روزنامه شرق: که قرمزها روز گذشته در شرایطی دهمین قهرمانیشان در لیگ برتر را جشن گرفتند که اضافهشدن یک ستاره به لوگویشان را بیش از هرکسی مدیون علی پرویناند. اسطورهای که سه بار در مقام سرمربی، پرسپولیس را به مقام قهرمانی رسانده است. در سه قهرمانی دیگر ستاره تیم داخل زمین بوده است. اینها تنها بخشی از ٢٠جامی است که علی پروین بهعنوان بازیکن، مربی یا بازیکن-مربی با پرسپولیس فتح کرده است. پروین در ٧٠سالگی به قول خودش دیگر کشش اینکه در کنار فوتبال باشد را ندارد اما همچنان نقش یک بزرگتر را ایفا میکند. اوست که باید برای حل اختلافات پادرمیانی کند. پروین در دهه هشتم زندگیاش ابراز امیدواری کرد پرسپولیس به دوران او برگردد، زمانی که بهراحتی قهرمانیاش را تکرار میکرد و دیگر برای بردن جام ٩ سال انتظار نکشند. پرسپولیس روز گذشته دهمین قهرمانیاش در لیگ ایران را جشن گرفت. شما با سه قهرمانی در لیگ پرافتخارترین سرمربی پرسپولیس هستید. دهمین قهرمانی پرسپولیس برای علی پروین چه طعمی داشت؟ اول باید بگم که من هم یک ورزشکار بودم مثل بقیه ورزشکارای مملکت. تنها فرقش این بود که مردم بهم محبت داشتند، چون با مردم زندگی کردم.
من دلم میخواد این قهرمانیها ادامه داشته باشه. دوباره اینجور نشه هشت، ٩ سال دنبال قهرمانی بدویم. شما استاد قهرمانیهای پشت سر هم بودید؛ اما اینبار پرسپولیس پس از ٩ سال قهرمان شد... از زمانی که بازی میکردم همه ش یا قهرمان بودم یا دوم. از دومی پایینتر نیومدم. چه کار میکردید که قهرمانیتان مستمر بود و از قهرمانی اشباع نمیشدید؟ سال ٦٦ که ما پنج سال پشت سر هم قهرمان شدیم، پولی در کار نبود. ما با صد هزار تومان پرسپولیس را قهرمان میکردیم. الان شرایط فرق میکند. الان پول اصل شده. پرسپولیس اگر منو نخواد میرم سپاهان، اون هم نخواد میرم یه جای دیگه. الان چون پول تو کار اومده و اسم حرفهای روش گذاشتن دیگه شما هیچ کاری نمیتونین بکنین. اروپا رو نگاه کنید یه دفعه یه بازیکنشون ٣٠٠ میلیارد پول میگیره. کسی هم نمیتونه حرف بزنه چون فوتبال حرفهایه. حتی والیبال هم داره اینجوری میشه. تو والیبال هم اون خوباشون قرارداد یکمیلیاردو نیمی میبندن. علی پروین اگر الان بازی میکرد، قرارداد چندمیلیاردی میبست؟ همون ماهی هزارتومنی که اون موقع از پرسپولیس میگرفتم بسمونه. هر مقطعی شرایط خودشو داره. زمان ما اونجوری
بود. الان ولی فوتبالیستها چلچلیشونه. هر کدومشون عاقل باشند پنج، شش سال میتونن پول در بیارن. یکی مثل مهدی طارمی اگه عاقل باشه ١٠ سال میتونه از پاهاش پول دربیاره. به شرطی که سالم زندگی کنه. به نظر میرسد یکی از عوامل قهرمانیهای پرشمار این بود که از نظر شخصیتی از موفقیت سیر نمیشدید و همیشه انگیزه داشتید. هرکسی یک ذاتی داره. یکی مثل من از باخت بدش میآد. من با این محمد پروین والیبال بازی میکنم، وقتی منو میبره از