمت نوید محمدزاده+ عکس
. نوید محمدزاده با لباس و پوشش های عجیب و غریبش توجه بسیاری از هوادارانش را جلب کرده است.
نوید محمدزاده بازیگر جذاب ایرانی است که در اکران فیلم آتابای ساخته نیکی کریمی حضور داشت و از قضا یکی از هواداران دخترش را هم بغل کرد. نوید محمدزاده بازیگر توانا و یه جورایی سوپراستار سینما است. نوید محمدزاده با فرشته حسینی ازدواج کرده است. نوید محمدزاده در چند فیلم سینمایی و سریال نقش آفرینی کرده است. نوید محمدزاده با لباس و پوشش های عجیب و غریبش توجه بسیاری از هوادارانش را جلب کرده است. نوید محمدزاده در اکران یکی از فیلم هایش دختر هواداری را بغل کرد.
نوید محمدزاده در اینستاگرام فعالیت به نسبت بالایی دارد و نزدیک به 8 میلیون کاربر نیز دنبال کننده او هستند. نوید خان یک هنرمند دهه شصتی می باشد که با کلی معروفیت و البته محبوبیت در آخر با فرشته حسینی دختر افغانستانی اما با استعداد در عرصه بازیگری ازدواج کرد. این زوج شاید بتوان گفت از خاص ترین زوج های سینمایی هستند که مشخص است همدیگر را به خوبی درک می کنند!
نوید محمدزاده بازیگر جذاب ایرانی است که در اکران فیلم آتابای ساخته نیکی کریمی حضور داشت و در اتفاق شوک آوری یکی از هواداران دخترش را نیز بغل کرد و در آخر با او عکس گرفت.
ازدواج نوید محمدزاده و فرشته حسینی
این زوج از خاص ترین موارد سینما بودند که اول با ست های ریزی که با هم می زدند همه را به شک انداختند بعد هم که همه چیز علنی شد با عشق و عاشقی هایشان در فضای مجازی خود را نشان دادند. تا به حال یکی دو مورد تصویر ناجور هم از لحظات خود پست کردند که کمی منشوری بود و تا به حال از زوج های بازیگر دیده نشده بود.
از این ها که بگذریم نوید خان در پیج اینستاگرامی خود فعال است و نزدیک به 9 میلیون هم فالوور دارد که دوست دارش هستند. وی به تازگی تصویری از خود منتشر کرد که باز هم با تیپی خاص است، البته از نگاه خودش! او در این عکس از شلوارک راه راه آبی با کتونی نایک و دورس طوسی رنگ استفاده کرده که هیچ کدام ربطی به هم ندارند و البته سیگار که ظاهرا در خفن نشان دادن آقایان تاثیر گذار است!
این زوج باحال از وقتی که ازدواج کردن دیگر کمتر لباس هایشان را سِت می کنند و ظاهرا این کار هاشون تنها برای دوران نامزد بازی بوده و تصاویر کمی هم در کنار هم منتشر کرده اند.
5 است و اصالتا کُرد ایلام. بازیگری را از کارهای دانشجویی آغاز کرده و حالا چند سالی است که به فضای حرفه ای وارد شده است. طراوت و انعطافش در نقش هایی که تاکنون بازی کرده است نوید معرفی یک بازیگر باهوش و سبک دار را در آینده تئاتر می دهد.
نوید محمدزاده و خلاصه زندگی نامه اش
نام : نوید محمدزاده
تاریخ تولد : 17 مرداد 1365 تهران
محل زندگی : تهران
حرفه : بازیگر سینما و تئاتر
تحصیلات : فوقدیپلم عمران
سالهای فعالیت : 1382
همسر : فرشته حسینی
نوید محمدزاده و زندگی شخصیش
نوید محمدزاده در 17 فروردین 1365 در تهران متولد گردید، وی اصالتا کرد می باشد نوید محمدزاده همراه با خانواده تا دوسالگی در تهران سکونت داشتند و سپس بعد از آن به ایلام رفتند و تا پایان دوره راهنمایی در ایلام زندگی می کرد.
