چرا ۷ آبان برای صهیونیستها مهم است؟
یک مبلغ فعال در مجموعه پاسارگاد گفت: اغلب تاریخنگاران به واکاوی تاریخ مستشرقین پرداختند و به این نتیجه رسیدند که خیلی از ادعاها درباره کوروش نادرست است.
خبرگزاری فارس: چند سالی است که با گسترش فضای مجازی و همچنین ترویج برخی تفکرات باستانگرایی در بطن جامعه، گروهی تلاش دارند ۷ آبان ماه را به عنوان روز کوروش کبیر در تقویم ملی ثبت کنند. حتی گروهی هم در این روز در مجموعه پاسارگارد در مقبره کوروش حاضر میشوند.
برای آگاهی بیشتر درباره ماهیت اصلی و خاستگاه چنین اندیشهای با حجتالاسلام والمسلمین مهدی کاویانی استاد حوزه و دانشگاه که تخصصش درباره ایران باستان است، گفتگو کردیم. وی همچنین از مبلغان فعال در مجموعه پاسارگارد و تخت جمشید است.
کوروش اولین کسی است که امپراطوری ایجاد کرد
کوروش کیست؟
یکی از بزرگترین شخصیتهای تاریخی پیش از اسلام که در متون غیرایرانی به آن خیلی پرداخته و اهمیت داده شده، شخصی به نام کوروش دوم، معروف به کوروش کبیر است. آن طور که از تاریخ مکتوبمان توانستهایم اطلاعات مکتوب به دست بیاوریم، نشان دهنده این است که اولین کسی که توانست با سه جنگ قدرتهای محلی مناطق فلات ایران و بینالنهرین را با همدیگر متحد کند و آن را زیر پرچم خودش قرار بدهد و تشکیل یک امپراطوری بزرگ بدهد که طبق نقلهای تاریخ مدرن، اولین امپراطوری دنیا است، آن شخص، کورش کبیر یا همان کوروش دوم است.
بحث اهمیت کوروش در واقع به این دلیل است که توانست یک امپراطوری بزرگ ایجاد کند و همین باعث شده کوروش در تاریخ مدرن ما یا اصطلاحاً در تاریخ مستشرقین یک شخصیت مهم جلوه کند. کوروش دارای یک وجهه اجتماعی ـ. سیاسی شده است. اینکه کوروش چه ویژگیهایی داشت در متون یونانی، متون اصطلاحاً یهودی و عبری یکسری تناقضاتی در مورد این شخصیت وجود دارد.
نام کوروش در شاهنامه و تاریخ طبری وجود ندارد/ تاریخ ایران را مستشرقین به گونهای دیگر روایت کردهاند
با توجه به سخنان شما، نقلهایی از کوروش در کتب تاریخی است. آیا در کتب ایرانی نقلی از کوروش نداریم؟
در متونی مانند شاهنامه و تاریخ طبری به صراحت هیچ اسمی از کوروش وجود ندارد. ما شخصیتهایی مانند بهمن، کیخسرو و گشتاسب داریم. اینجا بحثی بین محققان پیش آمده که در ۱۰۰ سال پیش که کوروش و کتیبههای هخامنشی خوانده شد، تمام تلاش آنها این بود که بین یکی از این شخصیتهای تاریخی متون ایرانی یعنی زرتشتی و متون اسلامی مانند تاریخ طبری و شاهنامه با کوروش تطبیقسازی کنند. برخی محققان خیال خودشان را راحت کردند و گفتند: این چیزی که در متون اسلامی قرن اول، دوم و سوم و یا در متون زرتشتی و متون ایرانی نوشته، اینها همه اسطوره هستند. یعنی صورت مسأله را پاک کردند. اما به خاطر جریان قدرت مستشرقین در دانشگاهها و خواندن کتیبهها و استناد به کتیبهها، بیایند توضیح دهند چرا کوروش در منابع اسلامی به آن پرداخته نشده است؟
در ۱۰ سال گذشته به این طرف، نگرشها در حال تغییر است که چرا ما فقط باید تاریخمان را از بنایی که مستشرقین برای ما ساختند که حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال را در برمیگیرد، بگیریم؟ چرا نباید تاریخ خود را بر اساس منابع زرتشتی و اسلامی (قرن اول و دوم) و آنچه که در دوران ساسانیان نوشته است، تعریف کنیم؟ اما، چون این هنوز یک جریان نوپا است و مستند به شواهد تاریخی هنوز خیلی کار دارد تا در منابع دانشگاهی به اثبات برسد، زمان زیادی میطلبد. سوالات بسیار مهمی در مورد تاریخ گذشته و ایران باستان به خصوص هخامنشیان و پیش از هخامنشیان وجود دارد، توجه داشته باشیم تاریخ مستشرقین و تاریخ مدرن در قرن ۱۸ و ۱۹ نوشته شده است، بنابراین در آینده سؤالات بسیار مهمی در مورد تاریخ مستشرقین و تاریخی که الان در کتابهای درسی و دانشگاهی مورد استناد قرار میگیرد، پرسیده خواهد شد.
