اولین عکسم از جنگ را هیچ وقت ندیدم
مدیر انجمن عکاسان انقلابودفاعمقدس گفت: طی 27 سالی که از پایان جنگ میگذرد، کمترین بهرهبرداری از آثار غنی تصویری شده که ناشی از نبود پشتیبانی جدی و کمتوجهی سازمانها به این مقوله است.
آماری از انتشار این کتابها، دستهبندی عکسهای دفاع مقدس، نحوه توزیع و استقبال مردم از این کتابها، حمایت از عکاسان جنگ، برنامههای آینده انجمن برای جمعآوری و انتشار کتاب عکس و آرشیو عکسها، محورهای مصاحبهای بود که در گفتوگو با «سیدعباس میرهاشمی» مدیر انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس مورد بحث و بررسی قرار گرفت. این گفتوگو را در ادامه میخوانیم؛
* روند انتشار کتاب عکس از سال 59 تا کنون چطور بوده؟
آثار منتشر شده از عکسهای دوران هشت ساله دفاع مقدس ذهن آدم را بلافاصله به سمت مجموعه جنگ تحمیلی میبرد که در سال 61 تا 67، شش جلد از آن منتشر شد. این کتابها، آثار ارزشمند و فاخری بودند که به زحمت عزیزانی که با ستاد جبهه و جنگ همکاری داشتند؛ از جمله آقای صمدیان و ممیز و کسانی که دست اندرکاران این حوزه از جمله عکاسان جمعآوری شد و این 6 جلد در آلمان به چاپ رسید.
به جز مجموعه 6 جلدی، تعدادی از عکاسان هم با همکاری سازمانهای مختلف سعی کردند یک سری کتابهایی را منتشر کنند؛ در واقع یک اتفاقاتی در وزارت ارشاد رقم خورد و کتابهایی در سازمان تبلیغات اسلامی به پشتیبانی صدا و سیما چاپ شد.
بعد از آن خیلی اتفاقات جدی در این حوزه رخ نداد و طی این 27 سالی که از پایان جنگ میگذرد، با توجه به اینکه آثار غنی و آرشیوهای داریم، انتظار میرفت انتشار آثار در قالبهای مختلف بیشتر از این باشد اما به دلایل نبود پشتیبانی جدی، هزینه سنگین آمادهسازی آنها و کمتوجهی سازمانهایی که عکسهای جنگ در آنجا وجود دارد، این اتفاق در اولویت قرار نگرفت.
آثاری که در مؤسساتی مثل کیهان و خبرگزاری جمهوری اسلامی و اطلاعات داریم تمام اینها قابلیت بالایی دارند که در قالبها و سناریویی مشخص تبدیل به کتاب شوند که متأسفانه این اتفاق نیفتاده است و ما از آثار آن کمترین استفاده را کردیم. در واقع این آثار باید به مجموعهای تبدیل میشد؛ اما نشد و یک فرهنگ بسیار غنی و ارزشمند در یک دوره غیر قابل تکرار در آرشیوها ماندهاند.
باید بپذیریم کارهای روی زمین مانده بسیار است و حق روزگار بر ما است که این آثار را استخراج کرده و با یک سناریوی جمعبندی شده و کیفیت قابل قبول منتشر کنیم.
* آمار دارید که با این حجم عکس از دوران انقلاب و دفاع مقدس، چند جلد کتاب عکس منتشر شده است؟
آنچه که در ذهن من است کتابهای تصویری حوزه جنگ خیلی آمار بالایی ندارد و کمتر از 40 جلد است.
* توزیع این کتابها چطور است و مردم چقدر مشتاق خریدن کتابهای عکس جنگ هستند؟
اینکه چرا آمدیم دنبال عکس، عکس یک سند صادق است. برای ارائه یک سند قوی به عکسها رجوع میکنیم. وقتی هم اطلاعات ارائه شود، آن سند کاملتر است. با این اوصاف مخاطب خیلی سریع مطالب را برداشت میکند. در واقع دائما میشود رویدادها را در ذهن مرور کرد.