نوید محمدزاده بخاطر علاقه به بازیگری از سال 82 در مؤسسه ای در کرج دوره بازیگری را آغاز نمود و در این موسسه زیر نظر هنرمندانی همچون محمد یعقوبی، مهتاب نصیرپور، علی سلیمانی و امیر قنبری آموزش دید. وی تا سال 86 فعالیت حرفهای نداشت اما در سال 86 در فیلم «در میان ابرها» به کارگردانی روحالله حجازی در نقش مکمل مرد بازی کرد. وی در همان سالها در جشنواره استانی تئاتر تهران جوایزی را دریافت کرد و پس از آن نیز در جشنواره یازدهم تئاتر دانشگاهی جایزه بازیگری دوم مرد را دریافت کرده است.
نوید محمدزاده در سال 87 با بازی در نمایش «ماه در آب» به تئاتر حرفهای راه پیدا کرد و برای بازی در این نمایش جایزه بازیگری مرد را در جشنواره استانی تهران دریافت کرد. پس از آن در فیلم «آندو» به کارگردانی بهروز قبادی بازی کرد که این نمایش مجوز اکران نگرفت.
نوید محمدزاده سپس فعالیتش را با بازی در نمایشهای «فاصله تاریک ستارهها» (ایثار ابومحبوب)، «یک دقیقه سکوت» (آیدا کیخانی)، «دهانی پر از پرنده» (فارس باقری)، «آخرین نامه» (مهرداد کوروشنیا)، «بالاخره این زندگی مال کیه» (اشکان خیلنژاد)، «زمستان 66» (محمد یعقوبی)، «ورود آقایان ممنوع»(کتایون فیض مرندی)، «نورگیر» (اشکان خیلنژاد)، «ویران» (یوسف باپیری)، «عشق و عالیجناب» (حسین پاکدل)، «روایت ناتمام یک فصل معلق» (هومن سیدی)، «ایستادهها سر سوراخ سوپخوری» (علی ثقفی) و «پچپچههای پشت خط نبرد» (اشکان خیلنژاد) ادامه داد. بازی او در این نمایش بسیار مورد توجه قرار گرفته بود.
نوید محمدزاده با بازی در فیلم ناهید به کارگردانی آیدا کیخانی شناخته شد، در فیلم عصبانی نیستم بیشتر شناخته شد و با بازی در فیلمهای "لانتوری"،" ابدویک روز" و "خشم و هیاهو" به اوج شهرت رسید.
وضعیت تاهل نوید محمدزاده:
در سال 99 شایعاتی مبنی بر رابطه نوید محمدزاده و فرشته حسینی به گوش می رسید ولی هیچ کدام از بازیگران این را تایید و یا تکذیب نکردند سپس در فروردین 1400 فرشته حسینی در پستی عاشقانه تولد نوید محمدزاده را تبریک گفت و نوید نیز وی را جان خود نامید و سرانجام در تیر 1400 به طور رسمی ازدواج خود را اطلاع رسانی و تایید کردند.
فرشته حسینی بازیگر ایرانی افغانتبار سینما و تئاتر می باشد.
جوایز نوید محمدزاده
• دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در "فیلم ابد و یک روز" در سی و چهارمین جشنوارهٔ فیلم فجر و دریافت تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در شانزدهمین جشن دنیای تصویر
• جایزهٔ بهترین بازیگر مرد در فیلم ناهید جشنوارهٔ بینالمللی براتیسلاوا ۲۰۱۵
• بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم "بدون تاریخ بدون امضاء" سی و پنجمین جشنوارهٔ فیلم فجر سیمرغ بلورین ، دریافت جایزهٔ بهترین بازیگر مرد بخش افقهای جشنوارهٔ ونیز و در بیستمین دورهٔ جشن بزرگ سینمای ایران، دیپلم افتخار و تندیس زرین «بهترین بازیگر نقش مکمل مرد»
• برندهٔ تندیس بهترین بازیگر اول نقش مرد برای فیلم «سرخپوست» در بیست و یکمین جشن سینمای ایران
گفتگو با نوید محمد زاده
دوست داریم بدانیم که از کجا کار تئاتر را شروع کردی؟
نوید محمدزاده: سال 82 که دیپلمم را گرفتم به آموزشگاهی در کرج رفتم و آنجا یک دوره یکساله پیش اساتیدی مثل آقای محمد یعقوبی، خانم مهتاب نصیرپور، نوید فرح مرزی و... آموزش دیدم. تا چند سال هم در اجراهای خصوصی بازی می کردم . آن موقع، از اجرای نمایشنامه خوانی برای دو تا تماشاچی که از رفقایم بودند کاری داشتم، تا برسد به حالا که در کار آقای یعقوبی با این همه تماشاچی بازی کردم. و البته خودم هم این سیر را دوست دارم که پله پله آدم پیش برود تا اینکه از همان اول بیفتد دنبال اینکه زودتر چهره بشود.