برخی ادعاها درباره کوروش باطل است
یعنی شخصیتی به نام کوروش وجود نداشته یا به اسم دیگری بوده است؟
ما اینجا گرفتار افراط و تفریط هستیم. جریانِ باستانشناسی میآید کلاً تاریخ زرتشتی ـ؛ که البته در زرتشتیها تاریخ اسلامی وجود دارد ـ. را اسطوره میداند، یک جریان دیگری داریم که از اساس منکر کوروش میشود، چون اینجا جریان احساسی شده است؛ چون کوروش تا قبل از جشنهای ۲۵۰۰ ساله یا قبل از دوران رضاخان که میخواست خودش را به آن منتسب کند و خودش را احیاگر دوران باستان معرفی کند از شخصیتی به نام کوروش سوءاستفاده کردند. حال زمانی که تخت جمشید در سال ۱۳۰۸ از زیر خاک در آمد و کمکم کتیبهها خوانده شد، این قضیه باعث شد که کمکم به شکل افراطی تاریخ ایران باستان چنان پررنگ و توصیف شود که ناخودآگاه بقیه تاریخ ایران تحت شعاع قرار بگیرد و افراطی در این زمینه به وجود آید.
با این حال بسیاری در مقابل پهلوی و رضاخان بودند و میدیدند که تاریخ، چماق و ابزاری سیاسی شده است که دولت پهلوی، غربگراها، لیبرالیستها و سلطنتطلبها بر سر اسلام میزنند. باعث شد که بسیاری از محققان بروند ببینند چه خبر است؟ آیا واقعاً تاریخ ایران باستان، هخامنشیان و کوروش به این پاکدستی، به این گستردگی، به این شکوه و عظمتی که میگویند، بوده است؟ بسیاری از تاریخنگاران مسلمان و حتی مستقل به واکاوی تاریخ مستشرقین پرداختند و به این نتایج رسیدند که خیلی از این ادعاها باطل است و خیلی از توصیفاتی که در مورد این شخصیتهای تاریخی میشود به این بزرگی که توصیف میشوند، در تاریخ نیست.
دست داشتن جریان صهیونیسم در انتخاب روز ۷ آبان
در واقع شما میگویید آنچه که از هخامنشیان بوده، روایتهای یهودی است و واقعیت عینی ندارد؟
سوال بسیار مهم این است که چرا در توراتی که نسبتهای بسیار بدی به بعضی پیامبران میدهد، چطور کوروش را به عنوان یک آدم اصلاحگرا، مثبت و کمککننده و بدون هیچ گونه اشتباهی توصیف میکند؟ این خودش سؤال است. آقایان جریان تلمودی (نه همه یهودیها) و جریان مسیحی ـ. صهیونیست، غرض خاصی از این تاریخنگاری داشتند و اصلاً انتخاب ۷ آبان برای روز کوروش، جای سؤال دارد.
