کارگردان سریال «مینو»: سکانس‌های جنگی به اقتضای قصه کم شد

کد خبر: 905308

کارگردان سریال «مینو» گفت: ممکن است سکانس‌های جنگی باکیفیت باشند، اما نخواستیم تحت هر شرایطی این سکانس‌ها را در سریال بگنجانیم.

کارگردان سریال «مینو»: سکانس‌های جنگی به اقتضای قصه کم شد

خبرگزاری فارس: کم نیستند سریال‌هایی که بستر اصلی‌شان جنگ بوده و سرنوشت بسیاری از کاراکتر‌ها در همان فضا رقم می‌خورد. سریال‌هایی که به رغم جذابیتی که مدیون فضای به تصویر کشیده شده‌شان هستند، درام‌هایی عاشقانه را نیز چاشنی داستان کرده تا از این طریق مخاطبان انبوهی را با خود همراه کنند. این شب‌ها سریالی با عنوان «مینو» به کارگردانی «امیر مهدی پور وزیری» و تهیه کنندگی مهدی همایونفر از شبکه یک سیما در حال پخش است. سریالی که عاشقانه‌ای را در بستر جنگ و حصر خرمشهر به تصویر کشیده است. عباس غزالی، سلمان فرخنده و مهدیه نساج از بازیگران اصلی این مجموعه تلویزیونی هستند. با امیر مهدی پوروزیری که کارگردانی این سریال را به عهده داشته است درباره داستان این سریال، استفاده از بازیگران جدید، سکانس‌های مربوط به جنگ و ... به گفتگو نشستیم.

** چطور شد که کارگردانی این سریال را برعهده گرفتید؟

- در دوره‌ای در روایت فتح، دوستان طرحی کاملا جنگی داشتند که درباره آدم‌ها و اتفاق‌هایی بود که در چند روز سقوط خرمشهر می‌افتاد. منتهی ما نگران این بودیم که مخاطب می‌تواند با این قصه صرفا جنگی ارتباط برقرار کند یا نه؟ بنا بر این با آقای فلاح رضایی که طراح بودند صحبت کردیم و روی طرح کار کردیم و به این نتیجه رسیدیم که برای اینکه بتوانیم مخاطب را به راحتی همراه قصه‌مان کنیم باید داستان را به سمت روابط بین انسان‌ها ببریم و در ادامه با همراهی نویسنده‌های جدیدی که به گروه اضافه شد به قصه‌ای که هر شب پخش می‌شود تبدیل شد. کاملا سر و شکل قصه عوض شد و همه چیز شد قصه روابط بین آدم‌هایی که در این شهر چند روز می‌مانند و افرادی که در حال گذراندن زندگی عادی‌شان هستند، اما اتفاق‌های جنگ روی زندگیشان تاثیر می‌گذارد. قصه اصلی سریال «مینو» قصه آدم‌ها شد.

** پس قصه از مرحله طرح تا اجرا کاملا تغییر کرد؟ همانطور که اشاره کردید طرح اولیه کاملا به جنگ ارتباط داشت، اما قصه‌ای که به تصویر کشیده شده درباره عشقی است که بین یک دختر و پسر در بحبوحه جنگ شکل می‌گیرد و در کنارش به صورت مختصر به جنگ پرداخته می‌شود.

- بله، به جنگ و شرایط دو کشور همسایه برمی‌گردد. سال‌ها پیش صدام ادعا کرده بود که ایرانی‌ها در کشور ما دست به کار‌های خرابکارانه می‌زنند و ما به همین دلیل به آن‌ها حمله کردیم. این گفته کاملا کذب بود و خیلی از عراقی‌ها از سال ۵۲ در کشور ما حضور داشتند و در خیلی از اتفاق‌ها دخیل بوده و در آن سال‌ها برای حمله به کشور ما آماده می‌شدند. این بحثی جدای از جنگ است و وقتی قرار است فردی به عنوان مامور کشوری به کشور دیگر برود بحث شرایط انسانی پیش می‌آید و داستان آدمی است که خودش و آنچه وانمود می‌کند نیست و زمانی که فردی آنچه وانمود می‌کند نباشد می‌تواند در بستر خود داستانی دراماتیک را شکل دهد.

** چقدر خودتان با این فضا درگیر بودید؟ در زمان حصر خرمشهر و آبادان حضور داشتید؟

- نه من در آن زمان ۱۰ سال بیشتر نداشتم. کودکی بودم که شاید کابوس شبانه‌اش بمباران هوایی بود، بنابراین درک درستی از جنگ و فضای آن زمان ندارم.