ما به حوزه عکس، به عنوان حوزه جریانساز نگاه میکنیم. گرافیک و سینمای ما در حوزه جنگ و شعر و موسیقی و تئاتر ما و داستانها میتوانند از عکس متأثر شوند که خیلی وقتها هم پایه آنها، عکس جنگ بوده است.
ما در حوزه نشر به دنبال جریانسازی هستیم. اگر این حوزه کار پژوهشی ارائه بدهد، طبیعتاً سینمای ما برای طراحی صحنه و تیپشناسی میتواند از این فضاها بهره ببرد و کار قابل قبولی ارائه دهد.
یکی از بحثهای دیگر انجمن، مخاطبان خاص است و از طرفی به جهت بالا بودن هزینه انتشار، نمیشود انتظار داشت که همه بتوانند این آثار را بخرند.
* حمایت از عکاسان جنگ چطور است؟
تعدادی از عکاسان جنگ این انجمن را تشکیل دادند و خودشان هم برای جمعآوری و حفظ عکسهای جنگ تلاش کردند. علاوه بر این، پیگیر پشتیبانی جدی از عکاسان جنگ بودند.
انجمن سعی کرد علاوه بر جمعآوری آثار، آرشیو آثار حقیقی و حقوقی را تهیه کند. این کار پرزحمتی است و اشخاص حقیقی توان این را ندارند، در اشخاص حقوقی هم تخصص این کار کمتر است.
امروز خوشحالیم که در بعضی از بخشها به الگوهای تعریف شده برای نگهداری آثار نزدیک هستیم. سعی کردیم به این شکل ساماندهی کنیم و در اختیار عکاسان بگذاریم ضمن اینکه قابلیت استفاده از این آثار را در بخشهای مختلف بالا ببریم.
یکی از حمایتها این است که آثارشان را به اینجا میآورند، این آثار ساماندهی، کدگذاری، اسکن و کارشناسی میشود؛ بعد هم آثاری که به لحاظ کیفیت تصویری و موضوع آن قابلیت بالایی دارند، چاپ میشود و حتی هزینه نگهداری آثار بر عهده انجمن است.
کسانی که علاقهمند هستند به این آثار پس از مراجعه با توافق دو طرفین و هر طور که عکاس صلاح میداند این اثر در اختیار مخاطب قرار میگیرد.
نکته دیگر هم است است که متأسفانه حمایتی که انجمن از عکاسها کرده کافی نیست و در جاهای دیگر هم حمایت اتفاق نمیافتد. بسیاری از آثار به قیمت جان عکاسان تولید شده است، اما امروز به دلیل عدم حمایت، امکان انتشار این عکسها را ندارند. شاید هم این اتفاق به دلیل کثرت هنرمندان در جنگ است.
* چند ماه گذشته اقدام به فراخوان ارسال عکسهای جنگ در فیش حقوقی کارمندان نیروهای مسلح کردید؛ این جریان به کجا رسید؟
در این رابطه عکسهای زیادی به انجمن ارسال شد. ما در انجمن عکاسها را به سه دسته تقسیم میکنیم؛ دسته اول عکاسانی که قبل از جنگ تجربه عکاسی داشتند، دسته دوم عکاسانی که همزمان با جنگ عکاسی را به عنوان یک تخصص استفاده کردند و دسته سوم هم رزمندگانی هستند که دوربینهای خانگی به همراه خود داشتند و از نقاط مختلف و رویدادها عکس میگرفتند.
به جهت در نظر داشتن میزان هزینه و آورده سعی کردیم در ابتدا دسته اول را دنبال کنیم. بعد پیگیر عکسهای دسته دوم بودیم که عکاسان این دسته صمیمیت بیشتری با رزمندهها داشتند چون این گروه بیشتر در منطقهها حضور داشتند و با رزمندهها همراه بودند و دوربین، حائلی بین عکاس و رزمندهها نبود.