چرایی تعیین سالروز تسخیر بابِل (۷ آبان) از سوی یهودیان
چرا ۷ آبان انتخاب شده است؟
بین ۴ آبان که روز تاجگذاری محمدرضا و یا ۹ آبان که روز تولد ربع پهلوی است، چرا این تاریخ انتخاب شده است؟ جالب این است که در انتخاب ۷ آبان به عنوان روز کوروش و حقوقبشری که به کوروش منصوب است، هیچ وقت این را لحاظ نکردند. بلکه روزی را که یک کشور دیگر به دست کوروش فتح شده است، آن را به عنوان روز کوروش انتخاب کردند.
تسخیر کدام کشور؟
در منطقه بینالنهرین، شهر بابِل به دست کوروش فتح شد، یا به قول امروزیها اشغال شد، یعنی ما میآییم روزی را به عنوان روز کوروش قرار میدهیم که منطقهای را اشغال کرده است! اگر واقعاً کوروش به دنبال آزادی بود، آن سرزمین را آزاد میکرد و آنجا را به یک بابِلی میسپرد؛ نه اینکه خودش را به عنوان حاکم آنجا اعلام کند. پس این با ادعای حقوق بشر و حقوق ملتهای کوروش منافات دارد و به هیچ وجه قابل استناد نیست. بنا بر نظر خود باستانگرایان و سلطنتطلبان اصلاً قابل نیست که ما بیاییم روز یکی از شخصیتهای بزرگ تاریخیمان را روز ۷ آبان قرار بدهیم که آن روز، روز اشغال یک سرزمین و اسارت مردمش باشد. توجه داشته باشیم که مبداء اسلام، هجرت پیامبر (ص) است. حتی فتح مکه نیست. یعنی در جهان اسلام ما هیچ وقت روزی را به عنوان شکست دادن کشوری به عنوان روز فتحالفتوح خودمان و به عنوان روز ملی در اسلام مشخص نکردیم. اما آنها میگویند ۷ آبان مبداء تاریخ است، روزی که کوروش یک کشور دیگر را فتح کرده است.
این چه امتیازی است؟
یهودی بودن ماجرا اینجاست. چون یهودیان میگویند ۷ آبان، روز آزادسازی یهودیان از چنگال حاکم بابل است، نکته جالب طبق نقل تاریخی اینجاست که یهودیان به خاطر کشتاری که بین خودشان انجام دادند بر اثر عذاب خدا، به دست پادشاه بابل اسیر شدند، حال ما آن روز را به عنوان روز ملی خودمان قرار دهیم!
اتابکان فارس بر مکان مقبره کوروش صیغه مسجد خواندهاند/ مسجدی مختص بانوان.
اما درباره مقبره کوروش در پاسارگارد چه پیشینهای وجود دارد و تاریخ درباره آن چه میگوید؟
ما در مورد مقبره پاسارگاد دچار یکسری خودسانسوری شدیم. این نشان دهنده سیر رشد مردم ایران است. فرض بگیریم که این مقبره، مقبره کوروش است که الان داخل آن چیزی نیست و یک اتاقک است. اما در دوران حکومت اتابکان فارس، در این مکان صیغه مسجد روی آن خوانده شده است و مردم از آن دوره از اینجا به عنوان مسجد استفاده میکردند و جالب است که در دورانی به عنوان مسجد اختصاصی زنان از آن استفاده میشده، اما امروز هیچ نامی از این قضیه وجود ندارد که مردم ایران در طول تاریخ از این بنا به عنوان مسجد استفاده کردند. حتی در آن یک محراب است.
قبل از اینکه سلطنتطلبان و ملیگراها بیایند از کوروش سوءاستفاده کنند، مردم از این مقبره به عنوان مسجد و محل عبادت استفاده میکردند. هر چند امروز توجیه میکنند برای اینکه خرابش نکنند، مردم ایران، اعراب را گول زدند و اینجا را به عنوان مسجد یا مزار مادر سلیمان معرفی کردند! هر چه که بوده، مردم به احترام این مکان آن را مسجد قرار دادند، اما امروز ما خودمان دچار خودسانسوری شدیم و هیچ تابلویی وجود ندارد که بگوید مردم ایران در دوران اتابکان فارس از اینجا به عنوان مسجد استفاده میکردند و امروز آنجا حکم مسجد دارد. چون میترسند اگر مسجد شود دیگر آثار باستانی نشود و بیایند اینجا نماز جماعت برگزار کنند!
