ورزش سه: کیمیا علیزاده، دارنده مدال برنز بازی های المپیک 2016، پس از اینکه از برزیل بازگشت، مچ پای چپ خود را به تیغ جراحان سپرد تا از این درد کهنه آسوده شود. او حالا سخت تلاش میکند تا مهیای حضور در بیست و سومین دوره مسابقات قهرمانی جهان 2017 شود و با شرایطی ایدهآل، مدال برنز دوره قبلش را که اتفاقا اولین مدال گروه بانوان تکواندوکار در پیکارهای جهانی بود به مدال طلا تبدیل کند.
کیمیای تکواندوی ایران در این چند وقت اخیر روزهای سختی را پشت سر گذاشته است بطوریکه پس از هر امتحان مدرسه از کرج به تهران میآمد و بعد از انجام فیزیوتراپی بار دیگر به کرج برمیگشت تا برای امتحان بعدی خود آماده شود.
درسهایی که بعد از بازگشت از المپیک ریو و عمل جراحی، طی یک ماه خوانده بود. او در باره اتفاقات پس از المپیک می گوید:«خدا را شکر بالاخره امتحانات تمام شد و هم دروس عمومی و هم دروس تخصصی را به خوبی پشت سر گذاشتم و سال سوم دبیرستان را هم تمام کردم. حالا باید برای امتحانات سال چهارم آماده شوم.»
کیمیا خوشحال است که بالاخره روزهای سختی که پیش رویش بود تا حدودی تمام شده اما هنوز هم باید تلاش کند تا بتواند انتظارات این روزهای جامعه ورزش را برآورده کند:«روزهای عجیبی بود. ساعت 10 صبح امتحان میدادم. به تهران میآمدم. فیزیوتراپی و آب درمانی را پیگیری میکردم و بعد دوباره به کرج برمیگشتم تا برای امتحان بعدی آماده شوم.» کیمیا این روزها بار مسئولیت را برروی دوش خودش بیش از پیش حس میکند و برای همین به این زودیها تسلیم روزهای سختش نمیشود:«میدانم امروز همه از کیمیا علیزاده مدال میخواهند. جای کم کاری و خستگی نیست. روزهایی هست که میخواهم مثلا یک جلسه فیزیوتراپی را انجام ندهم اما به روند درمانیام فکر میکنم و با خودم میگویم باید طوری تمرین کنم که بعدها حسرت از دست دادن جلسات درمانیام را نخورم.» او هنوز هم به اشتباهش در المپیک ریو فکر میکند و نمیخواهد که اشتباه آن مسابقه بزرگ را بار دیگر تکرار کند. اشتباهی که نام آن را ترس از نتیجه گذاشته است:«این روزها تلاشم را دو برابر کردهام. پیش میروم و به خداوند توکل دارم. نمیخواهم مثل المپیک به این فکر کنم که اگر مدال نگیرم قرار است چه بلایی سرم بیاورند.
میخواهم در شیاپ چانگ از مبارزهام لذت ببرم. تلاش کنم و هرچه دارم بگذارم. دیگر نتیجه دست خداست. هرچه لیاقت تلاشم باشد بدست میآورم.» اما به غیر از زندگی ورزشی، کیمیا در زندگی اجتماعی هم روزهای عجیبی را میگذراند. حالا دیگر وقتی با مترو رفت و آمد میکند و نگاه های عجیب مردم روی او سنگینی میکند:«چند وقت پیش در مترو دختر کوچولویی سمت من آمد و گفت تو واقعی هستی؟ خندهام گرفته بود که گفت، میدانم کارتونها واقعی نیستند اما تو در تلویزیون بودی و حالا اینجا در مترو روبروی من هستی. تو واقعی هستی؟ تو همانی هستی که مدال گرفتی؟ و من میخندیدم و میگفتم بله. بعد هم اکثر نفراتی که من را میبینند با تعجب از من میپرسند تو در مترو چه کار میکنی؟ تو که باید سوار پورشه شوی و حسابی وضع مالیات خوب شده است!» کیمیا از حرفها دلخور است. گله میکند و نمیداند چرا این روزها همه درمورد پول و پاداشهای دریافتی با او صحبت میکنند. اتفاقی که شاید برای ورزشکاران المپیکی دیگر، بابت جوایز میلیونی آنها هیچگاه به چشم نیامده است:«باور کنید من فقط 50 میلیون از شهردار کرج گرفتهام. استاندار البرز هم یک واحد 80 متری به من داده است. لوازم
خانگی کن اسپانسر من بود که آنها هم یک پرشیا به من دادند. من از تمام کسانیکه به من لطف داشتند، حتی کلامی و یا هرآنچه که از دستشان برمیآمده و انجام دادند، واقعا سپاسگزارم و از آنها قدردانی میکنم، اما نمیدانم چرا انقدر در جوایز من بزرگنمایی شده است بطوریکه در ذهن مردم، کیمیا یک شخص پولدار و بدون دغدغه باشد!» او دلخور است و میگوید من برای خودم چیزی نمیخواهم. او تنها دل نگران کم انگیزه شدن، مربیان قهرمان ساز است:«میدانید دلم میخواهد بگویم این رسمش نبود که حتی در مراسم استقبال در کرج، نامی از مربی من که در المپیک باعث کسب اولین مدال ایران در گروه بانوان شد، نامی آورده نشود. این نهایت بی انصافی است که هیچ نهادی تجلیل از استاد مهرو کمرانی نکرد. مگر نه اینکه ایشان اولین مربی هستند که توانستند در گروه بانوان به مدال المپیک برسند؟ نگرانم. نگران اینکه دلسرد شدن مربیان، باعث آن شود تا دیگر مدالهایمان تکرار نشود... اگر امثال مهرو کمرانی نباشد آیا امثال کیمیا علیزاده به ورزش ایران معرفی میشود؟ البته شاید این موضوع در استان البرز رایج است و مابقی مسئولین در استانهای دیگر به مربیان اهمیت زیادی میدهند و
میدانند آنها قهرمان اصلی هستند.»
دیدگاه تان را بنویسید