مرادی: برخي افراد رضازاده را فريب می دهند
علي مرادي، رييس اسبق فدراسيون وزنهبرداري ايران و دبيركل 8 سال گذشته كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا، فردي است كه اشراف كاملي به اين رشته ورزشي دارد و بر بسياري از مسائل پشت پرده آگاه است.
ایسنا: پست دبيركلي كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا مسووليتي مهم و كليدي در وزنهبرداري قاره كهن بوده كه در 8 سال گذشته در اختيار نمايندهاي از جمهوري اسلامي ايران قرار داشته است، اما گويا برخي اختلاف سليقهها و تفاوت نظرهاي داخلي به سمتي حركت ميكند كه اين كرسي پراهميت بينالمللي از ايران گرفته شود. علي مرادي، رييس اسبق فدراسيون وزنهبرداري ايران و دبيركل 8 سال گذشته كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا، فردي است كه اشراف كاملي به اين رشته ورزشي دارد و بر بسياري از مسائل پشت پرده آگاه است. وي پس از برگزاري موفقيتآميز رقابتهاي وزنهبرداري در شانزدهمين دوره بازيهاي آسيايي در شهر گوانگجو به خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) آمد تا در مورد آخرين وضعيت وزنهبرداري ايران، موضوعهايي پيرامون سعيد عليحسيني و انتخابات كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا و اختلاف نظرها و سليقههايي كه در اين ميان وجود دارد، سخن به ميان آورد. متن كامل گفتوگوي علي مرادي با خبرنگار ايسنا را در ادامه خواهيد خواند. * آقاي مرادي! حدود 4 سال است كه از راس فدراسيون وزنهبرداري ايران جدا شدهايد و در كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا فعاليت ميكنيد. به عنوان كارشناس و فردي كه خارج از مجموعه فدراسيون به اين رشته نگاه ميكرده، فراز و فرودهاي پيش آمده در چهار سال اخير را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ ـ من اعتقادم اين است كه وزنهبرداري ايران توانمنديهاي زيادي دارد و ورزشكاران كشورمان در طول تاريخ اين رشته ورزشي ثابت كردهاند كه از پتانسيل بالايي برخوردارند و ميتوانند عنوانهاي درخشاني براي كشورمان كسب كنند. در چهار سال گذشته نيز كه من در فدراسيون نبودم، فراز و فرودهاي زيادي را شاهد بودهايم. البته اين فراز و فرودها از ويژگيهاي ورزش بوده و هميشه اين تغييرها را شاهد بودهايم، اما نبايد از اتفاقهاي ناگوار و بدي كه در اين سالها براي وزنهبرداري رخ داده، به راحتي بگذريم. البته شايد همين بازيهاي آسيايي خود بخشي از فرازهاي وزنهبرداري ايران در سالهاي اخير بوده كه با مربيگري كوروش باقري در راس كادر فني و زحمتهايي كه وزنهبرداران كشيدند، شاهد نتايج قابل قبولي بوديم، ولي بسياري از ديگر تغييرهاي صورت گرفته در چهار سال اخير، چندان دلچسب نبوده است. * به هر حال با توجه به اين فراز و فرودها در چهار سال گذشته، اكنون به اين شرايط رسيدهايم كه در مسابقههاي بينالمللي وزنهبرداران عملكرد خوبي دارند. نظرتان در مورد رضازاده و كادر كنوني فدراسيون چيست؟ كادري كه سالها زير نظر شما فعاليت ميكردند. ـ به نظر من نقطه قوت قهرماناني كه تازه وارد عرصه مربيگري يا مديريت شدهاند، بحث جواني آنهاست. آنها در دوره قهرماني موفقيتهاي زيادي داشتند و به طور حتم تجربه زيادي را به همراه دارند، اما نبايد موفقيتهاي اخير كه آنها به دست آوردهاند منجر شود كه مغرور شوند و خللي در كارهايشان به وجود آيد. آنها ساليان نه چندان دور بر روي سكوهاي برتر بينالمللي بودهاند و اكنون مسووليت كار را به عهده گرفتهاند. همه آنها جزئي از تاريخچه درخشان وزنهبرداري در سالهاي گذشته بودهاند و اميدوارم كه هماكنون هم بتوانند در فعاليتهايشان موفق شوند. * نكتهاي كه همواره در رشته وزنهبرداري بوده، بحث سياست و چگونگي ارتباط ما با فدراسيون بينالمللي وزنهبرداري(IWF) است. شما در دورهاي عضو هيات رييسه اين فدراسيون بينالمللي بودهايد و به خوبي از چند و چون اتفاقهايي كه در اين فدراسيون بينالمللي ميافتد و شايعههايي كه در مورد اين فدراسيون در رابطه با مسائل دوپينگ و دست داشتن در نتايج رقابتهاي مهم مطرح ميشود، خبر داريد. در عين حال ما رابطهاي را با اين فدراسيون بينالمللي داشتهايم كه در چند سال اخير مجبور شدهايم چيزي حدود يك ميليون دلار جريمه پرداخت كنيم. بر اساس تجربههايي كه شما داريد، سياست ما در برخورد با اين فدراسيون بايد چگونه باشد؟ ـ من فكر ميكنم اين نكتهي بسيار مهمي است كه شما به آن اشاره كرديد. نكتهاي كه بايد توجه زيادي به آن داشته باشيم. من در دورهاي كه در فدراسيون فعاليت داشتم، به طور حتم هم نقاط قوتي داشتم هم نقاط ضعف، اما مسالهاي كه بسيار جدي آن را پيگيري ميكرديم، نحوه رابطهمان با فدراسيون جهاني بود. رابطهاي كه دو طرفه، منطقي و در چارچوب فعاليتها و توانمنديهايمان صورت ميگيرد. هيچگاه اجازه نداديم كه تعامل ما با فدراسيون بينالمللي تعاملي گرگ و ميشوار باشد. نه گذاشتيم آنها به ما زور بگويند و نه به كسي زور گفتيم. در كنار ما ورزشكارانمان نيز زحمت كشيدند و به نتايج درخشاني رسيدند. ما بر اساس يك اعتقادهايي كه داريم و ويژگيهاي اخلاقي كه در كشورمان حاكم است، انتقادهايي را به فدراسيون بينالمللي داشته و داريم كه اين در زمينه شفافسازي فعاليتهاي فدراسيون بينالمللي است. اينكه ما بخواهيم فدراسيون وزنهبرداري ايران را دربست در اختيار فدراسيون بينالمللي قرار بدهيم، اشتباه بزرگي است و با توجه به سابقهاي كه اين فدراسيون داشته، به طور حتم نميتوانيم تعامل خوبي را با آنها داشته باشيم. اكنون فدراسيون بينالمللي در برخي زمينهها شفاف عمل نميكند كه مهمترين آنها بحث مبارزه با دوپينگ است. من اكنون از فدراسيون بينالمللي چندين سوال دارم. يكي از آنها اين است كه چرا در 10 سال گذشته در نمونهگيريهاي داخل و يا خارج از مسابقهاي كه صورت گرفته،از برخي از كشورها و قهرمانان آنها چشمپوشي شده و برعكس برخي ديگر از كشورها مورد آزمايشهاي پيدرپي قرار ميگرفتند؟ همين مساله باعث ميشود كه فدراسيون بينالمللي شفافيت لازم را نداشته باشد. يا اينكه چرا همه آزمايشهاي فدراسيون بينالمللي بايد به كلن برود؟ مگر تنها كلن است كه آزمايشگاه مورد تاييد آژانس جهاني مبارزه با دوپينگ را دارد؟ چرا در جريان نمونهگيريهاي خارج از مسابقه و ماموراني كه به كشورهاي مختلف ميفرستند، فعاليت اصلي بر عهده ستاد ملي مبارزه با دوپينگ مجارستان است و تنها آنها اين كار را انجام ميدهند؟ البته من بحثهايي هم در ارتباط با موضوع عليحسيني دارم. در مورد همين عليحسيني من احساس ميكنم با توجه به وقتكشياي كه كردند، سرمايههاي ملي ما را هدر دادند. اينكه يك سال فدراسيون ما را اسير خودشان كردند تا اين همه هزينه كنيم، نيروي انسانيمان را به كار بيندازيم و در نهايت اين گونه با ما بازي كنند. همين رفتارها در فدراسيون بينالمللي باعث شده تا كميتهاي مستقل در زمينه مبارزه با دوپينگ تشكيل شود. من اين سوال را دارم، چرا بايد رييس دادرسي مسائل دوپينگ شخصي يهودي و از رژيم صهيونيستي باشد؟ چرا آنها تلاش ميكنند كه هر طور كه شده يك رقابت مهم بينالمللي را به رژيم صهيونيستي بدهند؟ اين رفتارهاي رييس فدراسيون بينالمللي براي ما خوشايند نيست. در چند سال اخير يك ميليون دلار از ما جريمه گرفتهاند و به جاي اين كه در جهت آموزش در زمينه مبارزه با دوپينگ فعاليت كنند، اين سرمايهها در جاهاي ديگري هزينه ميشود. * من هم سوالم همين است، در اين شرايط سياست ما در تعامل با فدراسيون بينالمللي بايد چگونه باشد و شما به بحث عليحسيني اشاره كرديد. هنوز اين سوال وجود دارد كه بالاخره واقعيت ماجراي عليحسيني چه بود و چه مسيري براي محروميت مادامالعمر او طي شد؟ ـ من از بحث سعيد شروع ميكنم. روند محروميت او به دو مساله بازميگردد؛ يكي بحث داخلي و ديگري بينالمللي. در بحث داخلي ما اشتباههاي زيادي را در تعامل با فدراسيون بينالمللي كرديم. يكي از آنها مصاحبههايي بود كه سعيد عليحسيني و پدرش انجام دادند و يا مصاحبهاي كه پيش از آن يكي از مسوولان فدراسيون انجام داد. نكتهي مهم بر اساس قانون مبارزه با دوپينگ اين است اگر ورزشكاري اعتراف كند كه در بحث استفاده از دوپينگ افراد و يا اشخاصي دخيل بودهاند، همه آن افراد بايد محروم شوند و بر اساس اعترافهاي سعيد عليحسيني، هماكنون افراد ديگري هم هستند كه درگير اين ماجرا بودهاند و به جاي محروميت، ارتقا يافتهاند. اين موضوع بار حقوقي زيادي دارد. من در فدراسيون بينالمللي شاهد بودهام كه برخي دستها وجود دارد تا با آينده ورزشكاري خاص بازي شود. نمونهي آن "هليل موتلو" وزنهبردار باسابقه تركيه بود كه در رقابتهاي قهرماني اروپا از او آزمايش گرفتند و چنين بحثهايي برايش به وجود آمد، اما هيات رييسه در آن زمان به صورت فعال وارد شد. ولي در مورد عليحسيني بحث طور ديگري است. او وزنهبرداري بود كه ميتوانست در حد اسطوره وزنهبرداري دنيا مطرح شود. هرچه بخواهيم نحوه تست دادن سعيد، نحوه نمونهگيري، ارسال نتايج به آزمايشگاه و پاسخگويي نتايج مطرح ميشود، درست و اصولي ببينيم، باز هم در اين ماجرا سوالهاي بزرگي وجود دارد. من چند سوال فني از فدراسيون بينالمللي وزنهبرداري دارم. اگر آنها پيش از مسابقه ميدانستند كه سعيد عليحسيني نمونه دوپينگش مثبت است، چرا همچون روال قبلي، به صورت تلفني به فدراسيون ملي اعلام نكردند تا آن ورزشكار در رقابتها حاضر نشود؟ دومين سوال اينكه چرا اگر عليحسيني دوپينگش مثبت شده بود، نام او را در استارت ليست مسابقهها قرار داده بودند؟ وقتي نام او در استارت ليست قرار ميگيرد و تا آخرين روز نيز حذف نميشود، يعني اينكه او هيچ مشكلي نداشته است. چون طبق قانون استارت ليست نبايد تغيير كند. به عقيده من كساني كه در بدنه فدراسيون بينالمللي وزنهبرداري كار ميكنند، از آن سلامت لازم برخوردار نيستند. در مورد بحث داخلي هم بايد بگويم اگر در همان روزهاي ابتدايي پيگيريها به صورت فني و جدي صورت ميگرفت و مساله دچار مرور زمان نميشد، سرنوشت عليحسيني اين نبود. ما بايد در هياتي كه پيگير ماجرا بود تجديد نظر ميكرديم. در اين دوران بودند كساني كه شرايط مشابهي داشتند و با پيگيريهاي مناسب توانستند نتيجه لازم را كسب كنند. فدراسيون بينالمللي وزنهبرداري حتي در مورد مسائل مالي هم داراي ابهام است. كميتهاي به نام گسترش و توسعه وزنهبرداري شكل دادهاند و بودجهاي نيز از سوي IOC براي اين كار در نظر گرفته شده، اما باز هم ميبينيم كه اين بودجه به صورت خاص و براي برخي كشورها هزينه ميشود. نحوه اين پرداختها به ويژه به رژيم صهيونيستي براي ما سوالبرانگيز است. يا اينكه با توجه به فشارهاي بينالمللياي كه بر روي رژيم صهيونيستي وجود دارد، باز هم تلاش ميكنند كه يك رقابت مهم بينالمللي را به آنها بدهند. آنها در ابتدا خواستند رقابتهاي جوانان جهان را به رژيم صهيونيستي بدهند كه با توجه به فشارهاي ما و ساير كشورهاي مسلمان، اين اتفاق نيفتاد، ولي فدراسيون بينالمللي تلاش كرد تا رقابتهاي دانشجويان را به اين رژيم غاصب بدهد. اين حمايتها براي جمهوري اسلامي ايران سوالبرانگيز است. آنها حتي در امور داخلي كشورها و كنفدراسيونها نيز دخالت ميكنند و بر روي خبرنامهها، نام افرادي كه مورد حمايتشان هستند براي انتخابات به ساير كشورها معرفي ميكنند. در اين شرايط نحوه تعامل ما با فدراسيون بينالمللي، بايد دقيق و حساب شده باشد. * فكر ميكنيد اين دقت و حسابشدگي اكنون در كادر اجرايي فدراسيون وجود دارد؟ ـ به نظر من فدراسيون كنوني وزنهبرداري ايران در رابطه با تحليلهاي بينالمللي كمي ضعيف عمل ميكند. اكنون بسياري از كشورها و قارهها با انسجام و وحدت حرف خودشان را به كرسي مينشانند و نظرشان را جلو ميبرند و اجازه نميدهند كسي به آنها ظلم كند، اما متاسفانه اينجا ما دچار خودزني شديم. خودمان، خودمان را تضعيف ميكنيم. به عنوان نمونه اكنون چهار سال دوم فعاليت من به عنوان دبيركل كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا به پايان رسيده و كشورها در حال اعلام كانديداهاي خود براي حضور در انتخابات هستند. اكنون فدراسيون ايران 4 نفر را معرفي كرده و نامي از من در آن ليست نيست. البته قانون به من اجازه ميدهد كه اگر 20 درصد كشورهاي آسيايي بخواهند، من بتوانم به صورت مستقل در انتخابات شركت كنم كه اين مساله اتفاق ميافتد، اما آيا اين درست است كه من از طريق فدراسيون كشورم به عنوان كانديدا معرفي نشوم؟ اين موضوع را به مسوولان ذيربط گزارش كردم، چرا كه اين رفتار به هيچ وجه در سطح بينالمللي زيبنده نام جمهوري اسلامي ايران نيست. مسوولان فدراسيون در اين بحث مغلطههايي هم انجام ميدهند. علت اين ماجرا هم اين است كه يا قانون را نميدانند و يا ميخواهند ديگران را گول بزنند. در اين انتخابات رضازاده براي احراز پست نايب رييسي كانديدا شده و نميداند كه براي انتخاب او به عنوان نايب رييس بايد پست مهمي مانند دبيركلي كه همه امور اجرايي قاره آسيا در اين بخش صورت ميگيرد، از دست ما برود. اين همان رفتاري است كه 30 سال پيش صورت گرفت و دبيركلي كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا از ايران گرفته شد. من متاسفانه