حال آنکه باید به تصمیم نیاکان خود در بعد از اسلام احترام بگذاریم و به مردم بگوییم اینجا قبلاً چه بوده و امروز چه حکمی دارد. درست است که ثبت جهانی شده، اما نباید دچار خودسانسوری شویم و مهد این محل را مخفی کنیم. از مجموعه میراث استان فارس و کشور خواهش داریم به مردم اعلام کنند که اینجا قبلاً چه بوده است.
ایرانی مسلمان به تاریخ باستانش افتخار میکند/ ایرانیها باعث پیشرفت اسلام شدند
تطهیر خاندان پهلوی و استناد به گفته تاریخ باستان در این شرایط چه مفهومی دارد، چرا این قدر بر مسأله عرب و عجم اصرار دارند؟ مگر مهمترین خصیصه ما، مسلمان بودنمان نیست؟
«حُب الوطن مِن الایمان»، به قول معروف زمین مانند مادر است و مانند آن کشتگاهی است که در آن گیاه یا بذری میکاریم؛ بنابراین افتخار به آن سرزمین نه به خاطر سرزمین بودنش است، بلکه به خاطر زمینهسازی رشد آن گیاه است. بله! به سرزمین به عنوان زیرساخت یا به عنوان چیزی که خداوند ما را در آنجا آفریده است افتخار میکنیم. اما چه ویژگیای باعث میشود که آن سرزمین خاص شود؟ نوع رویشها، درختها و آن ثمرهایی که در آن سرزمین است، باعث افتخار میشود. این خیلی مسأله مهمی است. پس زمانی باید به سرزمینمان افتخار کنیم که در آن سرزمین باعث رویشهای خاص شویم. اعتقادمان این است که اگر تاریخ هخامنشیان و تختجمشید را با زمان خودش مانند اهرام مصریا معبد آپولون در یونان مقایسه کنیم، بله باید به آن افتخار کنیم. چون کسی که در تختجمشید کار میکرده حتی اگر برده بوده، باز حقوقش بهتر از کسی که در اهرام مصر کار میکرده، رعایت میشده. این باعث افتخار است و من به عنوان یک ایرانی مسلمان در اینکه در سابقه تمدنی من و در کشور من در ایران آن حاکمان حتی با برده هم بهتر از کارگران اهرام مصر برخورد میکردند، برایم باعث افتخار است. برای من باعث افتخار است که در نقشهای تختجمشید از عکسهای برهنه استفاده نکردند، برای من افتخار است که در معماری ایرانی از تصویر بیحیایی استفاده نمیکردند.
درست است که ایران به دست اعراب مسلمان فتح شد، اما ایرانیان کمکم و در درازمدت باعث پیشرفت اسلام در کل دنیا شدند. امروزه مالزی و خیلی از خاندانهای بزرگ چین و تایلند افتخارشان این است که کسی آمد ما را مسلمان کرد که یک ایرانی بوده است. افتخار ما این است که بسیاری از کسانی که به اهل بیت (ع) در انتشار دین کمک کردند، ایرانیها بودند. افتخار ما سلمان فارسی است. درست است که اعراب با نیت کشورگشایی ایران را فتح کردند، اما ایرانیها در بین اعراب مسلمان، اسلامش را گرفتند و آن عربیت را کنار زدند. این موارد در اشعار حافظ، فردوسی و سعدی است و بسیاری از دانشمندان مسلمان ایرانی باعث پیشرفت اسلام شدند و این برای من به عنوان یک ایرانی مایه افتخار است.
