حق نداریم به تصمیمات فدراسیون فوتبال شک کنیم؟
روز گذشته اخباری درباره انتصاب های جدید در کادر فنی تیم های رده های سنی مختلف فوتبال روی خروجی رسانه ها قرار گرفت. اگرچه این موضوع نوید پایان روزهای سردرگمی در این تیم ها را داشت. وقتی متن خبر خوانده می شد، نه تنها چنین دغدغه ای رفع نشد؛ بلکه بر نگرانی ها افزوده شد و حتی برخی شائبه ها و نگرانی ها را دامن زد.
مشرق: وقتی خبر انتصاب های اخیر در رده های مختلف ملی در رسانه ها منتشر شد، موجی از شگفتی و نگرانی را به همراه داشت. روز گذشته اخباری درباره انتصاب های جدید در کادر فنی تیم های رده های سنی مختلف فوتبال روی خروجی رسانه ها قرار گرفت. اگرچه این موضوع نوید پایان روزهای سردرگمی در این تیم ها را داشت. وقتی متن خبر خوانده می شد، نه تنها چنین دغدغه ای رفع نشد؛ بلکه بر نگرانی ها افزوده شد و حتی برخی شائبه ها و نگرانی ها را دامن زد. امید نمازی که براساس اعلام برخی با انتخاب کارلوس کی روش روی نیمکت تیم ملی بزرگسالان خواهد نشست تا عنوان "مربی ایرانی" را یدک بکشد، اولین ابهام این انتخاب است. وی که توسط محمد خاکپور و به یک باره از ایالات متحده امریکا سر از ایران و فوتبال آن درآورد، بر چه مبنایی برای این مسئولیت انتخاب شده است؟ وی که کارنامه فنی مبهم و در واقع، سفیدی دارد، چه نقشی در آینده این تیم برعهده خواهد داشت؟ کدام ممیزه فنی و علمی موجب شده تا وی برای این سمت انتخاب شود؟ وی قرار است چه افزوده ای برای سرمربی پرتغالی داشته باشد؟ وی که حتی فضای فوتبال ایران را به درستی نمی شناسد، قرار است چه سنگی از پیش روی این فوتبال بردارد؟ به راستی، این انتصاب مصداق مثل" کوری شود عصا کش کور دیگر"، نیست؟ * تیم های پایه و آرزوهای بر باد رفته در سوی دیگر، علیضا منصوریان برای هدایت تیم فوتبال امید انتخاب شده که خود گویای همه چیز است! وی که اساسا سابقه مربیگری اش در فوتبال به مقطعی کوتاه درتیم پاس همدان مربوط می شود و دستیاری افشین قطبی در تیم ملی، براساس کدام شایستگی و کارنامه ای به چنین مهمی نایل می شود؟ وی حتی تحصیلات و مدارک علمی معتبر مربیگری را نیز دریافت نکرده که بگوییم قرار است آموزه های آکادمیک خود را به این نسل انتقال دهد تا در آینده شاهد استعدادهای شگرفی باشیم. از سوی دیگر، وی که در همدان کارنامه ضعیفی از خود بر جای گذاشت و در تیم ملی نیز عملا تصمیم گیر نبود و نقش خاصی نداشت که اگر داشت شریک شکست های قطبی به شمار می رود، امروز قرار است چه کند؟ مبنای چنین انتخابی چه بوده است؟ و اما برسیم به تیم جوانان که قصه پرغصه تری دارد. اکبر محمدی که اکنون قرار است هدایت موقت این تیم را برعهده گیرد، حتی وضعیتی به مراتب پرابهام تر از منصوریان دارد! وی که کارنامه مربیگری اش با ناکامی و شکست همراه شده و بار پیش با تیم نوجوانان چنان کرد که دانید و دانیم، اکنون قرار است شکست با جوانان را تجربه کند؟ بازی های ضعیف و ناکامی تیم نوجوانان در شرایطی که می توانستیم بار دیگر کامیابی در آسیا را تجربه کنیم، کافی نبود که قرار است بار دیگر آن را در رده ای دیگر تجربه کنیم؟ یعنی باید قبول کنیم کارنامه و آموخته های فنی وی موجب شده تا بار دیگر در فوتبال ایران صاحب نیمکت شد؟ * در پس پرده فوتبال چه می گذرد؟ نگاهی اجمالی به انتصاب های اخیر فدراسیون فوتبال در رده های مختلف ملی، نه تنها دغدغه های اهالی این رشته پر هوادار را کم نکرد که بر آن، بدگمانی و شائبه های غیر فنی را هم فزوده است. وقتی کارنامه این اشخاص که عموما در رده مربیان معمولی فوتبال هم به شمار نمی روند، بررسی می شود، دلیلی فنی برای این انتصاب ها یافت نمی شود. در چنین وضعیتی است که هر فوتبال دوست و فوتبال دانی، به مبنا و پشت پرده این اتفاقات تردید می کند. به راستی، فدراسیون تصمیمات خود را براساس دلایل فنی می گیرد؟ آیا حق نداریم به این فدراسیون ظنین باشیم و برای این فوتبال نگران تر از پیش؟
دیدگاه تان را بنویسید