** چطور با این فضا عجین شدید؟

- سال‌ها پیش در این زمینه کار کرده بودم. یک مجموعه مستند بازسازی به نام در محاصره که بیشتر شبیه به سریال بود، سینمایی و ... در این زمینه ساخته بودم و طی آن تحقیق‌های بسیاری کرده بودم و همه آن‌ها در وجود من نهادینه شده بود. اما قصه «مینو» قرار نیست هیچ نسبتی به صورت نعل به نعل با جنگ و دوران دفاع مقدس داشته باشد. ما قصه‌گویی می‌کنیم و در این شرایط تا جایی که بتوانیم قصه‌پردازی‌مان را ادامه می‌دهیم. برخی‌ها ما را مورد خطاب قرار می‌دهند که چرا فلان سکانس دقیقا شبیه به لحظه‌های واقعی‌اش نبود؟ در صورتی که ما تاریخ را به بستری برای قصه‌گویی تبدیل کردیم.

** برخلاف یک خطی داستان این سریال که در بستر جنگ اتفاق می‌افتاد، ما تاکنون سکانس‌های زیادی در این باره ندیدیم.

- شاید ما سکانس‌های جنگی کمی داشته باشیم و نوع جنگ ما شهری و دراماتیک است. در ادامه نیز شاهد تعداد زیادی سکانس‌های جنگی نخواهید بود. ممکن است این سکانس‌ها با کیفیت باشند، اما نخواستیم تحت هر شرایطی سکانس‌های جنگی را در کار بگنجانیم.

** چرا این اتفاق باید برای سریالی که در بستر جنگ اتفاق می‌افتد، رخ دهد؟ مشکلی از بابت تجهیزات جنگ داشتید؟

- تجهیزات که داستان همیشگی است و از آن گلایه‌ای نداریم. مهم این است که بدانیم تجهیزات نیست که اثری را می‌سازد بلکه روابط بین کاراکتر‌ها و آدم‌ها، تعلیق و دل نگران شدن یک اثر را می‌سازد و تماشاچی را همراه می‌کند. قصه ما هر چه جلوتر می‌رود اتفاق‌های شگفت انگیزی دارد و ممکن است تراژدی‌هایی داشته باشد و نیازی نیست که من فقط سکانس جنگ را در آن نشان دهم. از طرفی نشان دادن جنگ در شهر و در دل مردم و زمانیکه دشمن به حریم امن خانه‌شان تجاوز می‌کند، جذابیت بیشتری از لحاظ دراماتیکی دارد. هدف ما این بوده که بیشتر به لحظات احساسی و انسانی در روز‌های جنگ و با حضور دشمن بپردازیم، حتی با تراژدی‌هایی که شکل خواهد گرفت و کاراکتر‌هایی که می‌بینیم ممکن است خیلی از آن‌ها در بستر تراژدی‌های عجیب و غریب برای مخاطب شکل کاملتری پیدا کنند.

** با توجه به اینکه سرمایه‌گذاری اصلی شما با سازمان اوج بوده است، درباره تجهیزات سکانس‌های جنگ در مضیقه بودید؟

- خب یک جا‌هایی ما کمبود داشتیم، اما سازمان اوج همزمان با تولید سریال «مینو» پروژه‌های دیگر سینمایی در دست ساخت داشت که باید به جشنواره فجر می‌رسید و به همین خاطر امکانات جنگی به طور کامل در اختیارمان نبود. این در شرایطی بود که جنگ شهری تجهیزات آنچنانی نمی‌خواهد و در حدی که نیاز پروژه را برطرف می‌کرد، سلاح جنگی داشتیم. با حداقل‌ها هم می‌شود کاری را تولید کرد.

** برخلاف قصه عاشقانه‌ای که از آن یاد کردید، تعدادی سکانس در این سریال وجود دارد که برای مخاطب قصاوت قلب می‌آورد مانند سکانس‌های مربوط به قتل و تصویر آن‌ها در قالب تلویزیون.

- تا به اینجا فقط دو سکانس قتل را نشان دادیم که حرفتان را قبول دارم و این صحنه‌ها دلخراش است. اما در اصل قصه عاشقانه این سریال مخاطب را همراه می‌کند و حق طلبی رضا مخاطب را تا قسمت آخر می‌کشاند. واقعیت این بود که خودم می‌خواستم از این سکانس‌های قتل عبور کنم چراکه میزان خشونتی که در آن زمان وجود داشت خیلی بیشتر از این چیزی بود که ما به تصویر کشیدیم و ما در اصل سعی کردیم تا از خشونت‌ها بگذریم. هدف خشونت نیست بلکه هدف یادآوری است. بعضی از لحظه‌ها به صورت بسیار زنده در کنار ما و در منطقه خودمان در حال اتفاق افتادن است. برای مردم عراق و ماجرای استاکر و مردمی که در کوچه خیابان‌های شهرشان در حال راه رفتن هستند و یکدفعه عده‌ای وارد شهر شده و همه را به رگبار می‌بندند و ما به دلیل اینکه امنیت در شهرمان برقرار است یادمان رفته در شهر‌های کشورمان چه اتفاقی در حال رخ دادن است. در ادامه این سریال سکانس‌های جنگ را نیز خواهید دید. یادمان نرود خیلی‌ها دوست دارند ما شرایط ناامنی داشته باشیم و همین قدر این اتفاقات را برای ما تکرار کنند.

