نقد و بررسی مستند «متولد اورشلیم» / گرفتار در تیتر جذاب و ناکام از تحلیل دقیق
کمتر ازیک هفته از انتشار عمومی مستند «متولد اورشلیم» میگذرد. مستندی که محصول آرمان مدیا است و نام های آشنایی را بر روی پوستر آن می توان دید. حسین شمقدری در مقام کارگردان، محمدحسن مددی بعنوان تهیه کننده، محسن اخوان فر در جایگاه مدیریت تولید و محمد دلاوری در نقش راوی حضور دارند.
پایگاه خبری تحلیلی فردا؛ مجید فضائلی: کمتر ازیک هفته از انتشار عمومی مستند «متولد اورشلیم» میگذرد. مستندی که محصول آرمان مدیا است و نام های آشنایی را بر روی پوستر آن می توان دید. حسین شمقدری در مقام کارگردان، محمدحسن مددی بعنوان تهیه کننده، محسن اخوان فر در جایگاه مدیریت تولید و محمد دلاوری در نقش راوی حضور دارند.
در نخستین مواجهه باید از تداوم کاری یک تیم منسجم مستندساز خوشحال باشیم. تیمی که مهارت های مستندسازی را چه از جنبه فنی، چه ارتباطی و چه تولیدی تا حدود زیادی کسب کرده و به تعبیری می توان گفت که بصورت "حرفه ای" مستندسازی می کنند. مرور کارهای قبلی این تیم موید این ادعا می تواند باشد: «مجموعه میراث آلبرتا»، «الف الف پاریس»، «مجموعه انقلاب جنسی»، «مجموعه کارخانه جهان» و همین اثر «متولد اورشلیم».
این فهرست، ضمن اینکه نشان دهنده استمرار کاری این تیم است، نمایانگر تشتت موضوعات انتخابی آنها هم هست. مهاجرت نخبگان، پورتره یک فعال سیاسی، یک مسئله فرهنگی اجتماعی، اقتصاد و حالا هم یک مستند سیاسی. این گوناگونی موضوعات اگرچه بیانگر دستیابی به شیوه تولید مستند است، اما به همین میزان هم از عمق کارها کاسته و بغیر از مجموعه اول یعنی میراث آلبرتا که حاصل تجربه زیسته و انباشت دانش چند ساله تیم تولید در دانشگاه شریف است، سایر آثار از یک برداشت شتابزاده فراتر نمی روند.
با تمرکز بر متولد اورشلیم می توان به نکات قابل تاملی پی برد. نخستین نکته جسارت در پرداختن به موضوع است. اما به نظر می رسد تیم آرمان مدیا این بار هم در دام جذابیت موضوع افتاده اند و قبل از هر کسی خودشان تحت تاثیر تازگی موضوع قرار گرفته اند. اتفاق ناگواری که در «مجموعه انقلاب جنسی» و «الف الف پاریس» هم دیده می شود. نو بودن پرداخت به مسائل جنسی، صحبت با یک محکوم سیاسی که اکنون در خارج از کشور است و گفتگو با چند صهیونیست موقعیت های بسیار ملتهبی هستند. آنقدر ملتهب و گیرا که سازندگان را به خطا انداخته اند که به صرف ورود و طرح بحث، کار خود را انجام داده اند. این آثار در نهایت خود دستاوردی جز شکستن تابوها ندارند.
شاید تحلیل سازندگان این باشد که صرف شکستن تابوها، مطلوبیت دارد و رسالت آنها باز کردن باب گفتگوست. اما گمان میکنم که مستندساز نباید به این حد قانع باشد چراکه چنین عدول هایی از خطوط قرمز، اگر مبتنی بر تحلیلی دقیق و موضعی اصولی نباشد، کارکرد خود را از دست می دهد. به یاد جمله ای که حسین شمقدری خطاب به حمزه غالبی در الف الف پاریس می افتم که می گوید «ما در موضوع انتخابات خیلی با هم فرق داریم، اما در بقیه موضوعات خیلی شبیه به هم هستیم.» همین نگاه در متولد اورشلیم هم هست. ما نماز می خوانیم مثل آنها، دعا می کنیم مثل آنها، زندگی می کنیم مثل آنها و حالا طبیعی است که آنها هم مدعی شوند که ما هم کشور می خواهیم، مثل شما!
سوژه های مستند متولد اورشلیم، گوناگون اند و هرکدام روایت گر نوعی نگاه به مقوله صهیونیسم هستند. متکثر نشان دادن روایت ها از صهیونیسم قدمی مثبت برای شناخت این نحله است. اما این تکثر منجر به سست شدن راوی (سازندگان) در ضدیتش با کلیت صهیونیسم می شود. حتا در برابر اتهام هایی که یکی از صهیونیست ها به ایران و دموکراسی اش می زند هم مستند سکوت اختیار می کند و بنظر می رسد تنها با یک نخ عاطفی به فاجعه کشتار صبرا و شتیلا خود را نگه داشته است.
نریشن های مستند هم در دو مقطع با عبارت هایی منفک از حقیقت و واقعیت، کلیت حاکم بودن قانون زور را مورد تعریض قرار می دهند. متولد اورشلیم در دفاع از صهیونیست ها نیست، اما با تفکیک صهیونیست های خوب از صهیونیست های بد، مسیر نادرستی را میگشاید. صهیونیستهای خوب آن خاخام و آوازهخوانیاند که خشونت را تایید نمیکنند و آصف و آن خبرنگاری که سابقه نظامی و امنیتی دارند، صهیونیستهای بد هستند!
در نهایت به نظر می رسد آرمان مدیا گرفتار تیترهای جذاب و سوژه های چالشی اش شده است و از تحلیل و واکاوی دقیق اتفاقاتی که روایت می کند بازمانده است.
دیدگاه تان را بنویسید