خبرگزاری تسنیم: یک پارادوکس و تناقض بزرگ در تیم دختران ایران بود، اما پیش از آن که وارد این ضدیت شویم، باید اطلاعات دقیقی قبل از مسابقات داشته باشیم. تیم در فاصله کمتر از دو ماه مانده به رقابتهای انتخابی جام ملتهای آسیا، تازه شکل گرفت، تازه مربیاش را شناخت و از پشت در اتاق مدیران این تیم در فدراسیون فوتبال هم آیههای یاس در موردش به گوش میرسید. یک کلمه تکراری و شوم، بسان سایه و بختک همراه تیم دختران فوتبال ایران بود؛ «نمیتوانند».
تناقض در روند حرکتی تیم دختران فوتبال ایران، آشکارا پیش چشم ماست. چهار بازی، دو پیروزی، دو شکست. در آن دو برد، یک اقتدار و قدرت خاص نهفته، به همان میزان در آن دو شکست، رخوت و سستی و ضعف.
دو پیروزی ایران حیرت انگیز بود. بازی دوم شش گل به سنگاپور میزنیم، بازی چهارم دوازده بار دروازه سوریه را باز می کنیم. همین دو نتیجه، برای مدعی بودن در آسیا کفایت میکند. اما بازی اول را دو بر صفر مقابل میانمار نچندان مدعی شکست خوردیم، بازی دوم یک گل زدیم و شش بار دروازهمان مقابل ویتنام باز شد. دومی را که میبینیم، تیمی داشتیم انگار به غایت شکننده و متزلزل و حتی دور از ادعای آسیایی.
تیم بانوان ایران، در همین تضاد و دوگانگیاش، در چهار بازی خود، به وضوح دردهایش را فریاد میزد. تیمی که دو سال منحل بود، براساس فشار و قوانین تازه کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا شکل گرفت. قوانین جدید میگویند فدراسیونها یا باید صاحب تیمهای فوتبال بانوان در تمامی ردهها باشند یا امتیاز و پروانه حرفهای فدراسیون و باشگاههایش منحل خواهد شد. همین فشار بود که بعد از دو سال دوباره تیم دختران ایران را زنده کرد. همین فشار بود که فدراسیون را وادار کرد تیم ایران که ناگهان به رده 127 رنکینگ فوتبال بانوان فیفا سقوط کرده بود را دوباره احیا کند. تیمی که طی دو ماه باید محیای حضور در مقدماتی جام ملتهای آسیا میشد.
این تیم، دردهایش را نشان داد. تیمی که دختران ستارهاش، سال قبل به لیگ عراق رفتند. طی یک سال اخیر چهار باشگاه فوتبال دختران انصراف دادهاند. لیگ برترش هر سال با تعدادی محدودتر آغاز می شود و کارش را تمام میکند. اما دخترانش باز هم با کمترین توجه و امکانات، در دو بازی 18 گل میزنند.
فاصله دختران ما با یک مدعی سطح میانه آسیایی مانند ویتنام هم شش گل نیست. به روند بازی و حتی تعویضها نگاه کنیم. دروازهبان تیم بعد از گل چهارم بیرون میرود. با حالی نچندان خوشایند روحی! شاید هم آن بازیکنان که بعد از گل دوم ویتنام خودشان را باختند، هم مربی که نتوانست تیمش را به بازی برگرداند، نیازمند جدی دنیا دیدن باشند. تجربه، تجربه و باز هم تجربه. حلقه مفقوده در زنجیره پاره فوتبال بانوان است که نه امکاناتی حداقلی دارد، نه دنیا دیده است و تدارکاتی داشته، نه توجهی برای خودش میبیند و نه تجربه دارد. پس حلقههای این زنجیره را باید کنار هم قرار داد.
این تناقض قابل رفع است. تیمی که در دو بازیاش 18 گل زده، پتانسیل بزرگ شدن دارد. اگر حداقلهای لازم برای بالارفتن را به آنها هدیه دهیم. شاید این نسل از فوتبال بانوان ایران را بتوان نسل سوخته دانست. نسلی که هرگز از فردای خود چه در باشگاه و چه در ملی اطمینانی نداشتند.
دیدگاه تان را بنویسید