ناراحتی شب چهار ساعت خواب ندارم. دوست ندارم ببازم. آن موقع که بازی میکردم راجرز میگفت فقط توپ رو بدید به علی پروین. وقتی تیم حریف میریختن رومون، من توپو میگرفتم آروم میکردم. یک پاس میدادم تیم از فشار درمیومد. من اون موقع که بازی میکردم عصای دست مربی تو زمین بودم. از همون موقع باخت رو دوست نداشتم تا اینکه دهه ٦٠ مربی شدم. خدا هم خواست که موفق شوم. تیممون هم خیلی خوب بود. از گلر بگیر تا اون جلو. سلطانی، وحید قلیچ، پنجعلی، محرمی، انصاریفرد، سیدعلیخانی، ناصر محمدخانی، محمد مایلیکهن، محمد دادکان؛ اینها همه بیداد میکردند. ضیا عربشاهی حمید درخشان، فرشاد پیوس، مرتضی کرمانیمقدم. اصلا حریف
میموند کیو بگیره؟ محسن آشوری رو بگیرن، کرمانی رو چکار کنن؟ اصلا نمیدونستن کیو باید بگیرند. الان یک تیم بازی داره میان میگن آقا این ریاضتیه خوبه. (رضا ریاضتی از نزدیکان علی پروین است) یکی رو میچسبونید بغلش تموم میشه میره. ولی تیم ما کیو میخواستن بزارن برای کی؟ خدا حبیب خبیری (بازیکن سابق هما) رو بیامرزه. اونو گذاشته بودن منو بگیره. خب! من بچه باهوشی بودم. این تا میومد بچسبه به من. من میرفتم میچسبیدم به سهام میرفخرایی دفاع وسطشون. آقای محمد توانایی مربیشون از بیرون داد میزد: «وقتی میاد اونجا ولش کن» تا منو ول میکرد من میرفتم وسط زمین سر جام. مثلا چراغپور با بازی من آشنا بود. میگفت: «به من گفتن اگه دستشویی هم رفتی من باهات بیام». همون بازی رو ما هشت تا زدیم چهارتاش را هم من زدم. بازی با راهآهن بود. یادتونه؟ نه یادتون نیست. تیم برانکو بهتر است یا تیم دهه ٦٠ علی پروین؟ با هم بازی کنید کدام برنده میشود؟ این تیم داره میرسه به ما. ولی وقتی میخوان گل بزنن تن مردمو میلرزونن. میخوان یه گل بزنن هی کشش میدن. آیا علی پروین با این همه افتخار خودش را بهترین فوتبالیست تاریخ ایران میداند؟ خدا بیامرزه
همایون بهزادی رو. من اون موقع که به تیم پیکان رفتم بچه بودم. ته مینیبوس مینشستم. کوچولو بودم دیگه باید میرفتم ته مینشستم. کلانی، بهزادی و محراب بزرگای تیم بودند. کمی که گذشت با همایون خیلی قاطی شدم. دوستش داشتم. آن موقع که نمایشگاه سورتمه رو تو هفت تیر داشتیم. طبقه بالایش دفتر باشگاه بود. نشستیم با همایون بهزادی سر بهترین بازیکن ایران بحث کردیم. همایون بهزادی میگفت: «تو نفر اولی». من میگفتم: «نفر اول پرویز قلیچخانیه، نفر دوم خودتی، من نفر سومم. نه که بخوام تعارف کنما. همایون بهزادی به نظر من بهترین فوروارد ایران تو اون زمان بود. هم سرزن بود هم دوپا. این بحث شما برای چه زمانی بود؟ حدود ٢٥ سال پیش. در این ٢٥ سال کسی پیدا نشد بیاید در این ردهبندی؟ چرا فوتبالیستهای خوبی مثل دایی، علی کریمی، کریم باقری، مهدویکیا خوب بودن. حالا چون یک عدهشون الان کار فوتبال نمیکنن یک خرده اسمشون کمرنگتر شده. علی دایی الان داره کار مربیگری میکنه مطرح هم هست. ولی علی کریمی کار مربیگری دوست نداره. یک بار کلاس مربیگری رفته بود من تعجب کردم چرا کلاس رفته. یک عده دوست ندارن یک عده هم دوست دارند. شما قاعدتا دوست