آثاری که از سوی رزمندهها با دوربینهای خانگی ارسال شد، در رده، دسته سوم قرار میگیرند. شاید در حال حاضر به جهت زمانی و هزینه، کار روی این آثار مقرون به صرفه نباشد.
* در واقع امکان جمعآوری و اسکن عکسهای دسته سوم فعلا وجود ندارد.
میشود چنین کاری را کرد. اما باید هزاران عکس را جمعآوری و اسکن شود تا به یک مجموعه قابل قبول تبدیل کنیم. دسته دوم با زحمت و زمان کوتاهتری به آن آثار میرسیم. وقتی میخواهیم عکسها را نگهداری کنیم به جای زمان گذاشتن برای گروه سوم، این زمان را برای گروه اول و دوم میگذاریم.
* چند قالب در بحث تولید کتاب تعریف شده است؟
در ابتدا باید بگویم که برای انجمن 3 زیربخش اصلی تعریف کردیم. اولویت ما جمعآوری و ساماندهی آثار و پژوهش است و زیر بخش بعدی تولید است. لذا بیشترین وقت و دقت را صرف آنها میکنیم.
انتشار کتاب جزو وظیفه معاونت تولید انجمن است. چاپ هم اولویت انجمن نیست و با این حال سعی میکنیم آنچه را که جمعآوری کردیم را نیز چاپ کنیم.
چند قالب هم برای تولید کتاب عکس در انجمن تعریف کردیم که یکی از آنها همان قالب موضوعی است که 6 جلد آن در دوره جنگ منتشر شد و ما هم تا جلد 9 را منتشر کردیم.
قالب دیگر کتابهایی مثل پشتیبانی در جنگ است. از عکسهای جمعآوری شده بین عکاسان تهیه کردیم.
قالب دیگری داریم که هر کتاب مربوط به عکسهای یک عکاس است. مثل کتابی که اخیراً برای علی فریدونی، احسان رجبی و حاجیخانی منتشر شد.
قالب دیگر، کتابهای استانی است که در نظر داریم، فعالیتهای آن منطقه را در رابطه با جنگ، جمعآوری، گویاسازی و منتشر کنیم. در این رابطه تا کنون 2 جلد کتاب منتشر شده است که میتوان به کتاب عکس «خروش لاجوردی» در رابطه با استان اصفهان در دفاع مقدس و «حماسه الوند» درباره استان همدان در دفاع مقدس اشاره کرد.
اکنون هم دو جلد کتاب درباره استان آذربایجان شرقی و کرمانشاه را آماده کردیم تا بعد از بررسی در استانها منتشر کنیم.
* آماری از تعداد عکاسان جنگ دارید؟
نه آمار دقیقی از این عکاسان نداریم؛ وقتی کارنامه تصویری از جنگ هر استان را کار میکنیم، تعداد زیادی از آثار و عکاسان شناسایی میشوند که اسم آنها در لیست عکاسان نبود.
مثلا وقتی وارد بحث پژوهشی کتاب «خروش لاجوردی» شدیم، به بیش از 30 عکاس رسیدیم که قبلاً این رقم را نداشتیم. یا در کتاب همدان از عکاسان همدان به همین رقم رسیدیم که قبل از آن، جزو آمار نبودند. به هر استانی هم برسیم با همین شکل مواجه میشویم و شناسایی عکاسان دقیقتر و کاملتر میشود.
قطعاً عکاسانی هستند که کمتر کسی از آنها اطلاع دارد. در مجموع در انجمن بیش از 400 نفر هستند که از جنگ عکاسی کردند و نمونه عکسهایشان در انجمن وجود دارد.