از اين رفتار اين احساس را دارم كه آنها ميخواهند براي خوش آمدن فدراسيون بينالمللي من را براي كنفدراسيون آسيا معرفي نكنند كه اين مساله به واقع جاي تاسف دارد. متاسفانه ما در اين روزها نه تنها در وزنهبرداري وحدت نداريم، بلكه رفتارهايي را انجام ميدهيم كه مورد سوء استفاده دشمنان قرار ميگيرد و اين اقدامهاي نسنجيده رفتارهايي است كه تنها دشمنان را شاد ميكند. در اين شرايط من براي حسين رضازاده دعا ميكنم كه عاقبت به خير شود. * اما گويا بحثهايي هم بين شما و فدراسيون صورت گرفته كه اين مساله به تيره شدن روابط انجاميده است. يكي از اين مسائل بحث حضور داوران ايراني در بازيهاي آسيايي بوده كه فدراسيون گويا در اين زمينه گلهمند بوده است و مصاحبهاي هم در اين مورد بر روي وبسايت فدراسيون قرار گرفت. ـ من اين موضوع را قبول ندارم. ما پيش از بازيهاي آسيايي به صورت كتبي به فدراسيون اعلام كرديم كه نمايندههايتان را براي قضاوت در بازيهاي آسيايي معرفي كنند. حتي منشي خودم را به فدراسيون فرستادم تا نتيجه را بگيرد، اما آنها هيچ جوابي به ما ندادند. در اجلاس كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا كه چندي پيش انجام شد، داراب رياحي به عنوان نماينده فدراسيون گفت كه فدراسيون ايران نميخواهد در هيچ كدام از رقابتهاي قارهاي داور داشته باشد. او گفت نه من ميآيم و نه كس ديگري از ايران خواهد آمد. اين مساله در صورتجلسه آن نشست نوشته شد و همه آن را امضا كردند. چطور باز در اين شرايط اعلام ميكنند كه ما نخواستيم داوري از ايران در رقابتهاي آسيايي داوري كند؟ نبايد اين اختلافها باعث شود ما به دامن دشمنانمان بيفتيم. ما بايد با چشمان باز حركت كنيم. اين رفتار منجر به سوء استفاده ديگران و سوء استفاده دشمنان اين مرز و بوم ميشود و چهره ما را مقابل ساير كشورها تيره ميكند. به نظر من اين رفتارها غير كارشناسي و غير تخصصي است. البته من فكر ميكنم برخي وجود دارند كه رضازاده را هم فريب ميدهند. او كه اكنون در راس فدراسيون است بايد حواسش جمع باشد. به هر حال من در انتخابات كنفدراسيون آسيا شركت ميكنم، اما رفتار آنها رفتار مناسبي نيست. وقتي رضازاده وارد انتخابات شود، متوجه ميشود كه وحدت ما چقدر تاثيرگذار بوده است. اكنون من شاهد هستم برخي كشورها شايد در زمينه داخلي مشكلهاي زيادي داشته باشند، اما در رده بينالمللي همه تلاششان را براي وحدت انجام ميدهند و اين نداشتن وحدت براي ما مشكلساز است. نبايد اين شائبه به وجود بيايد كه فدراسيون ايران از فدراسيون بينالمللي خط ميگيرد. رضازاده نبايد اجازه دهد كه به او اطلاعات غلط بدهند. * آقاي مرادي! شما به عنوان يك فرد باتجربه در اين زمينه آيا حاضريد پيشقدم شويد تا اين وحدت صورت گيرد؟ ـ من اين آمادگي را دارم. از نظر من بايد اين طور شود چرا كه در غير اين صورت وزنهبرداري لطمه ميخورد. براي فردي مانند علي مرادي كه اكنون به اينجا رسيده، پول زيادي از بيتالمال خرج شده تا اين تجربه و موقعيت را كسب كند. چرا بايد رفتاري انجام دهيم كه همه آنها از بين رود. همان طور كه براي برخي افراد ديگر صورت گرفت. مانند عضويت ما در كميته بينالمللي المپيك كه در اختيار هاشمي طبا بود و با ندانم كاري از بين رفت.
دیدگاه تان را بنویسید