خبرگزاری مهر: اسپنسر جانسون نویسنده کتاب پرفروش «چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟» در ۷۸ سالگی درگذشت. به گزارش نیویورک تایمز، اسپنسر جانسون که پس از مدتها کار در رشته پزشکی به نویسندگی در زمینه کتابهای کوتاه درباره زندگی و کار و تجارت روی آورده بود و کتاب پرفروشی چون «چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد؟» را در کارنامه داشت در ۷۸ سالگی درگذشت.
این کتاب پرفروش که ۲۸ میلیون نسخه فروش داشته است درباره تغییراتی است که میتوانند الهامبخش باشند. این نویسنده به دلیل بیماری سرطان و عوارض آن جان باخت. کتاب «چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟» ابتدا سال ۱۹۹۸ منتشر شد. این کتاب در ۹۴ صفحه با حروف درشت درباره دو موش به نام اسنیف و اسکوری است و دو فرد کوتوله به نامهای هِم و هاو است که در یک هزارتو به دنبال پنیر میگردند. وقتی پنیر از ایستگاه C بیرون میآید موشها بدون ترس برای پیدا کردن آن تلاش می کنند. در واقع این چهار شخصیت برای نشان دادن قسمتهای ساده و پیچیده درون ما، بدون توجه به سن، نژاد یا ملیت، در نظر گرفته شدهاند. ما، گاهی اوقات ممکن است مثل اسنیف عمل کنیم، که تغییرات را زود بو میکشد؛ یا مثل اسکوری که به سرعت وارد عمل میشود. گاه مانند «هم» میشویم، که با انکار تغییرات در برابر آنها میایستد، چرا که میترسد به طرف چیزی بدتر کشیده شود. یا مثل «هاو» که یادمیگیرد وقتی شرایط او را به طرف چیز بهتری راهنمایی میکند، خود را با آن تغییر وفق دهد. این کتاب به یک پدیده بدل شد چون نشان میداد چقدر انعطافپذیر بودن در برابر تغییرات میتواند به انسان کمک کند و
در عین حال آنهایی که در گذشته زندگی میکنند و نمیتوانند وارد آینده شوند - شخصیتی مثل هِم- نمیتوانند به بقای خود ادامه دهند. ایوان هلد رییس انتشارات پوتنام و پسران که ناشر این کتاب بوده است گفت این کتاب تاکنون به ۴۴ زبان ترجمه شده است. با این حال «چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد؟» اولین کتاب پرفروش جانسون نبود و او با همکاری کن بلانشارد مشاور تجاریاش کتاب «مدیریت یک دقیقهای» را سال ۱۹۸۲ منتشر کردند که داستان مرد جوانی را روایت میکرد که در جستجوی مدیریتی موثر بود. در این کتاب هدفها، اسرار، تحسینها و توبیخهایی که بر مدیریت تاثیر می گذارد مطرح شده است. جانسون و بلانشارد در اواخر دهه ۱۹۸۰ در یک مهمانی با هم آشنا شدند و در آن زمان جانسون با همکاری همسر اولش کتابهایی برای کودکان درباره شخصیتهای تاریخی مانند وینستون چرچیل، جکی رابینسون و کریستوف کلمب مینوشت. بلانشارد پس از درگذشت جانسون گفت: «با هم درباره مدیری که توانایی تصمیمگیری نداشت و فقط درباره اهداف حرف میزد صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم تا داستانی درباره مدیر تاثیرگذار بنویسیم». به این ترتیب کتاب نخست این دو خلق شد. پاتریک اسپنسر حانسون ۱۴ نوامبر
۱۹۳۸ در واتر تاون متولد شد. پدرش ساختمان ساز بود و مادرش آموزگار. او در لسآنجلس برزگ شد و در رشته روانشانسی لیسانس گرفت و بعد از رویال کالج جراحی ایرلند فارغ التحصیل شد. او کارش را در کلینیک مایو و مدرسه پزشکی هاروارد ادامه داد و در جریان ملاقات با بیماران همه تلاش خود را به کار میبرد تا آنها را از درون بهبود بخشد. وی سپس به عنوان مدیر ارتباطات شروع به کار کرد و از پس زمینه پزشکی خود برای نوشتن به سبکی ساده بهره گرفت و کتابهای کوتاهی برای کمک به مراجعهکنندگان نوشت تا به آنها کمک کند تا اطلاعاتی تکنیکی را به روشی ساده دریافت کنند. وی که بیش از ۳۰ سال به عنوان نویسندهای پرفروش شناخته میشد نه با کتابهایش عکس گرفت و نه هرگز مصاحبه کرد.
دیدگاه تان را بنویسید