قطع ۱۸ میلیون درخت بلوط/ از رفتن دارکوبها تا حمله سوسکها
نشانههای فاجعه از پنج سال پیش پیدا شد، از وقتی که درختهای بلوط جنگلهای پهنه غربی و جنوبی زاگرس، یکییکی خشک میشدند و روز به روز بر وسعت منطقه درختهای خشکیده اضافه میشد.
نشانههای فاجعه از پنج سال پیش پیدا شد، از وقتی که درختهای بلوط جنگلهای پهنه غربی و جنوبی زاگرس، یکییکی خشک میشدند و روز به روز بر وسعت منطقه درختهای خشکیده اضافه میشد. حالا آنقدر این بلوط زاران درگیر آفت شدهاند که بیش از یک میلیون هکتار از جنگلهای زاگرسی آلوده به آفت زغالی بلوط هستند و به دلیل قابل احیا نبودن این مناطق باید 18 میلیون اصله درخت بلوط قطع شود. برنامهای که اجرا شدن آن چندان هم ساده و آسان نیست ولی چاره دیگری برای زنده نگهداشتن درختان و نهالهای کوچک نیست. متخصصان بیماریهای بخش جنگل معتقدند که آفات یا بیماری در میان درختان بلوط به تنهایی نمیتواند علت وقوع چنین فاجعه زیستمحیطی باشد و قطعا علاوه بر عواملی نظیر کاهش بارشهای آسمانی در سالهای گذشته، تخریب جنگل، خشکسالیهای پیدرپی، گرد و غبارها و ریزگردهایی که از کشورهای عربی وارد میشود و نوع خاک؛ متهم دیگری هم وجود دارد که در ردیف اول این فاجعه قرار دارد و آن آفتی به نام سوسک چوبخوار است که در بروز و تشدید طغیان و خسارت این آفت نقش مؤثری دارد. قطع 18 میلیون اصله بلوط طبق نظر کارشناسان حوزه جنگل و منابع طبیعی بیش از 70درصد از درختان بلوط نسبت به این آفت واکنش نشان دادهاند. به گفته مدیر پروژه حفاظت از جنگلهای زاگرس بیش از یک میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس آلوده به آفت زغالی بلوط هستند و از آنجایی که این مناطق دیگر قابلاحیا نیستند باید 18 میلیون اصله درخت بلوط قطع شود. براساس دیدگاه کارشناسان بینالمللی و نظر قطعی رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور که در کمیسیون امور زیربنایی دولت مطرح شد، قطع درختان آلوده تنها کاری است که میتوان برای کنترل روند نابودی جنگلهای زاگرسی انجام داد. قطع درختان آلوده تنها راه کنترل بیماری زغالی بلوط است. مدیر پروژه حفاظت از جنگلهای زاگرسی درخصوص احیای مناطق از دست رفته، گفته است: کاشت گونهها باید از طریق بذر انجام گیرد. اما به دلیل اینکه جنگلهای ایران بجز بخشهایی کوچک از طریق شاخهزادی تکثیر میشوند، نمیتوانیم این کار را به خوبی انجام دهیم. علاوه بر آن به دلیل وجود دام حتی اگر دانه بلوطی جوانه بزند بلافاصله خورده شده و نمیتواند رشد کند. از سویی به دلیل بیماری زغالی بلوط، برگی در درختان باقی نمانده که هوموس ایجاد کرده و دانههای بلوط در زیر آنها رشد کند. در سه سال گذشته، یک میلیون و 132 هزار هکتار از شش میلیون هکتار مساحت جنگلهای زاگرسی به کلی نابود شده و اگر این روند ادامه پیدا کند بهزودی زود شاهد بیابان زاگرسی به جای جنگلهای زاگرسی خواهیم بود. هر درخت بلوط در عرض یک سال تنها 6 سانتیمتر بلند میشود و برای آنکه یک درخت بلوط خوب داشته باشیم 200 تا 300 سال زمان لازم است، اما به دلیل ضعیف شدن درختان بر اثر حمله قارچ زغالی بلوط، سوسکهای چوبخوار به آنها حمله کرده و طی مدت زمان کوتاهی درخت را به کلی نابود میکند. کاهش دارکوبها و حمله سوسکها جنگلهای بلوط زاگرس در غرب ایران از معدود مناطق سبز ایران هستند که قدمت آنها به بیش از پنجهزار سال میرسد. این جنگلها منبع تأمین ۴۰ درصد از آب شیرین کشور هستند و زندگی عشایر و روستائیان این مناطق به آن وابسته است که در صورت نابودیشان کشور را تحت تأثیر خود قرار میدهد. باوجود اینکه سرانه جنگل در کشور ما پایین است و از بین رفتن و نابودی یک درخت بسیار مهم است اما روند نابودی جنگلهای ایران بهخصوص جنگلهای بلوط زاگرس همچنان ادامه دارد و در پی بیتوجهیهای