** دو بازیگر نقش اصلی این سریال از میان افرادی انتخاب شدند که چهره‌های شناخته شده‌ای نیستند. این ماجرا عامدانه بود؟

- درست است سلمان فرخنده چهره تلویزیونی نیست، اما بازیگری است که کارنامه درخشانی دارد. ادعا دارم که تمام بازیگران این سریال بازیگر‌های بسیار خوبی هستند و تجربه سال‌ها خلق کاراکتر را دارند. عباس غزالی هم که با وضعیت سفید دیده شد، یک بازیگر با تمامی ویژگی‌های یک کاراکتر سینمایی است و بازیگری زندگیش است نه کاسبی‌اش! برای اینکه قصه باورپذیری داشته باشیم در بخش اول آشنایی زدایی از مخاطب بود و من در این بخش از کاراکتر‌هایی که مخاطب دائم آن‌ها را می‌دید استفاده نکرده بودیم. من هم می‌توانستم بازیگر‌هایی بیاورم که با دیدن اسمشان مخاطب به سرعت پای سریال می‌نشیند، اما باید دید آیا من با این کارکتر‌های جدید توانستم مخاطب را پای قصه بنشانم؟ و اگر بر اساس ضعف‌های خودم جلو می‌رفتم به سمت بازیگر‌هایی می‌رفتم که شناخته شده هستند، اما خواستم که این ماجرا نقطه قوت کارم باشد. معتقدم کار درستی است که از بازیگر‌های جدید استفاده کنیم و این کمک به صنعت هنر است و باید کاری کنیم تا نسل جدیدی به بازیگری معرفی شود. شما در این سریال بازی‌هایی خواهید دید که مدت‌ها است دیده نشده است و من به آن افتخار می‌کنم و اینکه در زمان کم و در شرایط سخت و با بودجه کم با گروه همدل بودند.

** سلمان فرخنده بازیگر نقش عزیز یا عماد، علاوه بر بازیگری در سریال «مینو» در بخش انتخاب بازیگر و نویسندگی سریال هم شما را کمک کردند.

- بله همینطور است. از ابتدا قرار نبود او بازی کند و ما در آخرین لحظه تصمیم گرفتیم نقش عماد را به او بسپریم. به این دلیل که او در اغلب شهر‌های ایران اجرای تئاتر داشته از او خواستیم تا از کلیه مناطق ایران تست بازیگری بگیرد تا به گزینه دلخواهمان برسیم. طی همین تست گرفتن‌ها ما متوجه شدیم خود او یکی از بهترین گزینه‌ها است.

** برای تولید این سریال از لوکیشن‌های مختلفی استفاده کردید، شهرک سینمایی دفاع مقدس و ...

- جا به جایی لوکیشن و اینکه آنقدر امکانات ندارید که از هر لوکیشنی استفاده کنید آنهم در زمانی محدود اصولا کار را سخت می‌کند و برای همین ما سعی کردیم همه این لوکیشن‌ها را در یک فضا جمع کنیم تا جایی که می‌شود کمتر جا به جایی داشته باشیم، اما گاهی اوقات قصه این امکان را به شما نمی‌دهد. شهرک سنیمایی دفاع مقدس و بخشی از بوستان ولایت را دکورسازی کردیم که متاسفانه لوکیشن‌هایی که در بوستان ولایت ساخته شده بود بعد از پایان تصویربرداری ما خراب شد و خیلی از این ماجرا ناراحتم چراکه برای ساختن این فضا هزینه‌های بسیاری صرف شده بود. باید فضا‌های زیادی برای تولید آثار تلویزیونی اختصاص داده شود و ما چندین شهرک سینمایی می‌خواهیم.

** قصه‌ای که در سریال «مینو» روایت می‌شود، داستان عاشقانه‌ای بین سه نفر است که شاید از مواردی باشد که کمتر در تلویزیون دیده شده است.

- اتفاقا تلویزیون با قصه ما مشکلی نداشت و آن‌ها هم خودشان می‌دانند که در شرایطی ممکن است یک خانم چند خواستگار داشته باشد. هر ایرادی در کار وجود داشته باشد متوجه من است و من عادت ندارم ایرادم را گردن تهیه کننده و امکانات و تلویزیون و نه شرایط بیندازم. دو شب اول که سریال پخش شد چند ایراد فنی داشتیم که مشکل از ما بود نه تلویزیون و در شب‌های بعد آن را اصلاح کردیم.

** از زمان پخش سریال راضی هستید؟

- بله زمان خوبی است، اما ساعت ۲۲ کمی دیروقت است و شاید همه مخاطبان نتوانند تا ساعت ۲۳ پای این سریال بنشینند، اما در هر صورت امیدوارم مخاطبمان به این ساعت هم عادت کند. نکته اصلی ما درباره سریال‌های تلویزیونی است که اگر از جذابیت حداقلی برای مخاطب برخوردار باشند شک نکنید که مخاطب با آن‌ها همراه خواهد شد.

سریال «مینو» به کارگردانی امیرمهدی پوروزیری و تهیه کنندگی مهدی همایونفر هر شب از شبکه یک سیما پخش می‌شود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد