صبح نو: در چند ماه اخیر این نوع پیشگوییای خود انجام به شدت در کشور رواج پیدا کرده است. یعنی با شنیدن اندک شایعهای در مورد کاهش تولید یک کالا، مردم به بازار حمله میکنند و با خرید بیش از نیاز خود، تعادل عرضه و تقاضا را به هم میزنند و خود، باعث میشوند که کالا در بازار کمیاب شود. شایعه میشود دلار در حال گران شدن است و مردم تحتتأثیر پدیده رفتار گلهای (Herd behavior) به بازار دلار هجوم میبرند و تمام سرمایه خود را تبدیل به دلار میکنند بهطوریکه عرضه فوقالعاده دلار توسط دولت نیز نمیتواند عطش خریداران حریص و هراسان را فرو نشاند.
این در حالی است که در شرایط نیاز مبرم کشور به ارز، چند ده میلیارد دلار در خانه مردم دپو شده است. روزی دیگر شایعهپراکنان از احتمال گرانی سکه و طلا خبر میدهند و مردم زندگی خود را میفروشند تا سکه بخرند. در کشوری که بر اساس آمار بهازای هر خانوار ایرانی ۲/۱ خودرو وجود دارد، ناگهان عطش به خرید خودرو به قدری زیاد میشود که با باز شدن سایت فروش خودرو، در مدت چند ثانیه تمام موجودی قابل عرضه، خریداری میشود. پوشک و مواد سلولزی نیز تحتتأثیر همین شایعات ناگهان در کشور نایاب میشود و مردم قفسههای فروشگاهها را جارو میکنند. چه صحنه تحقیرآمیز و ترحمبرانگیزی است که یک خودروی چندصد میلیونی جلوی در فروشگاهی میایستد و صاحب آن به اندازه چند ماه مصرف خود دستمال کاغذی و... خریداری میکند و به سراغ فروشگاه بعدی میرود...
هرچند مدیریت ضعیف دولت در این زمینه قابل انکار نیست، اما واقعاً قابل فهم نیست که چرا مردم به رفتاری دست میزنند که باعث وخیمتر شدن اوضاع کشورشان میشود و مصداق شعر «یکی بر سر شاخ بن میبرید» قرار بگیرند؟ آیا نباید اندکی عقلانیت بر رفتار و تعاملات ما مردم حاکم باشد؟ مگر نه اینکه در متون اسلامی و معارف شیعه بر ایثار و از خودگذشتگی و دوری از زیان رساندن به دیگران تأکید شده است؟ آیا متوجه نیستیم که ولع در خرید بیش از مایحتاج در واقع دزدیدن لقمه از دهان یکدیگر است؟ اگر به جای دلار و سکه و پوشک، دچار کمبود نان و خوراکی در بازار شده بودیم، با یکدیگر چگونه رفتار میکردیم؟
در دادگاه روز واپسین، خداوند فقرا و نیازمندان را حاضر میکند و از مردم میخواهد بگویند برای رفع نیاز آنها چه کردند؟ آن روز احتمالاً عدهای هستند که به خداوند متعال پاسخ میدهند ما به اندازهای قدرت اقتصادی نداشتیم که بتوانیم به این افراد کمک کنیم، اما حداقل کاری که از دست ما بر میآمد این بود که بهعنوان مصرفکننده با «نخریدن» و «احتکار نکردن کالا در خانه» اندکی از گران شدن مایحتاج مردم جلوگیری کردیم.
دیدگاه تان را بنویسید