روزنامه آرمان: دستورالعمل جاودانه در زمینه گردشگری محیطزیست این است که وقتی توریستی وارد طبیعت شد هیچ اثری را از خود به جای نگذارد، حتی جای پا هم نباید باشد، چرا که باعث فراری شدن حیوانات میشود، یعنی وقتی درنایی لب دریاچه مینشیند و جای پا را میبیند، جیغ زده و فرار میکند، چون فکر میکند که موجود دو پا آنجا بوده است.
بنابراین دستورالعمل طلایی این است که وارد طبیعت شویم، از آن لذت ببریم و بدون ضربه به آن ترکش کنیم. بنده با ذکر چند مثال رابطه صنعت گردشگری و محیطزیست را بیان میکنم. با یک توریست آلمانی به دریاچه گهر رفتم. او سیگارش را روشن کرد و بعد یک زیر سیگار در بسته از کیفش درآورد و خاکستر سیگار را در آن ریخت تا اینکه به سطل زباله ای رسیدیم و زیر سیگاری را در سطل زباله انداخت. ببینید تا چه حد یک فرد میتواند هوشیارانه در حفظ محیطزیست فعال باشد. همچنین بنده با یک عده توریست انگلیسی در ایران بودم. وقتی غذا خوردیم آنها گودالی کنده و پوست خیار، گوجه و بازمانده نیمرو را در آن دفن کردند.
به آنها گفتم که طبیعت از پس این مواد بر میآید، اما آنها در جواب گفتند: اولا چهره طبیعت زشت میشود. ثانیا برخی جانواران از بازمانده غذاها استفاده میکنند و در طبیعت تقویت میشوند مثل موش کور که آفات کشاورزی است.
بنابراین بهتر است حتی موادی که تجزیه پذیر هم هستند دفع شده و از بین بروند، در حالی که ما هر کداممان به اندازه یک تا دو کیلوگرم ظروف یکبار مصرف و پلاستیک از خودمان در طبیعت به جای میگذاریم. از سوی دیگر، بنده و یک توریست آمریکایی در کنار دریاچه پریشان چادر زدیم که گرگی هر شب به اطراف چادر ما میآمد که ما با او حرف میزدیم و او هم از روزنه چادر سرش را میچرخاند و صداهایی از خودش در میآورد. گاهی هم ما به او ماهی تند میدادیم. خلاصه به این حیوان عادت کرده بودیم که دو سه روزی نیامد و ما نگران شدیم. از چادر بیرون رفتیم و جای پای او را دیدیم، اما خودش نبود. جای پا را تعقیب کردیم و به محلی رسیدیم که پر از آثار بازمانده توریستها بود و قوطیهای کنسرو استفاده شده منجر به این شده بود که گرگ زبانش را به لب تیز آن مالیده و چون خون آمده بود فکر میکرد که درون قوطی چیزی است، با این اتفاق زبان گرگ شرحه شرحه شده بود، طوری که نالان بر زمین افتاده و ما با مشورت دامپزشک او را خلاص کردیم.
ببینید آثار به جای مانده از توریستها چه تاثیرات عظیمی در طبیعت میگذارد. این مورد و بسیاری اتفاقات دیگر آثار توریسم غیر پایدار است، یعنی توریستها بدون آنکه بدانند حیات حیوانات را میگیرند. در این حادثه هم به احتمال قوی گرگ فرزندانی داشته که منتظر غذا بودند. با وجود این، تن ماهی به عنوان تله برای جمع آوری حشرات در کارهای تحقیقاتی است. برای مثال میخواهیم یک سطل حشره بگیریم. برای این کار سطل را تا لبش در زمین دفن میکنیم و در آن تن ماهی میگذاریم. فردا دو من حشره به دست میآید. بنده در انگلستان هم با یک فرانسوی همراه بودم که دیدیم لاک پشتی به نام پشت چرمی در یک کیسه پلاستیک گرفتار و خفه شده بود.
به عبارت دیگر کیسه پلاستیکی داخل آب باد کرده، به گونه ای که لاک پشت آن را عروس دریایی پنداشته و از آنجا که عروس دریایی هم غذای مورد علاقه لاک پشت است به اشتباه کیسه را بلعیده و راه تنفس خود را از بین برده بود. از این رو خفه شده و روی سطح آب قرار داشت. با وجود این، وزن این لاک پشت حدود ۴۰۰ کیلوگرم و قطر کاسهاش سه متر است. به صورتی که وقتی در آب بالا و پایین میرود، موج ایجاد میکند. مثالی دیگر را عرض میکنم تا آثار عملکرد انسانها بر محیطزیست مشخص شود. بنده در داخل منزل حوضی دارم که چندی پیش دستکشهای یک بار مصرفی در آنجا قرار داشت. چند ماهی قرمز داخل انگشتهای این دستکش رفته و خفه شده بودند. بنابراین باید سنجیده و با احتیاط فراوان وارد طبیعت شویم و آثاری از خود به جای نگذاریم. این بهترین راه برای حفظ محیطزیست است.
کمکاری صدا و سیما برای حفظ محیطزیست
بنده از صدا و سیما گله مند هستم، چرا که به مباحث مختلف میپردازد، اما به محیطزیست اعتنایی ندارد. من مقاله ای خواندم که گفته بود اگر فکر میکنید که اقتصاد بهتر از محیطزیست است جلوی نفستان را بگیرد و پولهایتان را بشمرید تا بفهمید که اگر نفس شما در نیاید و آبی برای آشامیدن نداشته باشید با وجود سرمایه فراوان نمیتوانید زندگی کنید. بنابراین یک نفس پاک میارزد به کل دارایی. بنابراین نباید اولویتهای خود را فراموش کنیم. اکنون محیطزیست به ویژه برای کشورهای در حال توسعه مانند ما در اولویت قرار دارد. باید مباحث آن مرتب برای نسل جدید تکرار شود. آگاهی دادن به مردم عادی کوچه و بازار، کودکان، تصمیم گیران و سیاستمداران لازم است. اگر بخواهیم که طبیعت آتی را داشته باشیم باید به کودکان تعلیم بدهیم. در زمان کودکی ما در این زمینه آموزشی صورت نمیگرفت و باید اکنون به فکر باشیم، از سوی دیگر، تصمیم گیران هم باید آگاهی داشته باشند. برای مثال وقتی فردی با داشتن مدرک دکترا و عالم بودن در تخصص خود وزیر راه شد، ممکن است که درباره محیطزیست چیزی نداند و در تالاب انزلی و کویر میقان اراک جاده بسازد. بنابراین تصمیمات سیاستمدارن
تاثیرگذار است و باید به آن توجه کرد. ورود به هسته مرکزی مناطق زیست محیطی ممنوع در زمینه تسهیلات و زیربناهای گردشگری که بخشی از محیطزیست ساخته شده را تشکیل میدهند میتوان به این نکته اشاره کرد که سازمان محیطزیست بایستی مناطق را زونبندی کند. در خارج از ایران که بنده در محیطزیست کار میکردم اجازه نداشتیم که به هسته مرکزی پارک ملی برویم و تنها عده خاصی اجازه ورود داشتند، چون اگر قرار باشد که همه بروند شلوغ شده و حیات وحش فرار میکنند. بنابراین زونبندی باید رعایت شود. اکنون پارک ملی ایران زونبندی شده است و فقط کافی است پارتی بازی صورت نگیرد، چون فقط باید افراد متخصص به مرکز پارک راه یابند و برای تفرج گسترده و عامه مردم نیز میتوان اطراف پارک ملی را در نظر گرفت. * کارشناس محیطزیست
دیدگاه تان را بنویسید