* چرا تمام آثار جنگ در یک جا جمع نیست، بخشی در بنیاد شهید، بنیاد حفظ آثار و سازمان اسناد و دفاتر روزنامهها و... پراکنده است؛ در واقع چرا آرشیو منسجمی نداریم؟
اینها را باید از متولیان فرهنگی پرسید شاید به همین دلیل نقص، دوستان انجمن را تشکیل دادند. در مجموع فرسایش جدی دامن عکسهای جنگ را گرفته بود و کسی برای آن تلاش نمیکرد. این دوستان دور هم جمع شدند تا جلوی فرسایش را بگیرند و توانستهاند آثار زیادی را نگه دارند.
این نکته را هم بگویم که اگر این انجمن توانسته موفق عمل کند، به دلیل اعتماد عکاسان به انجمن بوده است. مالکان آثار اطمینان کردند و آثار را به اینجا آورند.
* الان در آرشیوتان چقدر عکس دارید؟
بیش از یک میلیون نگاتیو فریم عکس در آرشیو انجمن وجود دارد. آثار ساماندهی شده رقم قابل توجهی است و آمار دقیقی از آن ندارم.
* با عکاسان صحبت میکنیم، عکسهایی در دوران جنگ انداختهاند و بعد از انتشار این عکسها دیگر دسترسی ندارند. برای این عکاسان چه برنامهای میتوان داشت؟
چون به دنبال الگوسازی بودیم به همه سازمانهایی که آرشیو عکس دارند، رجوع کردیم در برخی از مراکز نگاتیو عکسها هم معلوم نیست که کجاست و عکاس هم به آن دسترسی ندارد. به نظرم باید این سازمانها مورد سوال قرار بگیرند این آثار را چهکار کردهاند و حداقل مسیر صحیح را برای حفظ این نگاتیوها انتخاب کنند.
عکس هم دارای مالک و عکاس است که حق هر دو محفوظ است یعنی مالکیت عکس با سازمانهایی است که به عکاس حقوق دادهاند، کسی نفی نمیکند حق مالکیت سازمانها را اما این حقوق یک طرف هستند؛ لذا در این برهه از زمان باید عکسها کشف و گویاسازی شود وگرنه حق آن اثر در جامعه ادا نشده است.
این را هم باید توجه داشته باشیم که این آثار با هزینه سنگین و حتی به قیمت جان عکاسان تهیه شده است و شهدای زیادی در حوزه عکاسی داریم پس انصاف نیست که این عکسها دچار فرسایش شوند ضمن اینکه سازمان برای معرفی خودش نیاز به انتشار و بازنشر این عکسها دارد.
به هر حال برای نگهداری این آثار عزم ملی میطلبد چون اگر همراهی نباشد اتفاقی نمیافتد و امیدوارم متولیان فرهنگی این موضوع را جدی بگیرند و نگران این باشند که این آثار هر روز ممکن است از بین برود.
* از عکسهای جنگ خودتان چه خبر؟
آثار من در آن زمان تحویل لشکری دادم که در آنجا فعالیت میکردم و این آثار در آنجاست. نیمی از آن عکسها به انجمن رسیده و امیدوارم نیم دیگر این آثار هم پیدا شود.
نکتهای هم بگویم عکسهایی داریم که در مقایسه با عکسهای من، از کیفیت بالاتری برخوردار است و اولویت را به آثار این عکاسها میدهیم. بعد هم نوبت به ما رسید، کتاب عکس را چاپ میکنیم.
* و در پایان میخواهیم از اولین عکسی که از جنگ گرفتید، بگویید.
من از سال 59 عکاسی جنگ را شروع کردم که در کردستان بوده، متأسفانه من هم عکسهایم را تحویل جاهایی دادم که برای آنها کار میکردم به جز بخشی از آن به انجمن رسیده و مابقی در دسترس نیست.
اولین عکسی هم که از جنگ گرفتم در کردستان بحث آزادسازی بوکان مطرح بود، نشست فرماندهان در تپه بوکان انجام گرفت؛ آنها اطلاعات را تبادل میکردند برای تصمیمگیری نهایی که من از این صحنه عکس گرفتم و هیچ وقت هم این عکس به دستم نرسید.
دیدگاه تان را بنویسید