کبه: در آغوش قلعه نویی گریه کردم!

اول از بازی با الریان شروع کنیم که دو گل به ثمر رساندی .

باید به شما بگویم که من دو هفته با استقلال تمرین نکرده بودم و نمی‌خواستم این کار را انجام دهم. یک روز قبل از بازی به محل تمرین رفتم و با بزرگی که یکی از مسئولان باشگاه استقلال است،‌حرف زدم. او انسان خوبی است و به من خیلی احترام گذاشت و از من خواست که به استادیوم آزادی بروم . اول این موضوع را قبول نکردم ولی وقتی با دوستم مشورت کردم به خاطر نام استقلال به ورزشگاه رفتم چون می‌دانستم تیم بازیکن ندارد .

ظاهرا مشکلاتت به خاطر مسائل مالی بود درست است؟

بله همین طور است. من وقتی به ورزشگاه رسیدم حتی ساک ورزشی هم نداشتم . ناهار هم نخورده بودم و رفتم روی نیمکت استقلال نشستم. وقتی دیدم آن اتفاق برای اولادی افتاد به زمین رفتم ولی همه این اتفاقاتخواست خدا بود. اگر یادتان باشد در بازی با یک تیم دست دومی آسیب دیدم و اولادی به جای من به زمین رفت و گل هم زد. در این بازی هم اولادی مصدوم شد و من به جای او به زمین رفتم و دو گل زدم. اینها همه خواست خدا بود که من سربلند از استقلال بروم .

گفته شده بعد از بازی با قلعه‌نویی دست به یقه شدی. درست است؟

اصلا چنین چیزی نبود. من بعد از بازی خیلی عصبانی بودم و به خاطر اتفاقات قبل از بازی به رختکن رفتم و به قلعه‌نویی گفتم امسال برای من خیلی سخت گذشت. او هم گفت به من هم سخت گذشته و من هم سال خوبی نداشتم. به سرمربی استقلال گفتم پول من را ندادند و خانه‌ام را نگرفتند. حتی گریه‌ام گرفت و قلعه‌نویی را بغل کردم و با هم دست هم دادیم. اما فردا شنیدم که گفته‌اند با هم دست به یقه شدیم اما انصافا چنین چیزی نبود و به خدایی که آن را می‌پرستم به مربی‌ام هیچ توهینی نکردم .

ظاهرا بعد از بازی با الجزیره هم خیلی ناراحت بودی .

بله اتفاق بدی افتاد که نباید رخ می‌داد. ولی مردم نمی‌دانند که امسال به من چه گذشت و من اصلا آدم بی‌ادبی نیستم و حرکتی که انجام دادم به خاطر تخلیه انرژی‌ام بود. من خودم را خالی کردم اما از همه مردم عذرخواهی می‌کنم .

ظاهرا مربی الجزیره بعد از بازی از تو شماره گرفته بود که این موضوع باعث ناراحتی قلعه‌نویی شده بود .

این یک سوءتفاهم بود که بلافاصله حل شد. من یک بازیکن حرفه‌ای هستم و اگر استقلال را انتخاب کردم می‌دانستم که این تیم در رنکینگ فیفا در جایگاه شصتم حضور دارد. دوما آدمی که به سمت من آمد یک مترجم بود و همه برادر من را که در تیم الخریطیات قطر بازی می‌کنند در حوزه خلیج فارس می‌شناسند. او آمد و با من احوالپرسی کرد و البته این را هم بگویم که خیلی از بازیکنان الجزیره من را هم می‌شناختند اگر سری به اینترنت بزنید و رزومه من را دربیاورید متوجه می‌شوید در کجا و کدام کشورها بازی کردم. خدا را شاهد می‌گیرم که فقط من با آن مترجم سلام وعلیک کردم و هیچ بحث دیگری بین ما اتفاق نیفتاد و سوءتفاهم بوجود آمد .

گفته می‌شود به تازگی مسلمان شده‌ای. درست است؟

اصلا اینگونه نیست من مسلمان بودم و شاید یک عده‌ای این موضوع را نمی‌دانستند از استقلال هم ممنونم که من را به خانه خدا برد و در آنجا با خدای خودم راز و نیاز کردم .

صحبتی با هواداران نداری؟

فقط این را بگویم که من از استقلال رفتم اما این تیم خیلی بزرگ است و امیدوارم سال آینده مشکلاتی نداشته باشد. از هواداران هم تشکر می‌کنم که ما را حمایت کردند و از آنها عذرخواهی می‌کنم که تیم ما پنجم شد و دعایم این است که مدیرعامل باشگاه بتواند امسال بدون مشکل به کارش ادامه دهد .

به عنوان سؤال آخر تصمیمت برای فصل بعد چیست؟

من هم از ایران پیشنهاد دارم و هم از کشورهای حاشیه خلیج فارس. از لیگ دو فرانسه هم پیشنهادی دارم ولی فعلا آن را بررسی نکرده‌ام. نگاهم به ایران مثبت است هر چند تجربه داماش و استقلال زیاد برایم خوب نبود اما امسال سعی می‌کنم بهترین تصمیم را برای خودم بگیرم .