از قرآن مطلا تا حراج تابلو سهراب سپهری/ فروش ۵ میلیاردی نقاشی کودکانه سهراب سپهری هیچ روشنفکری را آزرده خاطر نکرد و به یاد محرومان نیانداخت/ چرا نمیتوان به آه و ناله روشنفکران برای فقرا توجه کرد؟/ با میلیاردها تومان پول خرج شده در حراج تهران نمی توان فقر
نکته عجیبتر این است که به خاطر رایج بودن این مساله، هیچ کس از خود نمیپرسد مگر تابلوی حراج شده که کمترین معیارهای زیبایی شناختی را نیز دارد واجد چه اهمیتی است که باید بابت آن میلیاردها پول داده شود؟
پایگاه خبری تحلیلی فردا مسعود شایگان: چندی پیش بود که خبر رونمایی از قرآن مطلا موجی از انتقادات در فضای مجازی نسبت به نادرست بودن این کار ایجاد شد و حتی برخی رسانهها و افراد اصولگرا و مذهبی نیز به درستی نسبت به نادرست بودن این گونه اقدامات موضع گیری کردند.
سخن این دسته از منتقدان نه از روی دشمنی با قرآن و مرجعیت بلکه از سر نصیحت و خیرخواهی برای کسانی بود که به نظرشان رونمایی از این قرآن میتوانست به گسترش فرهنگ قرآنی کمک کند. چکیده سخن این افراد را نیز میتوان این نکته برشمرد که آن چه قرآن را در میان اقشار مختلف گسترش میدهد نه مطلا کردن آن، بلکه عمل به توصیه هایش و تلاش برای نشر آن از راههای معمول است که قرنها در میان روحانیون و منابر و... وجود داشته است. در واقع کمترین هزینه این کار را میتوان اسراف این عمل دانست، در حالی که میشود با هزینه انجام شده برای آن، هم به نشر فرهنگی قرآنی کمک کرد و هم به توصیههای قرآن برای رسیدگی به فقرا عمل.
هر سال، اما رویداد بزرگی برگزار میشود که اولین مورد مشکوک مرتبط با آن شایعات فراوانی است که درباره پولشویی در این مراسم مطرح است. حراج تهران که هر ساله به حراج تابلوها و اثرهای هنری معروف اقدام میکند، امسال نیز برگزار شده است بدون آن که پاسخهای قانع کنندهای برای سوالات پیرامون امکان پولشویی در این مراسمها بدهد. با این حال امکان پولشویی در این مراسم تنها یک وجه از ایراد این مراسم است. ایراد دوم و بزرگتر نفس برگزاری حراج تهران و نوع عمل انجام شده در آن است. در زمانهای که روشنفکران غرب زده به هرگونه مخارجی پیرامون مراسمهای مذهبی حساسیت نشان میدهند و خود را حامی فقرا و محرومان میدانند، تابلویی از یک هنرمند ولو مشهور مانند سهراب سپهری در این مراسم به قیمت بیش از ۵ میلیارد تومان به فروش میرسد و هیچ سخنی از مدعیان حمایت از فقرا در نمیآید.
نکته عجیبتر این است که به خاطر رایج بودن این مساله، هیچ کس از خود نمیپرسد مگر تابلوی حراج شده که کمترین معیارهای زیبایی شناختی را نیز دارد واجد چه اهمیتی است که باید بابت آن میلیاردها پول داده شود؟ مگر نه این است که خود این روشنفکران شب و روز مشغول مذمت کسانی هستند که به زعم آنها به گذشته چسبیده اند و دیگر به روز نیستند؟ پس در این میان چه معنایی میدهد که به جای خرج کردن میلیاردها تومان پول در راه توانمند کردن جامعه، خرج اثری کرد که جز وابسته بودن به یک شاعر، هیچ زیبایی هنری نیز ندارد؟
دیدگاه تان را بنویسید