چرا ارقام هزینههای نمایشگاه کتاب موجب شرمندگی است؟
انتشار جداول مالی نمایشگاه کتاب نه تنها مسرت بخش و مایه خوشحالی نیست بلکه به نظر میرسد لازم است نظام کلان فرهنگی کشور از چنین آمارهایی کمی هم شرمنده باشد.
خبرگزاری مهر: مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران روز گذشته آمار و ارقام هزینهکرد مالی نمایشگاه کتاب تهران را منتشر کرد و بر اساس آن عنوان داشت که بیش از یک میلیارد و دویست میلیون تومان در هزینههای سال جاری نمایشگاه کتاب صرفهجویی به عمل آمده است. رقمی که در مرحله اول باعث خوشحالی اهالی رسانه و کتاب شد.
با این همه نگاهی به جداول منتشر شده و ارقام اعلام شده نشان از نوعی توزیع نامتوازن بودجههای نمایشگاه کتاب در میان بخشها برای اثرگذاری و فعالیت دارد.
در این جدول پرهزینهترین بخش نمایشگاه متعلق به هزینههای پرداختی به مصلی برای امور زیرساختی است که بالغ بر چهار میلیارد و هشتصد میلیون تومان میشود. پس از آن هزینه پشتیبانی شامل نیروی انسانی، آماده سازی، اقلام مصرفی، اجاره تجهیزات و خودرو، حمل ونقل، غذا و پذیرایی بیش از ۳ میلیارد و چهارصد میلیون تومان و در رتبه سوم نیز امور اجرایی مانند طراحی نقشه، جانمایی، غرفه بندی، ساخت، سالنهای نمایشگاهی و زیرساخت شامل صوت، برق، مخابرات، کار تخوان ودیتا، هزینه نیروی انسانی کمیته اجرایی- رفاهی و امانات و سازمانها و نهادها و… و. با بیش از دو نیم میلیارد تومان در رتبه سوم قرار دارد.
به عبارت دیگر با یک محاسبه سرانگشتی میتوان دریافت. نمایشگاه کتاب تهران و خانه به دوشی آن و استفاده نکردنش از یک مکان ثابت و نیاز به ساخت هرساله مصلی به صورت شهرک نمایشگاهی و جمعآوری آن چیزی بالغ بر ۷/۱۰ میلیارد تومان هزینه بردار است که این معادل با تقریباً ۶۰ درصد بودجه مصروف برای نمایشگاه کتاب است.
به همین خاطر است که با کمال تأسف باید گفت اگر سالها تذکر اصحاب رسانه و دلسوزان حوزه کتاب به مدیران، وزیران و مسئولان شهری و کشوری برای تدبیر درباره ایجاد مکانی دائمی برای نمایشگاه کتاب به ثمر رسیده بود امروز شاهد نبودیم که در تنگناهای شدید اقتصادی کشور بیش از ۶۰ درصد بودجه برگزاری یک رویداد سالانه فرهنگی صرفاً هزینه برپایی مکان آن میشود و راهی برای هزینهکرد به منظور غنای محتوای آن برنامه برای آن متصور نیستیم.
حذف بن مشارکتی سازمانها و نهادها و یا کاهش بنخرید کتاب اهل قلم و یا ناتوانی در برنامهریزی و دعوت از مشاهیر نشر و قلم خارج از ایران برای حضور در این رویداد که همگی به بهانه بودجه صورت میپذیرد ناشی از همین بیتدبیری دور و دراز در سازوکار برپایی این رویداد است. فراموش نمیکنیم که یکی از وظایف ذاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سوق دادن بودجههای یارانهای مصوب حوزه فرهنگ به سمت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان فرهنگی عمومی است و باید تأسف خورد که چهل سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی کماکان این بودجهها صرف برپایی یک رویداد و نه غنای محتوایی آن میشود و وقتی نیز تنگنای مالی فشاری وارد میکند با افتخار از کاهش بودجه یارانه فرهنگی که اثر آن به مخاطبان نمایشگاه و جریان فرهنگی عمومی در کشور و هزینهکردش برای امور اجرایی و برپایی نمایشگاه کتاب صحبت میشود و در انتها نیز با خوشحالی سخن از کاهش عدد و رقم ریالی هزینهکرد برای برپایی نمایشگاه میزنیم.
بگذارید برای این مدعی چند مثال بیاوریم. بودجه بخش فعالیتهای فرهنگی در نمایشگاه به گواه ارقام این جداول، بیش از ۲۰۰ میلیون تومان کاهش پیدا میکند، اطلاع رسانی در نمایشگاه با بیش از ۱۷۰ میلیون کاهش هزینه روبرو بوده است هزینه موجود برای برپایی بخش بینالمللی تقریباً نصف شده است، هزینه حضور و فعالیت نمایشگاه در فضای مجازی بیش از ۲۰۰ میلیون کاهش پیدا کرده است و در مقابل هزینه دریافتی مصلی از نمایشگاه کتاب یک میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است.
نمایشگاهی که میتواند در یک سال درآمدزایی خود را تا ۳ میلیارد تومان افزایش دهد و بیش از ۶ میلیارد تومان از وابستگی خود به بودجههای دولتی بکاهد، چرا باید پس از سی و سه دوره برگزاری، کماکان در تب و تاب برپایی هرساله و صرفه بودجه حوزه فرهنگ برای تأمین برق و آب و مخابرات و… و. باقی بماند.
چرا مخاطبان کتاب اعم از دانشجویان، اساتید، طلاب و همه کسانی که حق برخورداری مناسب از یارانههای فرهنگی برای بهرهمندی بیشتر از کتاب را دارند و میدانند که وظیفه ذاتی دولت ارائه این حمایت از آنهاست باید سالها به خاطر خانه به دوشی نمایشگاه کتاب و تأمین هزینههای نجومی اجارهنشینی در مصلی شاهد باشند که این حق آنها صرف تأمین آب و برق و تلفن و زیرساختهایی با مدت حیات ده الی پانزده روز در مصلی شود و تازه برای استفاده از همان هم در این بازه ده روز اگر دقیقهای (تاکید میکنم دقیقهای) از زمان برگزاری نمایشگاه بگذرد با خاموشی و قطعی برق و... در سالنها همراه شود.
شاید برای همین موضوع باشد که میباید گفت انتشار چنین جداولی نه تنها مسرت بخش و مایه خوشحالی نیست و بلکه به نظر میرسد لازم است نظام کلان فرهنگی کشور از چنین آمارهایی کمی هم شرمنده شود.
دیدگاه تان را بنویسید