درگیری لفظی مهران مدیری با ثروتمند مشهور در لواسان
رفتم لواسان، دیدم داره بولدوزر کار میکنه، به طرف گفتم مگه ندیدی در بم زلزله آمده و لنگ بولدوزرند تا جسدهای مردم را از زیر آوار خارج کنند؟» این جملاتی است که مهران مدیری در بخش ابتدایی سخنانش گفت.
سرویس فرهنگی فردا: احسان گل محمدی نوشت: او را تنها یکبار دیدهام آن هم پشت فرمان مرسدس بنز با شیشههای دودی، آن هم زمانی که هرکس پژو پرشیا سوار میشد، پولدار محسوب میشد.
به شوخی هم مدتی از آن دیدار به عنوان نزدیکترین ارتباطم با یک سلبریتی در جمع دوستان یاد میکردم.
حقیقتا آن دیدار و آن فاصله طبقاتی در آن دوران موجب شد تا مدتی حس خوبی به او نداشته باشم چرا که جدا از خودروی رویاییاش، احساس کردم زاویه نگاه او به من و مردم از پشت آن فرمان کمی با غرور بود.
گذشت تا در بم زلزله شد، زلزلهای عجیب و غریب که حال همه مردم را گرفت! مشغول چرخاندن شبکههای رسانه ملی بودم که در یک برنامه زنده لحظهای متوقف شدم، مجری اعلام کرد که آقای مدیری با شبکه تماس گرفتند و گفتند حتما میخواهند چند لحظهای صحبت کنند، او بر روی خط آمد، صدایش به شدت میلرزید، لرزش صدا به حدی بود که بعد از گذشت این همه سال همچنان در ذهنم مانده است.
«رفتم لواسان، دیدم داره بولدوزر کار میکنه، به طرف گفتم مگه ندیدی در بم زلزله آمده و لنگ بولدوزرند تا جسدهای مردم را از زیر آوار خارج کنند؟» این جملاتی است که مهران مدیری در بخش ابتدایی سخنانش گفت.
مهران مدیری در ادامه درگیری لفظی خود با مخاطب سخنانش را اینگونه روایت میکند: «حالا خبر مرگت دو روز دیرتر استخر ویلات آماده بشه چیزیت میشه؟»
این خاطره و ایضا چند پاراگراف بالا هیچ ارتباطی به بحث راقم این سطور ندارد، بحث تذکری است که بابت چند جمله به او دادند.
آنجایی که خطاب به مسئولین میگوید: «چیکار دارید میکنید با خودتون؟ چیکار دارید میکنید با ما؟ هممهمون میگیم کاش پارسال بود! خدایا ما را با امید خفه کن!»
گفتهاند که با این جملات به جامعه ناامیدی تزریق کرده است! و به همین منظور یکی از وزرا با بیان اینکه عذرخواهی کافی نیست، بابت این اظهارنظر خواستار برخورد شد.
چند سوال در اینجا مطرح است: آیا جملات مدیری خلاف واقع بوده است؟ آیا اوضاع کشور نسبت به سال گذشته بهتر شده است؟ یک مورد را میتوان نام برد که وضعیتی بهتر از سال گذشته داشته باشد؟
مشکل دوستانِ منتقد مدیری اینجاست که نمیخواهند باور کنند که دیگر دورانی که رسانه ملی تنها رسانه ایران بود گذشته است، برخی از صفحهها در اینستاگرام شاید در بحث مخاطب با برخی از برنامههای رسانه ملی رقابت کند! چه برسد به رسانههای متعدد رسمی و غیر رسمی! اگر سخنان مردم در رسانه ملی منعکس نشود و مردم خود را در این رسانه نبینند قطعا ریزش مخاطب آن بیش از پیش میشود، چراکه چه رسانه ملی این سخنان را منعکس کند چه نکند این سخنان، مسکوت نخواهند ماند و بالاخره شده در یک کانال تلگرامی منعکس شود میشود، اما سانسور نمیشود، چرا که به قول معروف آب بالاخره راه خود را پیدا میکند!
خلاصه اینکه «آینه، چون نقش تو بنمود راست، خود شکن، آئینه شکستن خطاست»
یک نکته هم گفتنی است که اگر قرار بود مدیری بابت این برنامه تذکر میگرفت باید برای تبلیغ سریالش که قرار است در شبکه نمایش خانگی توزیع شود تذکر بگیرد آن هم اگر بدون هماهنگی واحد بازرگانی این تبلیغ انجام شده است.
دیدگاه تان را بنویسید