خطرناکشدن بارش ها با دستکاری انسانی
در گذشته تخریب طبیعت به صورت محلی، نقطهای و لکهای بود، اما امروزه تخریبها اکوسیستمی و زیستگاهی شده است. به عبارت دیگر کل موجودیت یک عرصه یا اکوسیستم طبیعی تخریب میشوند.
روزنامه آرمان: در گذشته تخریب طبیعت به صورت محلی، نقطهای و لکهای بود، اما امروزه تخریبها اکوسیستمی و زیستگاهی شده است. به عبارت دیگر کل موجودیت یک عرصه یا اکوسیستم طبیعی تخریب میشوند. برای مثال تخریب جنگلهای هیرکانی به همین صورت است. اکوسیستم جنگل هیرکانی از گرکان تا ارسباران در آذربایجان امتداد دارد. از سوی دیگر، تخریب و خرابکاری ما در کشور به حدی است که اکنون کل اکوسیستم جنگلی را به طول هزار کیلومتر تخریب میکنیم. این تخریبها همه جانبه و بدون بازگشت هستند، یعنی وقتی طبیعت از بین میرود تمام ویژگیها و ارزشهایش نیز از بین میرود. همچنین با دستکاری اکوسیستم محیط سواحل را از دست دادهایم. برای مثال تمام مناطق ساحلی دریای خزر از آستارا تا گمیشان آلوده شده و فاضلاب وارد این مناطق شده است. حتی رودخانههای ارزشمند ما نیز تخریب شده و ماهیان نمیتوانند مهاجرت کنند. در بالادست آبها نیز سد زده و به دریا لطمه زدهایم. در واقع کل اکوسیستم ساحلی و رودخانه ای را تخریب کرده ایم. در گذشته یکی دو رودخانه به علت احداث سد تخریب میشدند، ولی امروزه کل رودخانههای ما تخریب شدهاند. اکوسیستم تالابی کشور نیز دچار مخاطراتی شده است. ما ۲۰۰ تالاب داریم؛ از تالاب شادگان که در خاورمیانه و جهان یکی از بزرگترین تالابها در داخل خشکی است تا تالابهای کوچک مثل گندمان یا میقان در اراک مورد دستکاری قرار گرفته و برخی نیز صد درصد از بین رفتهاند. بنابراین تمام این تخریبها نقطه ای نیستند و در حد تخریبهای کلان اکوسیستمی هستند. در واقع تمام اکوسیستمهای رودخانه، جنگل و حتی دشتها هم تخریب شده اند که قابل برگشت نیستند و این مساله آنچنان ضربهای به محیط زیست وارد میکند که عواقب آن جبرانناپذیر است.
در گذشته تخریب طبیعت به صورت محلی، نقطهای و لکهای بود، اما امروزه تخریبها اکوسیستمی و زیستگاهی شده است. به عبارت دیگر کل موجودیت یک عرصه یا اکوسیستم طبیعی تخریب میشوند. برای مثال تخریب جنگلهای هیرکانی به همین صورت است. اکوسیستم جنگل هیرکانی از گرکان تا ارسباران در آذربایجان امتداد دارد. از سوی دیگر، تخریب و خرابکاری ما در کشور به حدی است که اکنون کل اکوسیستم جنگلی را به طول هزار کیلومتر تخریب میکنیم. این تخریبها همه جانبه و بدون بازگشت هستند، یعنی وقتی طبیعت از بین میرود تمام ویژگیها و ارزشهایش نیز از بین میرود. همچنین با دستکاری اکوسیستم محیط سواحل را از دست دادهایم. برای مثال تمام مناطق ساحلی دریای خزر از آستارا تا گمیشان آلوده شده و فاضلاب وارد این مناطق شده است. حتی رودخانههای ارزشمند ما نیز تخریب شده و ماهیان نمیتوانند مهاجرت کنند. در بالادست آبها نیز سد زده و به دریا لطمه زدهایم. در واقع کل اکوسیستم ساحلی و رودخانه ای را تخریب کرده ایم. در گذشته یکی دو رودخانه به علت احداث سد تخریب میشدند، ولی امروزه کل رودخانههای ما تخریب شدهاند. اکوسیستم تالابی کشور نیز دچار مخاطراتی شده است. ما ۲۰۰ تالاب داریم؛ از تالاب شادگان که در خاورمیانه و جهان یکی از بزرگترین تالابها در داخل خشکی است تا تالابهای کوچک مثل گندمان یا میقان در اراک مورد دستکاری قرار گرفته و برخی نیز صد درصد از بین رفتهاند. بنابراین تمام این تخریبها نقطه ای نیستند و در حد تخریبهای کلان اکوسیستمی هستند. در واقع تمام اکوسیستمهای رودخانه، جنگل و حتی دشتها هم تخریب شده اند که قابل برگشت نیستند و این مساله آنچنان ضربهای به محیط زیست وارد میکند که عواقب آن جبرانناپذیر است.