شروع حرفه ایت از چه کاری بود؟
نوید محمدزاده: شروع حرفه ای ام در فیلم «در میان ابرها» کار روح الله حجازی بود و بعد اواخر سال 88 هم یک فیلم سینمایی با آقای بهروز قبادی، برادر بهمن قبادی کار کردیم که در آن کار نقش اول را بازی می کردم. فیلم خوبی هم بود اما متاسفانه مجوز نگرفت.
شروع حرفه ای ات از کی بود؟
نوید محمدزاده: اولین اجرای عمومی نمایش «پسران آفتاب» بود که در کرج اجرا کردیم و برای آن کار سال 87 جایزۀ دوم بازیگری بخش بین الملل جشنواره دانشجویی را گرفتم. سال 88 «ماه در مرداب» محمد کوروش نیا را در تالار محراب داشتم. و می توانم بگویم شروع جدی ام سال 89 بود با «فاصلۀ تاریک ستاره ها» ایثار ابومحبوب و بعد «یک دقیقه سکوت» کار آیدا کیخایی، «دهانی پر از پرنده» فارس باقری بعد هم «آخرین نامه» مهرداد کوروش نیا که در فجر هم به خاطرش کاندیدای بازیگری شدم.«بالاخره این زندگی مال کیه؟» دوست عزیزم اشکان خیل نژاد را در تالار مولوی اجرا کردیم که برای آن نقش، جایزه بازیگری جشنواره دانشجویی را بردم. و بعد هم که کار «زمستان66» محمد یعقوبی و «ورود آقایان ممنوع!» خانم کتایون فیض مرندی را در تئاتر شهر داشتم.«آخرین نامه» را هم در جشنواره «اسپولِتو» ایتالیا یک اجرا بردیم.
تو در نقش هایت چقدر به بداهه پردازی اهمیت می دهی؟
نوید محمدزاده: به نظر من بداهه چیزی است که باید در تمرین ها بوجود بیاید. ناخودآگاهِ تو در تمرین ها چیزی می گوید و کارگردان به تو می گوید این را نگه دار. و این بداهه تو بوده که به اجرا اضافه شده است. در موقع اجرا هم گاهی اتفاق هایی پیش می آید که غیر از بداهه های دیالوگی تو بداهه رفتاری داری.
و به نظر من در بداهه اصولا رفتار بر جریان کلام اولویت دارد که این می تواند به اجرای تو طراوت و تازگی بدهد. ولی من از آن بازیگرهایی هستم که همه جزئیات بازی را در ذهنم دارم یعنی در لحظه از قبل می دانم به کجا نگاه کنم، با چه ریتمی راه بروم. اینها چیدمانی است که برای هر نقشی انجام می دهم ولی معتقدم که همه این چیدمان ها باید به طوری باشد که تماشاچی فکر کند همه این ها بداهه است یعنی در عین چیدمان باید بداهه نشان داده شود و مخاطب نباید هرگز این را بفهمد.
مثلا به نظر من علیرضا نادری «کوکوی کبوتران حرم» ش بی نظیر است و من آن کار را سه بار دیده ام. یا محمد یعقوبی نابغه است چون کارگردانی اش را نمی چیند روی تصاویرِ عجیب غریب. بلکه روی انسان ها می چیند. تماشاچی در نهایت ،دوست دارد آدم ها را ببیند. اینجا اهمیت بحثی که گفتی مشخص می شود. در چنین کارهایی است که مخاطب می تواند حس تازگی را از بازیگر کسب کند.البته در این راستا بازیگر نباید از کارگردان جلو بیفتد که تماشاچی به جای اینکه مطلب مد نظر درام را بفهمد بگوید چه بازی ای دارد! چه انرژی ای روی صحنه می گذارد!
موافقم. و من در بازی های تو این را دیده ام که واقعا اندازه نقشی که داری بازی می کنی.