نقش باستانگرایان، لیبرالها و ضدنظام در استفاده ابزاری از خاندان پهلوی
علت بزرگ شدن موضوع «ملیت» در گذشته چه بوده است؟
ما ۲ دوره داشتیم که موضوع ملیت در ایران یک دفعه خیلی رشد پیدا کرد. یکی بعد از جنگهای ایران و روس در دوران فتحعلیشاه که یک آدم بسیار ضعیفالنفس در مدیریت کشور بود. با توجه به اینکه تمام مراجع فتوا دادند و مردم ایران جان بر کف در صحنه حاضر شدند و به خاطر اشتباه آقایانی که از طرف دربار انتخاب شدند و باعث دو قرارداد ننگین به نام ترکمنچای و گلستان شدند، احساس یأس و ناامیدی در بین مردم به وجود آمد. یک عده از روشنفکران غربگرا به جای اینکه اِشکال را به حکومت قاجار بگیرند، اِشکال را متوجه اسلام کردند و دیگری در زمان رضا شاه.
در شرایط کنونی اکنون بحث سرزمینی نیست، چون سپاه و نیروهای مسلح ما با رشادت و با تقدیم شهدا حاضر هستند و حتی توانستهایم سیاستهای آمریکا و اسرائیل را در منطقه مهار کنیم، اما در بُعد اقتصادی و اجتماعی بر اثر اشتباه دولتمردان و سیاسیون در این ۲۰ سال، جامعه از نظر اقتصادی و فرهنگ و آداب اجتماعی دچار انحطاط شده است؛ به طور مثال آنچه که در بحث قیمتها میبینیم، دشمن هم بیکار ننشسته است، سلطنتطلبها که سال ۵۷ حکومت را از دست دادند بیکار ننشستند، همچنین بخشی از نظام و بخشی از دولتمردان در زمینه سبک زندگی و مباحث اقتصادی فضا را در اختیار باستانگرایان، لیبرالها و ضدنظام قرار دادند و آنها از این فرصت با استفاده از ماهواره و شبکههای اجتماعی تلاش دارند بهترین بهره را ببرند و با بزرگنمایی دوران باستان درصدد تغییر اندیشهای جامعه برآمدهاند.
اسلام هیچ وقت با تاریخ یک ملت مشکل نداشته است
حالا باید در این قضیه چه کرد؟
باید قبول کنیم بسیاری از افرادی که در این فضا قرار گرفتند، حتی نمیدانند کوروش در چه زمانی بوده، کوروش چه کسی بوده و خیلی از آدمهایی که تحت تأثیر قرار گرفتند، چون احساس حقارت میکنند و از نظر اقتصادی و یا هویت اجتماعی ضعیف هستند و همچنین القای شبهات در جامعه به این سمت و سوی کشیده میشوند. این در حالی است که ما با کوروش هیچ مشکلی نداریم، بلکه با کوروشی مشکل داریم که وسیله و ابزاری در مقابل اسلام و امام حسین (ع) شده است. میخواهند آنها را در مقابل کوروش قرار بدهند. در ابتدا نباید با مردم عادی برخورد سلبی و برخورد فیزیکی کنیم، چون این مردم به خاطر فشار اجتماعی به این سمت روی آوردهاند. همچنین به عنوان قشر مذهبی باید مواظب باشیم که کوروش را حتی اگر اشتباهاتی در تاریخ به او نسبت داده شده است، آن را بیش از حد مورد نکوهش قرار ندهیم. مساله دوم این است که باید با بسیاری از کسانی که در شبکههای اجتماعی در این زمینه قدرتمند هستند، در قالب مناظره گفتگو کرد. در مرحله بعد نشست نخبگان در محیطهای علمی و آکادمیک است که خیلی از این سؤالات که در زندگی کوروش، هخامنشیان و تاریخ پیش از اسلام وجود دارد باید در محیط علمی حل شود و به کف اجتماع کشیده نشود. البته باید توجه داشت که اسلام هیچ وقت با تاریخ و با گذشته هیچ مردمی مشکل نداشته است.
دیدگاه تان را بنویسید