روزنامه ایران: مرد 60 ساله تبریزی که از 10 سال قبل غذای تعداد زیادی از پرندگان و حیوانات بیپناه شهرش را تأمین میکند، سلامتی و آرامش این روزهایش را حاصل خدمات داوطلبانه و دلسوزانهای میداند که به سگها، گربهها و کلاغهای گرسنه شهر ارائه میکند.
به کمک یکی از مسئولان با سابقه امور پشتیبانی جهاد کشاورزی شهرستان تبریز بود که توانستیم از اکبر یوزباشی که تلفن همراه هم ندارد، رد و نشانی پیدا کنیم. او که بازنشسته شرکت تراکتورسازی تبریز است، صبحها و عصرها به مناطق مختلف شهرش میرود و هر بار بیشتر از 3 ساعت وقتش را صرف تأمین آذوقه حیوانات میکند. او به گروه «زندگی» میگوید: «از بچگی به حیوانات علاقه داشتم. خوب یادم هست زمستان بود و من هم 7 سال داشتم که در نزدیکی خانه ما یک سگ مادر، چند بچه به دنیا آورده بود، اما به جای اینکه از این موضوع خوشحال باشم هر شب گریه میکردم. یک شب مادرم دلیل گریه هایم را پرسید و گفتم «روی زمین برف نشسته و دلم برای توله سگها میسوزه که جای گرم و غذای خوشمزه نمیخورن» مادرم اجازه داد برای چند شب توله سگها را به خانه بیاورم و به خیال خودم از آنها بیشتر از مادرشان مراقبت کنم تا در کنار من به آنها خوش بگذرد، در صورتی که مادرشان از بیرون در حیاط و تولهها از داخل خانه به قدری برای رسیدن به هم پارس میکردند که نشد چند شب بیشتر از آنها مراقبت کنم، اما صبحانه، ناهار و شام هایم را با آنها قسمت میکردم و نیمی از غذایم را برایشان
کنار میگذاشتم تا در سرمای استخوان سوز زمستان آن سالها، برای پیدا کردن غذا به سختی نیفتند.»
اکبر یوزباشی با مرور کودکیهایش ادامه داد: «از همان سال به بعد علاقهام به حیوانات چندین برابر شد و برای کمک به آنها هر کاری از دستم بر میآمد انجام میدادم تا اینکه 10 سال پیش به ذهنم رسید برای سگها و گربههای بیپناه شهرم و کلاغها و گنجشکهایی که در طول سال بویژه فصل زمستان نمیتوانند براحتی غذا تهیه کنند فکری کنم. میدانستم این حیوانات بیپناه معمولاً در حاشیه شهر، اتوبان پاسداران و کسایی و از چهارراه شهناز تا ولیعصر پرسه میزنند و گاهی اوقات هم از سوی رهگذران مورد بیمهری قرار میگیرند به همین خاطر تا به امروز برای هر گروه از این حیوانات متناسب با نوع غذای مورد علاقهشان قسمتهای خاصی از گوشت، مرغ و ماهیهایی را که قصابهای داوطلب شهر در اختیارم قرار میدهند، تفکیک کرده و سهم غذایشان را در هر کدام از این مناطق توزیع می کنم.
علاوه بر این هر روز صبح برای سگها و گربهها در ظرفهای یکبار مصرف شیر میریزم و آن زمانهایی که توله هایشان به دنیا میآیند کارتنهایی را در گوشهای امن قرار میدهم تا پس از اینکه غذایشان را خوردند به داخل کارتنها بروند و از سرما یا خطرات احتمالی در امان باشند.
همچنین برای تعداد زیادی از گنجشکها و کلاغهایی که روی درختهای کنار اداره جهاد کشاورزی شهرستان مینشینند خردههای نان خیس شده را در گوشهای از فضای سبز میریزم و تا زمانی که غذایشان را بخورند در کنارشان میمانم و گاه با آنها بازی میکنم تا کسی برایشان مزاحمتی ایجاد نکند.» وی با بیان اینکه هر روز صبح ساعت 9 از خانه خارج میشود و تا حوالی ساعت 12 ظهر وقتش را صرف تأمین آذوقه و رسیدگی به بیشتر از 60 گربه، 20 سگ و تعداد زیادی کلاغ و گنجشک شهر تبریز میکند و البته عصرها نیز همین کارها را انجام میدهد،ادامه داد: «اوایل اتفاق میافتاد که از سوی رهگذران مورد تمسخر قرار میگرفتم، اما خوشبختانه در سال های اخیر این رفتارها جای خود را به همراهی شهروندان داده و بارها از سوی آنها مورد تشویق قرار گرفته ام، حتی میپرسند چه کمکی از دستشان برمی آید تا در قبال این حیوانات بیپناه انجام دهند و به همین واسطه چند مرتبه هزینه درمان گربه یا سگهایی که به هر دلیلی دچار آسیب یا شکستگی عضو شده بودند، توسط همین شهروندان داوطلب تأمین شده است.»
یوزباشی سالهاست روزهای جمعه را در ارتفاعات تبریز به کوهنوردی میپردازد و علاوه بر جمعآوری نخاله از زمین و پاکسازی طبیعت، برای حیواناتی که در این محدوده زندگی میکنند آذوقه میبرد. او این سالهای اخیر را با احساس آرامش و رضایت بیشتری زندگی میکند، زیرا معتقد است از زمانی که بخشی از ساعات روزش را با این حیوانات میگذراند، احساس خیلی خوبی دارد: «این تصمیم را تنها برای آرامش خودم گرفتم، حتی زمانهایی که به مسافرت میروم از دوستانم خواهش میکنم هوای این حیوانات را داشته باشند تا نگرانی هایم از بین برود. باور دارم زمانی میتوانم انسان تأثیرگذاری باشم که در مقابل موجودات اطرافم بیتفاوت نباشم؛ از اینرو در قبال کاری که انجام میدهم از کسی انتظاری ندارم و گمان میکنم به دلیل همین همراهی بیمنت با حیوانهای شهرم است که آرامش خاصی در زندگی دارم و -به گفته اطرافیانم- این آرامش را به آنها نیز انتقال میدهم.»
دیدگاه تان را بنویسید