مردم و مسئولان این جنگلها آرام آرام و بیصدا در حال مرگ و نابودی هستند. مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیطزیست در این زمینه گفت: همچنین رابطه مرگباری بین افزایش تعداد سوسکهای چوبخوار و کاهش دارکوب در زاگرس و البرز وجود دارد و با کاهش جمعیت دارکوب در پهنههای وسیع و ارزشمند زاگرس و البرز، با حمله سوسکها به این مناطق مواجه شدیم. شمار دارکوبها به دلیل افزایش ورود سگها و گلههای دام و بریده شدن سرشاخههای درختان که محل لانهسازی دارکوب بودند، کاهش یافت. وی گفت: مشکل از آنجا شروع میشود که ما محیطزیست را در بهترین حالت مثل اقتصاد و فرهنگ در ابعاد توسعه میدانیم در حالی که محیطزیست بستر توسعه است. رئیس انجمن یاران سبز در لرستان هم با بیان اینکه با روند فعلی تا نابودی کامل درختان بلوط چیزی باقی نمانده است، گفت: متأسفانه با اینکه در منطقه، درختان بلوط در معرض بیماری زوال و خشکیدگی قرار دارند، قطع درختان به وسیله افراد بومی برای تهیه زغال و افزایش اراضی کشاورزی خود همچنان ادامه دارد و برای جلوگیری از آن اقدامات زیادی صورت نمیگیرد. سیدمحمد قاسمی ادامه داد: باید برای این معضل که بهطور فاجعهباری این گونه با ارزش را هر روز بیشتر از بین میبرد، فکری اساسی کرد، زیرا با این روند تا نابودی کامل آن چیزی باقی نمانده است. یک کارشناس ارشد منابع طبیعی درخصوص آفت افتاده به جان این جنگل میگوید: سوسک چوبخوار زیر پوست درختان بلوط لانه میکند و با قطع آوندی و تغذیه از مواد غذایی درخت بهتدریج باعث مرگ درختان تنومند و کهنسال بلوط میشود. این حشره در پایان فروردین هر سال به شکل گروهی و انفرادی در طبیعت ظاهر شده و به منظور تخمگذاری و تکثیر در شکاف درختان بلوط کلنی میسازد. به گفته یعقوب عزیزی هر سوسک چوبخوار تعداد 15 تخم میگذارد که پس از دو ماه که تبدیل به حشره کاملی شدند از زیر پوست درخت بیرون میآیند و برای خوردن تنه، شاخ و برگ به درختان حمله میکنند. عزیزی یکی از راهکارهای عملی برای مقابله با این آفت را هرس بهداشتی میداند و میگوید: چند سال است که به علت عوامل غیرطبیعی شامل گرد و غبار و خشکسالی و آفتهایی مانند بیماری انگلی لورانتوس (دارواش به گویش کردی ایلامی مخور) و آفت سوسک چوبخوار، عرصه گستردهای از درختان بلوط جنگلهای 11 استان منطقه زاگرس خشک شدهاند. این کارشناس منابع طبیعی مهمترین تأثیر هرس بهداشتی را کم کردن نیاز غذایی آنان، کاهش بار سر شاخهها بر تنه، ایجاد تنفس و افزایش عمر و کاهش آسیبهای گوناگون درختان میداند و میگوید: بیش از 640 هزار هکتار عرصه جنگلی با گونه غالب بلوط در استان ایلام وجود دارد که بیش از 120 هزار هکتار آن در شهرستان آبدانان است. سوسک چوبخوار بیماری زغالی و سوسک چوبخوار 110 سال در جهان پیشینه دارد و کانون اصلی آن نیمکرهشمالی و در حاشیه دریای مدیترانه است که متأسفانه سرمایههای جنگلی همه این مناطق را در معرض نابودی قرار داده است. جنگلهای بلوط زاگرس هم در دهههای گذشته به علت وقوع خشکسالیهای پی در پی، کاهش بارشها بهویژه برف، پدیده ویرانگر گرد و غبار و ریزگردهای کشورهای عربی به همراه شیوع بیماریهای انگلی همچون اورانتوس و آفتهایی مانند سوسک چوبخوار و ذغالی به شدت در معرض خشکیدگی و نابودی قرار گرفته است. درختان بلوط منطقه زاگرس نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری هم برای مقابله با پدیده ریزگردها دارند و هم منبع درآمد و زندگی بسیاری از بومیان این منطقه است که با از بین رفتن این درختان نهتنها آسیبهای زیستمحیطی بیشتر میشود بلکه جایگزین کردن این ارزشها برای محیطزیست قابلجبران نخواهد بود. در این میان اهمالکاری دستگاههای مختلف و نبود نظارت کافی از عوامل مهم نابودی منطقه زاگرس محسوب میشود.
دیدگاه تان را بنویسید