نوید محمدزاده: بله مثلا در دهانی پر از پرنده من اصلا کار خاصی انجام نداده ام. چون نقش به شدت معمولی است. نمی گویم بازیگر با هوشی هستم اما هر بازیگری باید هوش این را داشته باشد که نقش ساده را ساده برگزار کند و برای نقش ویژه طراحی ویژه ای داشته باشد. در کاری مثل «بالاخره این زندگی مال کیه» یک ساعت و نیم روی صحنه حضور دارم و نگاه مخاطب را روی خودم حس می کنم. آنجا دیگر به هیچ عنوان حق خطا کردن ندارم.
در میان کارگردان های مختلفی که با آن ها کار کردی کسی بوده است که احساس طراوت و لذت بیشتری در کار او کرده باشی؟
نوید محمدزاده: یک بازیگر باید با آدم های مختلف کار کند و تجربه های مختلفی پیدا کند. بازیگرانی هستند که تنها با یک گروه یا نهایتا با گروه دیگری که دوست همان گروه است کار می کنند. و من در همه کارگردانانی که با آن ها کار کرده ام ویژگی های خاصی را دیده ام. مثلا مهرداد کوروش نیا کسی بود که یک ماه و نیم، هفت شب تا یک بامداد می رفتیم در خانه اش تمرین می کردیم. این تیپ کار، کار خانوادگی است. به خاطر همین هم تماشاچی معمولا ارتباط خوبی با کارهایش بر قرار می کند.
چون ما دائما با هم هستیم مثل یک خانواده. خانم کیخایی هم که کار «یک دقیقه سکوت» را با ایشان کار کردیم کارگردان فوق العاده ایست که بسیار به جریان آقای یعقوبی نزدیک است همین طور اشکان خیل نژاد که شاگرد آقای یعقوبی بوده. یعنی همان شیوه ای که به بازیگر اعتماد می شود؛ بازیگر آزادی دارد و کارش توسط کارگردان روتوش می شود. محمد یعقوبی به قدری با هوش است که حتی می داند تو را در چه نقشی قرار دهد. حتی جایی که خودت هم ممکن است فکرش را نکنی. فارس باقری هم کارگردانی است که شیوه خودش را دارد. باید یک بازی مینی مال را انجام بدهی و آن هم تجربه جالبی بود.
علاقه داری تئاتر های نوع دیگری را هم را تجربه کنی؟ یعنی سبک های جدید یا چیزی که تا به حال انجام نداده ای؟
نوید محمدزاده: طبیعتا. من دوست دارم تجربه جدید داشته باشم. اما مخالف این هستم که می گویند بازیگر همه کاری را باید انجام بدهد. ببین مثلا من در پرفرمنسی که گفتی بازی کردم برای تخلیه خودم. یعنی دنبال چیزی برای خودم بودم. ولی لازم نیست که تو، هرکاری را انجام بدهی برای اینکه بگویی «ببینید من چه بازیگری هستم! من رئال را بازی می کنم. کلاسیک را هم بازی می کنم.» نه من می گویم بازیگر باید خودش را بشناسد. وقتی آل پاچینو در تاجر ونیزی یک بازی کلاسیک می کند، آن را پاچینویی بازی می کند.
خودش را به نقش تحمیل می کند. من تئاتری را دیشب دیدم که حس می کردم این بازی از بازیگر خواسته شده و به او تحمیل شده است. من دوست ندارم چنین کار هایی را انجام بدهم. به عنوان یک تماشاگر اگر از کارگردانی کاری را ببینم که با تماشای آن خسته بشوم دوست ندارم که در کار او بازی کنم. زیرا نباید در کاری بروم که می دانم تماشاگر را اذیت می کند. تا جایی که خودم را می شناسم می دانم آدمِ چه کار هایی نیستم و آن ها را قبول نمی کنم.
حتی اگر احساس کنی که می توانی خودت را به آن نقش تحمیل کنی؟
نوید محمدزاده: آ...(فکر می کند) مگر اینکه نقش را خیلی دوست داشته باشم. ولی نه. باز هم این کار را نمی کنم. چون بعضی وقت ها یک نقش را خیلی دوست داری اما در فرمی می روی که می بینی دیگر آنچیزی که می خواستی نیست و تو اذیت می شوی و انرژی ات گرفته می شود. اگر کارگردان قرار باشد مرتب بگوید تو این را بگو ، این جور راه برو، این شخصیت، این طور نگاه می کند و... من نمی توانم. شاید به خاطر کُرد بودنم است. اما اگر قرار باشد کارگردانی چنین چیزی را بخواهد پس چرا من را انتخاب کرده است؟ بدترین چیز ممکن این است که بازیگر را یک ابزار تلقی کنیم. به هیچ وجه بازیگر ابزار نیست.