داشتید چون خیلی زود مربی- بازیکن شدید؟ نه. من خودم وقتی سال ٥٨ مربیگری را شروع کردم، اصلا دوست نداشتم. از کار مربیگری خیلی بدم میآمد. میدونین چرا؟ چون من خودم نفر اول تیم بودم وقتی مربی ارنج رو میخوند، آنهایی که بازی نمیکردن رو میدیدم که همه ناراحتن و دارن غر میزنن، از این کار بدم میاومد. پس چرا مربی شدید؟ وقتی محراب (محراب شاهرخی) رو از مربیگری پرسپولیس کنارگذاشتن، من، محمد مایلی، پنجعلی و دادکان رفتیم دنبال عسگرزاده، اون هم یه شرایطی گفت که ما نتونستیم قبول کنیم. تو راه که داشتیم برمیگشتیم، محمد مایلی گفت: «علیآقا خودت بشو» گفتم: «من؟» همینجور که الان به شما دارم میگم، گفتم من نمیتونم بشم، اونا گفتن میتونی، خلاصه مربیگری رو گردن من انداختن. ما اومدیم هم بازی کردیم، هم مربی شدیم. سال ٦٨ هم مربی تیم ملی شدم. همزمان تیم ملی و پرسپولیس رو قهرمان آسیا کردیم. به نظر میرسد بزرگترین موفقیت دوران مربیگریتان را همین قهرمانی در بازیهای آسیایی پکن میدانید؟ بهترین خاطره من همون قهرمانی تیم ملی تو بازیهای آسیاییه، بعد از ١٦ سال ما قهرمان آسیا شدیم. و بدترین خاطره. بدترین خاطرهم قطره، مقدماتی
جام جهانی ٩٤، بعد اون باختها همه اومدن گفتن: «اینو خریدن، اونو خریدن». ولی دلیل باختمون اینها نبود. پس دلیل آن ناکامی بزرگ پس از قهرمانی در پکن چه بود؟ ببین ما تمرین تیم ملی رو تقسیم کرده بودیم. میگفتیم: «آقای کماسی اول ٢٠ دقیقه این بچهها دست شما، گرمشون کن». اون موقع دو ساعت، دوساعتو ربع تمرین میکردیم. بعد میگفتیم: «آقای ناصر ابراهیمی یک ساعت، یکساعتو ٢٠ دقیقه کار تاکتیکی کن. سانتر تمرین کن. تمرین شوت کن». ٢٠ دقیقه تا نیمساعت هم بدشون دست من، من چکار میکردم؟ من میدووندمشون. اگه یادتون باشه اون آخریا بچههای ما اضافهوزن داشتن. باسنهاشون گنده بود. هیچی! ما تا میاومدیم فشار بیاریم کمی اینها رو لاغر کنیم، آقای ابراهیمی میگفت بچهها دارن غر میزنن، بچهها میاومدن غر میزدن، نق میزدن: «علی آقا! تورو خدا نکن، نکن و نکن». ما رفتیم قطر. همه تیمها تو یک هتل غذا میخوردن. عراقیها اومدن، همه ترکهای. به حضرت عباس همونجا به ناصرخان گفتم: «ناصرخان ما ول معطلیم». یعنی شما عدم آمادگی بدنی را عامل آن باختهای تلخ میدانید؟ خدا پدرتو بیامرزه، مقصر هم من بودم. بازی اول را هم خیلی بد باختیم؛ سه -