در گذشته تخریب طبیعت به صورت محلی، نقطهای و لکهای بود، اما امروزه تخریبها اکوسیستمی و زیستگاهی شده است. به عبارت دیگر کل موجودیت یک عرصه یا اکوسیستم طبیعی تخریب میشوند. برای مثال تخریب جنگلهای هیرکانی به همین صورت است. اکوسیستم جنگل هیرکانی از گرکان تا ارسباران در آذربایجان امتداد دارد. از سوی دیگر، تخریب و خرابکاری ما در کشور به حدی است که اکنون کل اکوسیستم جنگلی را به طول هزار کیلومتر تخریب میکنیم. این تخریبها همه جانبه و بدون بازگشت هستند، یعنی وقتی طبیعت از بین میرود تمام ویژگیها و ارزشهایش نیز از بین میرود. همچنین با دستکاری اکوسیستم محیط سواحل را از دست دادهایم. برای مثال تمام مناطق ساحلی دریای خزر از آستارا تا گمیشان آلوده شده و فاضلاب وارد این مناطق شده است. حتی رودخانههای ارزشمند ما نیز تخریب شده و ماهیان نمیتوانند مهاجرت کنند. در بالادست آبها نیز سد زده و به دریا لطمه زدهایم. در واقع کل اکوسیستم ساحلی و رودخانه ای را تخریب کرده ایم. در گذشته یکی دو رودخانه به علت احداث سد تخریب میشدند، ولی امروزه کل رودخانههای ما تخریب شدهاند. اکوسیستم تالابی کشور نیز دچار مخاطراتی شده است. ما ۲۰۰ تالاب داریم؛ از تالاب شادگان که در خاورمیانه و جهان یکی از بزرگترین تالابها در داخل خشکی است تا تالابهای کوچک مثل گندمان یا میقان در اراک مورد دستکاری قرار گرفته و برخی نیز صد درصد از بین رفتهاند. بنابراین تمام این تخریبها نقطه ای نیستند و در حد تخریبهای کلان اکوسیستمی هستند. در واقع تمام اکوسیستمهای رودخانه، جنگل و حتی دشتها هم تخریب شده اند که قابل برگشت نیستند و این مساله آنچنان ضربهای به محیط زیست وارد میکند که عواقب آن جبرانناپذیر است.
سوء مدیریت در عرصه محیط زیست
ما داریم وارد دوران فاجعه میشویم که با یک ویژگیهایی همراه است و منجر به آسیبهای شدید اقتصادی و اجتماعی میشود. تخریب محیط زیست چهار دوران دارد. دوران سلامت که محیط در آن کاملا سالم است. دوران هشدار که تخریبها تازه شروع شده اند و اگر ادامه داشته باشند وارد دوران بحران میشویم و وقتی این سه مرحله پشت سر گذاشته شد، وارد دوران فاجعه میشویم. نمونه بارز آن گرد و غبار در استان خوزستان است که فاجعه ایجاد کرده و بیشتر مردم آن منطقه در حال مهاجرت هستند یا فاجعه ای که در اطراف دریاچه ارومیه رخ داد. ما شاهد بروز سیلابها به دلیل از بین بردن پوشش گیاهی و جنگلها هستیم. بنابراین وقتی باران میبارد، چون درختی وجود ندارد که جلوی سرعت بارندگی را بگیرد تبدیل به سیلاب میشود و اکنون سیلهایی که میآید ویرانگر، تخریبکننده و با تلفات فراوان همراه است. نمونههایی از این مورد را شاهد هستیم و روز به روز شرایط بدتر میشود، چون سیستم ما در داخل کشور نظام مند نیست و فقط حرف میزنیم. اگر جایی هم سوء نیتی در کار نباشد باز کل فرایند حرکت نظام مدیریتی به سمت نابودی است. دستکاری در عرصههای طبیعی مانند قطاری است که با سرعت تمام به سمت سراشیبی میرود و صدای داد و فریاد افراد داخل آن به جایی نمیرسد. این آینده سیاهی است که پیش روی مردم ایران قرار دارد و علت اصلی آن ناشی از سوء مدیریت است و باعث میشود که محیط زیست به عنوان امانت به خوبی به دست آیندگان نرسد.