شاید نتیجه کلی کار خوب بشود اما من اینجور کارها را از نظر بازیگری کار نمی دانم. عاشق این هستم که برای دکتر رفیعی بازی کنم. مثلا سیامک صفری را در «شکار روباه» ببینید؛ نقش آغا محمد خان قاجار را بازی می کند. یک بازی کلاسیکی که در آن بازیگر از خودش دور نشده؛ سیامک خودش است. ابزار نیست. روز آخرِ «یک دقیقه سکوت»، آقای یعقوبی به من گفت: نوید! اینجا خوب بودی ولی سر کار های دیگر که می روی بدان که هیچی نیستی و هیچ چیزی بلد نیستی و می روی که یاد بگیری. عاشق یادگرفتن هستم البته با شرایطی که گفتم.
چیزی در کار بازیگری هست که اذیتت کند؟
حرفه ما حرفه ای ست که در آن آدم، باید خوب بقیه را هم بخواهد. من اعتقاد دارم که این راهِ موفقیت یک بازیگر است. تا وقتی که کار خوب دیگران را تحسین نکنی، و نتوانی متواضعانه کار خوب آن ها را ببینی و برایشان خوشحال باشی، نه دیگران خوب تو را می گویند و نه به جایی خواهی رسید. مثلا صابر اَبر بازیگر فوق العاده ایست نمی گویم خالی از اشکال است اما بسیار با استعداد است. و اتفاقا هم سن هستیم. یا دیگران... باران کوثری ، ترانه علیدوستی ، پانته آ بهرام و خیلی های دیگر. من باید از وجود آن ها قلبا خوشحال بشوم تا بتوانم رشد کنم. بعضا نگاه هایی که نمی تواند خوبی دیگران را ببیند اذیتم می کند. من می گویم در هنر به اندازه یک سر سوزن باش ولی خودت باش! اینکه به هر قیمتی در هنر باشی خوب نیست.
راستی این علاقه به هنر و بازیگری اولین بار، کی و چه جوری در تو ایجاد شد؟
من فوتبال بازی می کردم. عاشق فوتبال بودم. حتی قرار شده بود بروم تیم نوجوانان سایپا. تا اینکه یک روز ـ فکر می کنم دوم دبیرستان بودم.ـ فیلم «سوته دلان» علی حاتمی را با بازی فوق العاده بهروز وثوقی و همان شب فیلم «قیصر» را دیدم.
روز بعد رفتم ویدئو کلوپ و فیلم «صورت زخمی» پاچینو را گرفتم. دیگر من دچار جنون شده بودم. مثل قیصر زندگی می کردم. آن موقع تمام سر و شکلم شده بود بهروز وثوقی. هنوز هم می گویم بازی وثوقی در فیلم «کندو» بهترین بازی تاریخ سینمای ایران است و حاضرم بر سر این حرفم بحث کنم. خلاصه گذشت و چند مدت بعد به خودم گفتم: «نوید! او بهروز وثوقی بود همه ایران می شناختندش و تو باید بشوی نوید محمد زاده» و حالا چند سال است که حتی فیلم هایش را هم دیگر نمی بینم، از ترس اینکه مبادا از او تاثیر بگیرم. این طوری علاقه مندِ بازیگری شدم. حالا هم نمی توانم بگویم بازیگر خوبی هستم. اما یک چیز را می توانم بگویم. اینکه بازیگری هستم که شبیه هیچ بازیگری نیست. شاید بازیگر بدی باشم ولی مدل خودم هستم. و به این ایمان دارم و می گویم وقتی خداوند آدم ها را در شکل های مختلف می آفریند پس ما باید رفتارهای مختلفی هم داشته باشیم. هر آدمی ویژگی های مختلف خودش را دارد و هیچ کسی شبیه به دیگری نیست. من هم از کسی تاثیر نگرفته ام. البته از خانواده ام تاثیر پذیرفته ام. ولی سعی ام بر این بوده که همواره خودم باشم.