صفر به کره جنوبی باختیم و در همان بازی اول تیم از هم پاشید... . توی بازی اول، کریم باقری رو گذاشته بودیم سمت چپ، همون اول بازی دوتا گل خوردیم، به منافی گفتیم گرم کنه بره جای باقری. هیچکدوم از این دستیارای ما حواسشون نبود به ما بگن علی آقا منافی داره گرم میکنه. بچه ٩٠ دقیقه گرم کرد. در کل اصلا خوب نبودیم. حالا کره شمالی و عراق را هم بردیم؛ ولی اصلا خوب نبودیم؛ ولی پکن تیم بودیم. شما که اینقدر از باخت بدتان میآید، در سال ٨٤ در آن سال آخر مربیگریتان که نتایج بدی میگرفتید، چه حالی داشتید؟ یک بازی با فجر رو بد باخیتم، اشکالی هم نداره. شما یکسری طرفدار دارید یکسری دشمن. البته من با همه خوبم، همه هم با من خوبن. من خیلی از رفیقام و نزدیکام استقلالین. مثل نوهتان. راستی چطور میشود آدم نوه علی پروین باشد و استقلالی بشود؟ والله نمیدونم چرا استقلالی دراومده. آقای پروین در کنار اینهمه افتخاراتی که شما در عرصه مربیگری کسب کردید، همیشه این بحث مطرح بوده که شما یک مربی سنتی بودید. این صحبت را قبول دارید؟ اتفاقا سؤال خوبی کردی؛ بذار یه نمونه شو بگم. همین اوتانداختن، ما علی علیزاده رو آوردیم اوت بلند
مینداخت. بعدش همه اومدن گفتن فلانه و بیساره. الان تمام تیمهای ایران و دنیا اوت بلند میندازن. اصلا خودش یه تاکتیکه. شما اگر بیای روی اوت بلند کار کنی، طرف بلند پرت کنه واسه نفر اول، اون بسابونه برای پشتسری و بعد پشتسری گل بزنه، این بده؟ همین پرسپولیس این فصل اینجوری گل زد؛ ولی اون موقع به ما میگفتن علی اصغری بازی میکنید. یه مثال دیگه؛ اونموقع من به ناصر محمدخانی میگفتم: «ناصر! هر طرفِ تیم مقابل که ضعیفه، تو برو اون طرف، از اون رد شو مثل آب خوردن. به نظر من یه فوروارد باید راحت از دفاعش رد شه، نشه فوتبالیست نیست. بعدش هم تیم دهه ٦٠ ما خداییش خوب بود. داور تا میاومد سوت بزنه، ما دو تا زده بودیم. یکی از مواردی که در دوران حضور شما در فوتبال بهویژه در زمان بازیتان به چشم میآمد این بود که بیحاشیه بودید. برخلاف بازیکنان فعلی به فکر مدل مو و این مسائل نبودید. چرا الان بیشتر بازیکنان بیشتر توجهشان به حواشی است؟ الانم بیحاشیهم. بازیکن باید جنبه داشته باشه، جنبه خیلی چیز مهمیه. اگه رفتی بالا، شدی فلانی، اول باید با مردم بجوشی، اول باید با مردم خوب باشی. من دارم تو اتوبان میرم، یهدفه یک آقا و
خانومی میگن علیآقا میشه عکس بگیریم. میزنم کنار عکس میگیرم؛ ولی خیلیا هستن شیشهشونو بالا میکشن. به نظر من این طارمی الان داره خوب زندگی میکنه؛ ولی یکی دیگه رو دیدم با یه وضع لباس ناجور. بهش گفتم آقا یه بازیکن ملیپوش نباید این وضع لباسپوشیدنش باشه. آیا در زمان مربیگریتان به مسائل اخلاقی و انضباطی بازیکنان هم توجه داشتید؟ بعضیها میگویند در این زمینه خیلی دقت نمیکردید... . حواسم بود، یه مثال براتون بزنم، ما به شهرهای مختلف سفر میکردیم؛ به مشهد، اهواز و...، از فرودگاه که بیرون میاومدیم، حداقل پونصدتا هوادار دورمون جمع میشدن. حداقل صدتاشون هم دختر بودن. این دخترها هوادار ما بودن میاومدن امضا بگیرن. یکی، دوتا از این بچههای ما میخواستن از مسئله سوءاستفاده کنن؛ اما من حواسم جمع بود، من همون موقع برخورد میکردم، بچهها رو جمع میکردم تذکر میدادم. میگفتم شما باید قدم هم برمیدارید الگو باشه. شما میگویید حواستان به بچهها بوده و تذکر هم میدادید؛ اما چند شاگرد اصلی شما در ادامه زندگیشان دچار لغزشهای بزرگی شدند... . من ٢٠٠، ٣٠٠ تا شاگرد دارم. وقتی اینا پیشم میان، کیف میکنم، بیشترشونم خوب و
موفقن. هرکدوم که موفق میشن، من کیف میکنم. همین الان مهدی تارتار داره تیمشو میاره لیگ برتر. بهش افتخار میکنم. یکسری مثل محمد دادکان و محمد مایلی، شاگردای خوب من بودن. ٢٠٠ تا شاگرد داشتم که بیشترشون خیلی موفق بودن و باعث افتخارن. ٥٠ سال است از حضور شما در سطح اول فوتبال ایران میگذرد. ٤٠ سال اول بازیکن و مربی بودید و حضوری فعال در فوتبال ایران داشتید. در ١٠ سال اخیر تقریبا بازنشسته شدهاید. برای کسی که ٤٠ سال نفر اول فوتبال ایران بود، بهحاشیهرفتن سخت نبود؟ یه موقع میشه که شما دیگه کشش این کارو نداری. من واقعا دیگه خسته شدم. بعد از ٥٠ سال دنبال توپ دویدن، خسته شدم. از ١٤، ١٥ سالگی که با توپ پلاستکی بازی میکردم، شروع کردم، تا اومدم مربی پرسپولیس و تیم ملی شدم. به جایی رسیدم که دیگه هیچجور کشش نداشتم. همین الان هم مییان به من پیشنهاد میدن بهعنوان هیئتمدیره یا پست دیگه مشغول بشم. آقای تاج هم به ما محبت داره؛ ولی من خودم خسته شدم. دیگه از من این کارها برنمیاد. سن من جوریه که دیگه این کارا رو نمیطلبه. در واقع شرایط سنیتان طوری بود که ترجیح دادید کنار بروید؟ همه همینن. شما نگاه کنید همه
فوتبالیستها میان مصاحبه میکن میگن: «ورزشکاران دوبار میمیرن، یک بار مردن طبیعیه، یکبار هم وقتی ورزش رو کنار میذارن؛ ولی من اینجوری نبودم». یعنی برای شما دلکندن از ورزش و مطرحبودن سخت نبود؟ نه اصلا. البته شاید به این دلیل بازنشستگی برای علی پروین سخت نبود که شما را در اوج دوران کاریتان یکباره پنج سال بازنشسته کردند؟ اون دیگه بماند. و سؤال آخر؛ نظرتان درباره تیم ملی و کیروش؟ اون اوایل آقای کیروش رو زیاد قبول نداشتم. با فدراسیون درگیر میشد و من مخالف بودم. دو، سه جلسهای تو آکادمی فوتبال باهاش داشتم. دیدم یک ماه مونده به بازیها، دستیاراش دارن تیمهای حریف رو آنالیز میکنن. زمان ما کی اینجوری بود؟ به نظر من آقای کیروش بهترین مربیای که به ایران اومده. البته همراه این آقای برانکو. کیروش کارشو بلده. من اگه بودم تیمم قطرو تو دوحه شکست داده بود، نمیاومدم به ترکیب تیمم دست بزنم؛ اما اومد سه تا عوض کرد، بازی با چین رو برد. البته مهرههاش هم خوبن. به نظرم کیروش الان دو تا تیم داره. من شرط بستم تیم ملی بدون گل خورده میره جام جهانی. خوشحالم که بدون اما و اگر داریم میریم جام جهانی. به آقا کیروش
هم قول دادم برید جام جهانی باهاتون میام؛ ولی نمیرم، از هواپیما میترسم.
دیدگاه تان را بنویسید