بروز سیل با دستکاری
به علت تخریب در جنگلها بارش شدیدتر و ناگهانیتر میشود و به یکباره سیلاب میآید. از سوی دیگر، ساخت و سازهای غیرمجازی که در مسیر رودخانهها ایجاد شده لطمه اصلی را وارد میکند، وگرنه اگر هنگام بارندگی مسیر باز باشد آب به داخل دریا میرود. در برخی شهرها در مسیر رودخانه و حریم طبیعی آن ساخت و ساز غیر مجاز اتفاق افتاده است و استان گلستان بهترین مثال بازر برای این مساله است. چند سال پیش در شهر قم نیز در مسیری بارندگی پارکینک و خانه وجود داشت که سیل آمد و همه چیز را خراب کرد. در تهران هم چند سال پیش سیل از دره پایین آمد و به خیابان ظفر رسید. همچنین سال گذشته نیز سیل در ایلام به علت خانههایی که در مسیر بارندگی وجود داشت تخریبی به بار آورد. وقوع باران و سیل طبیعی است. در کشور ما معمولا بارانهای سیل آسا رخ میدهند، اما خود ما هم این حالت را تشدید میکنیم. به عبارت دیگر در شمال جنگلها را تخریب کرده و هم در جاهای دیگر ساخت و ساز میکنیم و همین مساله باعث ایجاد سیل شده و خسارات زیادی را به همراه دارد.
ضعف مدیریت در حوادث قابل پیشگیری
ما همیشه دوران سرد و گرم و خشکسالی و ترسالی داریم. هر چند سال یک بار معمولا برف و بوران شدید در ایران رخ میدهد، چرا که وضعیت آب و هوا معتدل نیست و وقوع این امر طبیعی است، ولی ما یادمان میرود، فراموش میکنیم و نمیخواهیم طبیعت را آنطور که هست بپذیریم. این بارندگی و برف نعمت خداست که در این خشکسالیهای ۱۰ساله نصیب کشور ما شده است. در واقع با این برف و بوران کمر خشکسالی شکسته شد، ولی عدم مدیریت، آگاهی و اطلاع رسانی رحمت خداوند را به زحمت تبدیل کرد. در گذشته چندین بار حدود دو متر برف میآمد و جاده کوهستانی و ارتفاعات برای چهار ماه تمام برف داشت، حتی در بسیاری از شهرها خیابانها از زیر برف عبور میکرد و مردم از زیر تونل برفی رفت و آمد داشتند. تازه الان میزان برف و باران نسبت به گذشته کم شده است، ولی مدیریت ضعیف است، چرا که وقتی برف میآید مجهز نیستیم و نقاط حادثه خیز را درست نمیکنیم. قدیم جاهایی که برف گیر و بهمن گیر بود پناهگاه برای جاده درست میکردند یا هواپیما دیوار صوتی را میشکست تا بهمن سقوط کند و بعد از آن مردم اجازه حرکت مییافتند، اما الان این کارها اتفاق نمیافتد. امکانات ضعیف است، در حالی که حوادث قابل پیشگیری هستند، اما ترتیب اثری داده نمیشود. از این رو هر لحظه باید منتظر وقوع اتفاقات ناگوار از حوادث طبیعی باشیم که میتوانستیم با تدبیر و اقدامات راهبردی و موثر جلوی آنها را بگیریم.
* کارشناس محیط زیست
دیدگاه تان را بنویسید